روایت معلم نمونه کشوری از خدمت عاشقانه به دانشآموزان
تهران (پانا) - یک معلم نمونه کشوری از اقدامات خود در راستای سادهسازی مفاهیم و مطالب کتاب درسی برای دانشآموزان ابتدایی در دوران کرونا گفت.
فرزانه رحمانی آموزگار پایه اول دبستان دخترانه شاهد شهرستان ازنا در گفتوگو با پانا اظهار کرد: «بنده دانشآموخته دانشگاه فرهنگیان لرستان، پردیس زینب کبری (س) بروجرد و کارشناس ارشد مدیریت آموزشی هستم. در خانوادهای فرهنگی متولد شدم که پدرم آموزگار ابتدایی و مادرم دبیر زبان است؛ هر دو بازنشسته شدند، همسرم و خانواده همسرم نیز همه فرهنگی هستند.»
وی با بیان اینکه پدر و مادرم مسیر آموزگاری را به من نشان دادند و من را در این مسیر تشویق و ترغیب کردند افزود: «در ادامه مسیر همسرم مشوق بنده در انجام امور مربوط به تدریس بود و در سالهای اول کرونا، ویرایش فیلم تدریسهای همدیگر را با هم انجام میدادیم.»
قهر و آشتی بچهها کاملا راستین و دلنشین است
رحمانی بیان کرد: «همراه با سنوات دانشگاه ۱۰ سال سابقه دارم که ۶ سال آن را در کلاس اول گذراندم، عشقی که به بچههای شیرین کلاس اولی دارم باعث شده است هر سال دوباره همین پایه را انتخاب کنم، بچهها خیلی معصوم، زیبا، پاک، مهربان و حقیقی هستند، قهر و آشتی بچهها کاملا راستین و دلنشین است، بچهها مانند لوح پاکی هستند که هر طور شما با آنها برخورد کنید و انتظار داشته باشید همان تصویر را به نمایش میگذارند.»
این معلم با اشاره به اینکه در سالهای اول کار که کلاس درس حضوری بود هر روز با ذوق و شوق فراوان همراه با دانشآموزان منتظر ورود نشانههای جدید به شهرک الفبای کلاسیمان میشدیم، افزود: «هر سال هم که دوباره آموزگار پایه اول میشدم انگار اولین بار است که میخواهم این کتابها را تدریس کنم و به دنبال روش جدیدتری برای بهتر یاد گرفتن بچهها میرفتم.»
وی اضافه کرد: «برای تدریس هر نشانه سعی میکردم از یک ایجاد انگیزه جالب و به یاد ماندنی استفاده کنم که نشانه، صدا و ترکیبهای آن نشانه در ذهن بچهها ماندگار شود؛ مثلا برای تدریس نشانه «ف» آدم برفی درست میکردیم، یا اگر برف نبود فرفره میساختیم. برای تدریس نشانه «گ» به گلخانهها سر میزدیم و با گلها و گیاهان خاطره میساختیم، یک سال که در یک مدرسه حاشیه بودم برای درس «پ» کلمه پیتزا را یکی از بچهها مثال زد و متوجه شدم که نزدیک به ۹۰ درصد کلاس تا به حال پیتزا نخوردند، سال اول تدریسم بود تمام شب به این فکر کردم که برای بچهها پیتزا بگیرم و بالاخره با همراهی خانواده و کسب اجازه مدیر برای بچههای کلاس اول پیتزا گرفتیم؛ جالب اینجاست که همه نصفی از پیتزاهای تک نفره کوچکشان را برای خانواده نگه داشته بودند.»
در کرونا مدام به این فکر میکردم که چطور درسها را برای بچهها جذاب کنم
رحمانی بیان کرد: «با شیوع ویروس کرونا و مجازیشدن تدریسها مدام به این فکر میکردم که چطور درسها را برای بچهها جذاب کنم تا خسته نشوند و با شوق نگاه کنند، میدانستم که بچهها عاشق برنامه کودک هستند پس سعی کردم برای تمام نشانههای فارسی داستانهایی را به صورت برنامه کودک با استفاده از نرم افزارهای اینشات، کاین مستر، پاورپوینت و... بسازم که خدا را شکر مورد توجه بچهها قرار گرفت و اولیا میگفتند که هر دانشآموز حداقل دوبار فیلم تدریس نشانه جدید را نگاه میکند.»
این معلم پایه اول ابتدایی گفت: «سال اول که آموزش مجازی شد برای تمام نشانهها همراه با شعر، آهنگ و داستان به صورت کارتونی کلیپ ساختم سپس تصمیم گرفتم برای تمام درسهای ریاضی پاورپوینت درست کنم و باز هم با کمک نرم افزارها آنها را تبدیل به فیلم کردم. برای کتاب قرآن و علوم هم پیشروی صفحه به صفحه کتابها را داشتم، سال اول و دومی که آموزش مجازی شد به صورت شبانهروزی برای ساخت کلیپها و پاورها وقت گذاشتم که البته باعث شد مجبور به استفاده از عینک شوم اما اینکه توانسته بودم در این شرایط تمام درسها را برای بچهها و اولیا قابل فهم و ساده کنم خیلی بیشتر برایم ارزش داشت.»
در مدت کرونا، یک دانشآموز بازمانده از تحصیل نداشتم
وی با اشاره به مشکلات دوران کرونا اظهار کرد: «سال اول متاسفانه دو دانشآموز داشتم که مشکل گوشی و بیسوادی خانواده را داشتند و هفتهای دو جلسه به صورت حضوری و تک نفره در مدرسه برای این دو نفر کلاس برگزار میکردم. مجبور بودم تمام تدریسهای یک هفته را در دو جلسه به بچهها یاد دهم؛ این امر سخت بود اما خدا یاری کرد و این دو دانشآموز هم درسها را فرا گرفتند، مادر یکی از همین دانشآموزان اصرار داشت که فرزندش درس نخواند و شاید سال بعد که کرونا رفت به صورت حضوری بتواند بهتر یاد بگیرد اما در نهایت این مادر را راضی کردم و خدا را شکر، سوگند جان اکنون کلاس سوم و جزو دانشآموزان خیلی خوب مدرسه است.»
رحمانی افزود: «خدا را شکر تقریبا سه سالی است که با کرونا درگیر بودیم در این مدت دانشآموز بازمانده از تحصیل نداشتم و همه عالی و روان میخواندند، مینوشتند و آماده، راهی کلاس بعد میشدند. فکر میکنم بعد از لطفی که خداوند منان به بنده داشته است و به عنوان معلم نمونه انتخاب شدم پیگیریهای زیاد برای دانشآموزانم چه در فراگرفتن درس و چه در انجام و ارسال تکالیف و سخت کار کردن برای تولید محتوا باعث شد که بتوانم این افتخار را کسب کنم.»
ارسال دیدگاه