گفتوگوی تفصیلی پانا با خیّری که ۱۱۰مدرسه به آموزش و پرورش هدیه کرد
یک صفحه کار خوب در مدرسه بخشندگی؛ اقدام، آرزو و ایکاشهای یک پزشک خیّر مدرسهساز
تهران (پانا) - نجوای آشنایی است، نجوای کودکانی که رنج محرومیت آنها را از آموختن و کسب سواد و دانش بازمیدارد، کودکانی که با چشمهایشان فریاد میزنند و دستهای مهربان را به یاری میطلبند تا در سایهسار محبت دستهای مهربان و بخشنده بتوانند کسب علم کنند. فرزندانی که چشم دوختهاند تا شاید دستی پر از مهر و امید، آیندهای بهتر را به آنها نوید دهد.
پرویز پیکری، گروه آموزش و پرورش؛ آری؛ افرادی در ایران ما حضور دارند که با دستانی باز و بخشنده به سمت این مسیر میروند تا با احداث مدرسه در مناطق مختلف کشور بهویژه مناطق محروم، غیر از اهدای شادی وصفناشدنی به دانشآموزان و کمک به آموزش و پرورش، آینده این مرز و بوم را رقم بزنند. خیّران مدرسهسازی که با دلهای سخاوتمندانه، دستان کودکان این مرز و بوم را به مهر میفشارند و خشت خشت آجرهای مهربانی و همدلی را بر روی هم میچینند و مدرسهای با زیربنای عشق بنا میکنند تا الفبای علم و بخشندگی را به کودکان این سرزمین بیاموزند.
۷ دیماه امسال بود که خبر آمد یک نفر از خیّرین مدرسهساز کشورمان با امضای قرارداری، ساخت ۱۱۰ مدرسه در ۱۱۰ منطقه محروم کشور را تعهد کرده است تا آنها را با کمک سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور، احداث کند؛ اقدام بزرگی که به گفته رئیس سازمان نوسازی مدارس قرار است ۷هزار دانشآموز را تحت پوشش تحصیلی قرار دهند. او پزشک و عضو جامعه خیّرین مدرسهساز است. در سال ۱۳۴۸ در کرمانشاه به دنیا آمده و کارمندزاده است. تحصیلات ابتدایی را در مشهد گذرانده و در ادامه موفق به کسب رتبه سوم کنکور پزشکی شده است. همزمان با تحصیل درس پزشکی در دانشگاه نه بهخاطر حمایت پدرش، بلکه طبق بلندپروازیهای خود، کار کارگاهی انجام داده و اولین کارخانه تولید سشوار در ایران را در سن ۱۷ سالکی راهاندازی کرده و بعد از آن کارخانههای متعدد از جمله فلیپس ایران، کارخانه لامپ الوند، سرنگ ایرانپاد و چند معدن و ... اما از همه مهمتر اون اکنون یک خیّر مدرسهساز و رئیس کارگروه اقتصادی جامعه خیّرین مدرسهساز کشور است. خبرگزاری پانا بعد از اقدام این خیّر، به سراغ او رفته است تا درباره کارهای خیر مدرسهسازی و فعالیتهای این حوزه با این خیّر مدرسهساز صحبت کند. مشروح گفتوگوی خبرگزاری پانا با محمدرضا اسپرورین را در زیر میخوانید:
تعریفتان از کار خیر چیست و به اعتقاد شما انسان خیّر، چه کسی است؟
من خود را خیّر نمیدانم، کار خیر کاری است که فراتر از وظیفه انجام شود. ما همه یک امانتدار هستیم، بنابراین اگر امانت خدا را به دست صاحب آن میدهیم، کار مهمی را انجام ندادهایم. بعضی این امانت را به دست خلق خدا میرسانند و بعضی این امانت را دو دستی میچسبند تا آخر عمر و به سرمنزل مقصود نمیرسانند. وقتی به وظیفهمان عمل میکنیم حس خوبی داریم. وقتی امانتداری به شکل خوبی انجام شود یک حس خوب به انسان منتقل میشود و کسانی که امانت را نمیرسانند همیشه یک جور دلهره، دلشوره و اضطراب را به نحوی در زندگی خود ملموس و ناملموس دارند.
خیّرین اصلی این کشور شهدا، جانبازان، خانوادههای این عزیزان هستند؛ حس مادری که تا آخری عمر یاد فرزندش میافتد و جگرش آتش میگیرد را با هیچ چیزی نمیتوان جبران کرد و با هیچ سهمیهای، نه با هیچ مستمری و وام و ... . حس بچهای که میخواهد یک جاهایی بگوید بابا ولی باید بگوید خدابیامرز بابا با هیچ چیزی عوض نمیشود. حس آن جوانی که با رشادت مطلق رفت برای آنکه این مملکت بماند و امروز باید با عصا راه برود و خیلی جاها به او تهمت هم میزنند و نمیدانند یک پای نداشته، یک دست نداشته و یک چشم نداشته با هیج چیزی جبران نمیشود. خیّر اصلی کسی است که بدون هیچ چشمداشتی این کار را انجام میدهد. ما یک کارگر در مجمومه خود داشتیم که هر سال با حقوق یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومانی یک نیمکت ۶۰ هزار تومانی به مدارس اهدا میکرد، به اعتقاد من این فرد خیّر است. چون برای خودش مسئولیت اجتماعی تعریف کرده است. خیّرین ما آدمهایی هستند که ۱۴ ماه حقوق نمیگیرند اما هنوز در کلاس درس حاضر میشوند؛ پرستارانی که بر بالین بیماران حاضر میشوند و لبخند میزنند.
شما از چه زمانی وارد کار مدرسهسازی شدید؟
من اولین مدرسه خود را در سال ۱۳۷۳ در سرباز سیستان و بلوچستان ساختم. این مدرسه را از محل طرح پزشکی خود احداث کردم.
چه چیزی باعث شد مدرسه بسازید؟ آیا وصیت خاصی بوده یا تحت تاثیر تعالیم دینی و ...؟
تقویمهای بر روی دست ما فرق میکند. آدمهایی که در بورس کار میکنند بر روی دست خود ثانیهشمار میبندند؛ آدمهایی که کار ساختمانی میکنند بر روی دست خود ساعتشمار میبینند، مریضی که منتظر اتمام دوره ۵ ساله بهبود خود است ۵ ساله میبندد، در مدرسهسازی اما تقویم ما ۳۰ ساله است. به دلیل اینکه وقتی مدرسهای را میسازید اگر خوب ساخته باشید ۳۰ سال کار میکند. حرکت کردن در حوزه آموزش و پرورش حرکت کردن در فضایی است که شما میتوانید بر روی چندین نسل اثر بگذارید و از طرف دیگر این حس خوب را داشته باشید که در حال انجام کار پایهای هستید. با دادن جهیزیه مشکل یک انسان حل میشود اما آن جهیزیه مشکل آن انسان را در مقطعی حل میکند، اگر به آن آدم یک پایه و بنیان بدهید، آن پایه و بنیان باعث میشود عملا خود آن آدم جهیزیهساز شود و برای خیلیهای دیگر جهیزیه فراهم کند. فکر میکنم شروع این کارها ریشه در خانواده دارد، شاید ۸۰ درصد ریشه در خانواده و ۲۰ درصد نشات گرفته از محیط باشد. من با افتخار میگویم در ایران تقریبا هیچ کسی را پیدا نمیکنید که دلش برای کار خیر نتپد اما نیاز به هل دادن دارد.
ما آماری در جامعه خیّرین مدرسهساز داریم که تقریبا ۷۱درصد از خیّرین ما آدمهای خودساخته هستند. یعنی نه به آنها ارث رسیده و اگر ارث هم رسیده است در خانواده خیّری بزرگ شدهاند که باز به بچههایشان ارث رسیده است، اما واقعیت این است که این ۷۱ درصد آدمهایی هستند که روی پای خود بالا آمدهاند و تمکن ذاتی از ابتدای امر نداشتهاند که بگوییم از ابتدا خانزاده و شاهزاده بودهاند و ...
در زمان افتتاح اولین مدرسه چه حسی داشتید، این اقدام چه تاثیری بر روی شما گذاشت؟
من کشورهای زیادی را گشتهام اما یک چیزی را خوب میدانم و آن اینکه آن لحظهای که در افتتاح مدرسه میبینید تعدادی که بچه غالبا دسترسی آنها به مدرسه با سختی همراه بوده است، وقتی میایستند و نو بودن مدرسه را میبینند و ۱۰۰ تا ۲۰۰ دانشآموزان در حیاط مدرسه ایستاده و منتظر است آن مدرسه شروع به کار کند، آن لحظه لذتی است که با هیچکدام از لذتهای حلال دنیا قابل مقایسه نیست.
بعد از تحویل مدرسه به آموزش و پرورش، آیا آرزوی خاصی هم دارید؟
ما در هر مدرسهای که تاسیس میکنیم به دو دلیل، خود عضو انجمن اولیا و مربیان آن مدرسه میشویم. یکی اینکه اولیا، نگرانیهای حفظ و نگهداری آن مدرسه را نداشته باشند از قبیل تعمیرات و ... دوم اینکه در این فضا طبعا پیش میآید دانشآموزانی را که نیاز به حمایت داشته باشند که آنها را در جامعه آماری کوچکتر شناسایی و مورد حمایت قرار میدهیم.
خود شما در چه نوع مدرسهای درس خواندهاید؟
من در مدرسه دولتی درس خواندهام و کلاس کنکور و ... نرفتهام. همیشه این حس را دارم که بسیاری از دانشآموزان هستند امکان اینکه خوب و برجسته باشند برایشان وجود دارد اما باید کمی حمایت شوند. من فرزندان خود را به مدرسه هیات امنایی فرستادهام.
با دانشآموزان یا فارغالتحصیلان از مدارسی که احداث کردهاید، ارتباط دارید؟
اکنون به لطف شبکههای اجتماعی، آدمها همدیگر را پیدا میکنند و میبینند. یکی از بهترین خاطرات این است: توفیق پیدا کردم یک مدرسه برای دانشآموزان استثنایی در دوره دوم دبیرستان دخترانه در کرج بسازم، مدرسه برای دوره اول داشتند اما در دوره دوم، مدرسه نداشتند، یا باید به تهران میآمدند یا ترک تحصیل میکردند. بنا بر نیازی که آموزش و پرورش اعلام کرد ۱۰ سال پیش این مدرسه را ساختیم که تنها دبیرستان استثنایی آسانسوردار کشور هم نام گرفت. تقریبا چند سال پیش وقتی داشتند از رتبههای برتر کنکور تجلیل میکردند یکی از دانشآموزان همان مدرسه جزو ۱۰ نفر برتر کنکور در رشته هنر شاخته شده بود. من آن زمان این حس را داشتم که اگر یکزمان، انسان حواسش به اطراف باشد، اتفاقات خوبی رقم میخورد. خوشبختانه با این اقدام، استعداد این دانشآموز بروز پیدا کرد و این بسیار خوشحالکننده و از خاطرات خوب من است یا مدرسهای که از ابتدا در سیستان و بلوچستان ساختم، یکی از بچههای همان مدرسه الان در یکی از مجموعههای ما به عنوان مهندس صنایع مشغول به کار است.
مهمترین حرفی که این دانشآموزان با شما مطرح میکنند چیست؟
میگویند راه شما را ادامه میدهیم.
تاکنون چند مدرسه ساختهاید؟
من ۶۹ مجموعه ساختهام که با ۱۱۰ مورد اخیر ۱۷۹ مدرسه میشود. کار احداث تعدادی از این ۱۱۰ مدرسه شروع شده است. یکی از موارد مهم در ارتباط با این ۱۱۰مدرسه این است که این مدارس در جاهایی ساخته میشود که اصلا مدرسه وجود نداشته باشد و حداقل بالای ۷۵ دانشآموز هم برای آن مدارس وجود داشته باشد. این ۱۱۰ مدرسه در جای جای کشور مکانیابی شده و در حال ساخت است. همه این مدارس با تکنولوژی صنعتیسازی و به گونهای ساخته میشوند که در برابر ۱۱ ریشتر مقاومت زلزله داشته باشند. سرعت ساخت آنها هم به گونهای است که هر مدرسه ۴ کلاسه در ۴ ماه تمام میشود.
همه کارهای خیر مدرسهسازی ظاهرا از طریق جامعه خیّرین مدرسهساز انجام میشود، مردم چقدر به جامعه خیّرین مدرسهساز اعتماد دارند که کمک کنند؟
جامعه خیرین مدرسهساز یکی از معدود انجئوهای ایران است که هم شناسنامه خوبی دارد و هم پایه و اساس محکمی دارد. مردم اولین جایی که در مدرسهسازی دنبال آن میگردند جامعه خیّرین مدرسهساز است. همه کسانی که اینجا سرمایهگذاری کردهاند ثمره آن را زیر یک سال دیدهاند. اعتماد از شفافیت ایجاد میشود و نتیجه این اعتماد این شده است که از سال ۷۸ که این مجموعه با همت دکتر حافظی راهاندازی شده، در این فاصله ۲۰ ساله، ما ۳۰ هزار و ۱۰۰ نفر خیّر جذب کردهایم که حداقل یک مدرسه ساختهاند و ۶۲۹ هزار خیّر داریم که به صورت مالی از ۵۰ هزار تا حدود ۵۰ میلیون تومان کمک کردهاند. به همین دلیل سال گذشته ما مرحله اول ثبت جامعه خیّرین مدرسهساز کشور را در گینس (از لحاظ تعداد، جامعه خیّرین مدرسهساز بیشترین تعداد افراد عضو را در بین انجئوهای جهان دارد) گذراندیم. مرحله دوم که باید اعضای گینس میآمدند و در داخل ایران آن را ثبت نهایی میکردند به دلیل تحریمهای آمریکا به هم ریخته است و منتظر هستیم تا شرایط بهبود یابد و این کار انجام شود. رقم بسیار سنگینی هم برای آنها پرداخت کردهایم که بیایند اما بین مرحله یک و دو گیر کردهایم و امیدواریم این کار هر چه زودتر انجام شود. این نشاندهنده اعتماد است اما اعتماد ناشی از حس خوبی است که آدم نسبت به یک مجموعه پیدا میکند.
متاسفانه ما در ایران یک اشکال بزرگ داریم، نه تنها در حوزه مدرسهسازی بلکه در بهداشت و در حوزههای دیگر و آن هم اینکه از طرف دولت آن مجامع و انجئوهای رسمی به طور دقیق معرفی نشدهاند. در تمام کشورهای پیشرفته جهان میگویند اگر شما میخواهید مدرسهسازی کنید فقط فلان مجموعه است که از نظر دولت مورد قبول است. اما در ایران این کار انجام نشده و نتیجه آن هم این شده است که فلان سلبریتی فلان فوتبالیست فلان مجموعه بنا بر اعتمادی که مردم به نامش دارند مبالغی را جمع میکند و گاها بعضی از آنها شاید ۱۰ درصد آنها، از آن چیزی که باید انجام دهند دچار انحراف محور میشوند و این باعث مشوش شدن ذهنیت مردم میشود. معمولا وقتی یک کاخ ساخته میشود هیچ کس نمیگوید چه کاخ قشنگی، همه میگویند آن آجر کج چیست؟ این طبع بشر است. بیشتر این کمپینهایی که توسط سلبریتیها تشکیل میشود وجهه قانونی ندارد. وقتی اینها نمیتوانند آنگونه که باید و شاید کارنامه مثبتی را از خود نشان دهند باعث از بین رفتن اعتماد عمومی میشوند. من تاکید میکنم که تنها مجمع رسمی و قانونی مدرسهسازی اکنون در کشور جامعه خیّرین مدرسهساز است. جامعه خیّرین مدرسهساز به شدت دقت دارد، یعنی اگر مدرسه به صورت استاندارد و با ضوابط سازمان نوسازی مدارس ساخته نشود جامعه خیّرین مدرسهساز آن را تایید نمیکند. همه اینها برای کیفیت است و نمونه آن را در سیل پلدختر دیدیم که همه شهر زیر آب رفته بود جز یک مدرسه که اتفاقا خیّرساز هم بود.
بجز شما و جامعه خیّرین مدرسهساز، نهادهای مختلفی سعی دارند خیّرین را به سمت خود بکشانند، تاکید شما برای حضور مداوم خیّرین در حوزه مدرسهسازی چیست، یا بهتر بگویم فرق کار خیر مدرسهسازی با دیگر امور خیر چیست؟
ضریب پیشرفت یک کشور را بر مبنای کارهای دولت در نظر نمیگیرند بلکه بر مبنای مشارکت مردم در نظر میگیرند. هرچقدر مشارکت مردم بیشتر باشد یعنی اعتماد بیشتری به آن مجموعه و علاقه بیشتری به پیشرفت کشور دارند و در آن مشارکت میکنند. بد نیست که روی کشورهای اسکاندیناوی که شادترین کشورهای دنیا هستند مروری داشته باشیم. اگر شادبودن به آنها اطلاق میشود به معنای آن نیست که اینها از صبح تا شب قهقه میزنند، به این معناست که دغدغههای آنها کم است. این ضریب پیشرفتگی که نشاندهنده بالندگی یک جامعه است یعنی هرچقدر مردم یک کشور مشارکت بیشتری در امور آن کشور داشته باشند بالابودن ضریب پیشرفتگی را نشان میدهد. مهم نیست در مدرسهسازی باشد یا در حوزهای دیگر. مهم این است که این فضا ایجاد شود. ما هرجقدر تصدیگری دولت در یک امر چه درمان چه جادهسازی چه مدرسهسازی را کمتر کنیم، نشاندهنده بالندگی و پیشرفتهتر شدن کشور است.
ما ۶ هزار شرکت و برند بزرگ داریم که باید به مسولیت اجتماعی خود عمل کنند و وفادار باشند و متاسفانه اکنون کمتر از ۴۰۰ مورد آنها وفادار هستند. این نشان میدهد که در این زمینه ما عملکرد مناسبی را نداشتهایم و شاید یکی از دلایل آن گمگشتگی است. یعنی واقعا اگر ما میخواهیم کمک کنیم کجا باید برویم این مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهیم. یکی از نمونههایی که وارد این حوزه شده و موفق بوده است برند حاج علی اکبر ابراهیمی است که وارد مدرسهسازی شده و برند پاکشوما را دارد. او تعریف میکند که در این اوضاع و احوالی که کسی کار درست و حسابی ندارد من سه شیفت کار میکنم. مجموعه نیککالا، پاکشوما و ... . هرچقدر این مسئولیت اجتماعی را بتوانیم از طریق شرکتها و برندها توسعه دهیم طبیعتا جلوتر گام برمیداریم. اینکه هرکس، کجا و در چه حوزهای حرکت کند مهم نیست، مهم این است که این حس خوب در جامعه جاری باشد. یک روز در برنامهای از من سوال شد اگر کسی پول نداشته باشد، چگونه باید خیّر شود. گفتم زمانی که در خیابان هستید ترمز بزنید بگذارید عابری رد شود، حس خوب را گسترش میدهیم و این حس خوب بعضی وقتها جای خالیاش احساس میشود.
آیا به جای خاصی از کشور احساس خاصی دارید که بیشتر در آنجا مدرسه احداث کنید؟
هر جای ایران و خارج از ایران که احساس کنیم مدرسه لازم است همانجا اقدام میکنیم. انسان و انسانیت مرز و قوم ندارد. یک انسان حق دارد تحصیل کند. مدتی پیش در مرز کردستان بودم، در مرز، مدرسه جایی بود که به دلیل دوری، دخترانش بیسواد میماندند. فاصله آنها با نزدیکترین مدرسه ۳۰ کیلومتر بود و بعد از یک سن هم، دیگر مدرسه نمیرفتند. آن بچه معصوم گناهی ندارد که آنجا به دنیا آمده است، گناه را ما میکنیم که یادمان میرود که آن آدمها صدا میزنند که آی آدمها یک نفر اینجا دارد میسپارد جان.
برای مدارستان اسم خاص دارید؟
من تا قبل از سال ۸۸ مدارسم را معمولا به نام شهدای آن منطقه نامگذاری میکردم. سال ۸۸ خدمت آیتالله مشکینی رسیدم، ایشان وقتی مرحوم حافظی معرفی کردند و گفتند که من پزشک هستم و مدرسه میسازم، پرسید مدارستان را به چه نامی نامگذاری میکنید و من گفتم به نام شهدا؛ گفتند خیلی خوب است اما شما زین پس مدارس را به نام خودت اسم بگذار. گفتم چرا؟ گفت به دلیل اینکه وقتی شما فلان ماشین را سوار میشوید میآیند با شما بر سر حسادت یا هر چیزی میگویند ما هم همان ماشین را سوار شویم و ... چقدر خوب است که بگویند فلانی این مدرسه را ساخته است و ما هم برویم دو تا مدرسه بسازیم و اتفاقا توصیه به جای او باعث شد که اکنون ما گروه بزرگ پزشکان مدرسهساز را داشته باشیم. زمانی که این اتفاق افتاد همکاران و دوستان من هم وارد این حوزه شدند و نتیجه آن این شده است که اکنون از سوی پزشکان ما بیش از هزار مدرسه ساخته شده است و این رقم بسیار خوبی است که مسئولیت اجتماعی این قشر را نشان میدهد و البته باید کاری کنیم که مسئولیت این قشر بیشتر ایفا شود.
اعضای خانواده به شما ایراد نمیگیرند که بچههای مردم به ما چه ربطی دارد؟ چرا ثروت خود را به دیگران بدهیم و مدرسه بسازیم؟
اصلا چنین اتفاقی نیافتاده است. همسر من و مادرم هر دوی این بانوان باعث هل دادن بیشتر من هستند و دختران من هماکنون مدرسهساز هستند. یادشان دادهایم که با عیدی و هدیه تولد و ... اگر به صورت نقدی چیزی دارند، وارد مدرسهسازی شوند. دختر بزرگ من جایزه المپیاد خود را به جامعه خیّرین مدرسهساز اهدا کرد. بله، خیلی از دوستان من گفتهاند به شما چه؟ این وظیفه دولت است و باید مدرسه بسازد. اما در خانواده چنین اتفاقی نیافتاده، پدر من هم جزو خیّرین مدرسهساز و همسر من چندین مدرسه ساخته است. دختران من در کمپینهای مختلف حضور دارند. برادر مرحومم مدرسهساز بوده است. در این فضا فشاری بر روی هم داریم که اگر سرمایه مازادی هم داریم وارد مدرسهسازی کنیم. برعکس اتفاق افتاده که گفتهاند "چرا کند شدهای، غافل نشوی". عتاب شنیدهایم ولی خطاب نشنیدهایم.
لطفا بهترین و شیرینترین خاطره خود از مدرسهسازی را تعریف کنید؟
من یک هنرستان تربیتبدنی ساختهام در نقطهای که یکی از جرمخیزترین نقاط در مقطعی در شهر کرج بود. روزی یک خانم موقع سرکشی من از آنجا، آمد و گفت: شما این مدرسه را ساختهاید؟ گفتم بله، شروع کرد به صحبت کردن که بغضش ترکید و گفت در اینجا تا قبل از این هنرستان، نگران بودیم که بجههای ما بعدازظهرها درگیر مسائل اعتیاد و ... نشوند. اما اکنون نگرانی مردم محل کم شده است و موادفروشها هم مشتری ندارند و از اینجا رفتهاند. این حس شاید قشنگترین حسی بود که من داشتم. احساس کردم از ریزش بخشی از جامعه جلوگیری کردهام.
امضای شما بر روی کارهای خیرتان چیست؟
اتفاقا من یک امضا بر روی همه مدراس و درمانگاههایی که میسازم دارم، میگویم خداوند به سه دلیل به بندهاش هر آنچه را بخواهد میدهد، ایمان به خدا، خدمت به خلق خدا و دعای خیر پدر و مادر. به این اعتقاد دارم. خداوند در سوره بقره میفرماید "چه کسی هست که به من قرض بدهد که من این قرض را قول میدهم برگردانم با سود خوب هم به او برمیگردانم". دیگه این از تضمین بانک مرکزی و ... بالاتر است. بنابراین باید در این مسیر برویم که یادمان نرود آن حس خوب حتما مالی نیست همین که خیلی بلاها سر آدم نمیآید خود یکی از مبناهای بازدگرداندن است.
مهمترین مشکلی که در راه مدرسهسازی دارید چیست؟
یکی نهادهای حمایتکننده هستند که به وظایف خود عمل نمیکنند، مثل تخصیص زمینی که باید بدهند. اکنون در بسیاری از استانها، خیّران به دلیل نداشتن زمین گیر کردهاند. یا اینکه برخی از مجموعهها مانند ادارات گاز و آب در برخی از مناطق به وظایف خود عمل نمیکنند و مشکل دیگری که خوشبختانه دوسال است که تقریبا برطرف شده است عدم تعهد در پروژههای مشارکتی بود. لازم است از رخشانیمهر، رئیس سازمان نوسازی مدارس که بسیار باانگیزه است، تشکر کنم. اینکه بودجه سازمان نوسازی مدارس را ۵۰ برابر تخصیص داده و ۵۰ برابر اضافهتر کرده است، خیلی ربطی به سازمان برنامه و بودجه ندارد بلکه یک بخش زیادی از آن به مدیری برمیگردد که بلد است چگونه بودجه را بگیرد. تقریبا این مشکل عدم تعهد دو سال است که ما را عصبانی نمیکند و رفع شده است.
در مسیر مدرسهسازی چه هدف یا آرزوی بزرگی دارید؟
انشالله یک روز باشد که سیستم آموزشی ما به جایی برسد که دانشآموز نخبه و قوی پرروش دهیم نه فقط دانشآموزی که مدرک بگیرد و بیرون بیاید. دوست دارم نسل آینده نوآوری داشته باشد و از ضریب هوشی خود بتواند به درستی استفاده کند و بتواند تاثیرگذار در آینده باشد.
توصیه شما به دولت و آموزش و پرورش چیست؟
درمورد مدرسهسازی تاکید مطلق داریم که تنها مرجع قانونی جامعه خیّرین مدرسهساز است و باید از طرف تمامی ارکان آموزش و پرورش ترویج داده شود تا ضریب مشارکت مردم را بالا ببریم. در مورد آینده نیز امیدواریم آموزش و پرورش فضاهایی ایجاد کند که خیّرین در حوزه نرمافزاری هم به آموزش و پرورش کمک کنند.
با کسانی که هنوز تردید دارند در مسیر مدرسهسازی وارد شوند یا خیر، چه توصیهای دارید؟
شاید میتوانم بگویم حس خوبی را که آدم از رساندن امانت به دست کسی که باید به دست او برسد، کسب میکند؛ همه تردیدها را برطرف میکند. مدرسهسازی ماندگار است و حداقل برای ۳۰ سال میتواند اثرات آن باقی بماند و چندین نسل در آن مدرسه تحصیل کنند. مرحوم حافظی جملهای دارد که میگوید در زمان انقلاب فرانسه یکبار تردید داشتند که بودجه آموزش و پرورش و بودجه نان کدام را کم کنند. ویکتور هوگو در دولت وارد شد و گفت نان مردم را بگیرید اما آموزش و پرورش را نگیرید، چون اگر مردم آموزش درستی نداشته باشند غم نان خواهند خورد و به خاطر نان پیشرفت نخواهند کرد.
الگوی شما در مدرسهسازی چه کسی بوده است؟
بزرگترین الگوی من پدرم بوده است که همیشه دست به خیر و همه جا معروف به مدرسهسازی بوده و هست.
محمدرضا اسپرورین، خیّر مدرسهساز کشورمان در پایان با بیان اینکه ثروتی را میپسندم که از طریق علم به دست بیاید، «ایکاشهایی» برای امروز و آینده داشت و اینگونه گفت:
«ای کاش قبل از اینکه وقتمان تمام شود بدانیم که باید چکار کنیم
ای کاش بدانیم خیلی از چیزهایی که برایمان بد آمده است پشتش یه عالمه خیر است و خیلی از چیزهایی که فکر میکنیم خیر است ممکن است پشتش بدی باشد
ای کاش مردم ما بدانند کشورمان ظرفیت بالایی را دارد، برای اینکه به عنوان ۵ کشور برتر جهان مطرح شود. ولی این نیازمند این است که نگرش و تفکرمان یکدست یک میزان و بدون تشتت و بدون هرگونه جدایی و تفکر اندیشه باشد
ای کاش روزی به جای صفحه حوادث روزنامهها صفحه کارهای خوب داشته باشیم»
ارسال دیدگاه