تهران (پانا) - «دختر گریه کن باباست. 4 تایش را دارم و دلم قرص است که مجلسم گریه کن دارد.» این را همیشه پدربزرگ میگفت. یکجوری دلش به گریه کنهای مجلسش خوش بود که نگو. بیچاره نمیدانست اصلاً مجلسی در کار نخواهد بود؛ نه ختمی و نه شب هفتی و نه تشییعی.
تهران (پانا) - «دختر گریه کن باباست. 4 تایش را دارم و دلم قرص است که مجلسم گریه کن دارد.» این را همیشه پدربزرگ میگفت. یکجوری دلش به گریه کنهای مجلسش خوش بود که نگو. بیچاره نمیدانست اصلاً مجلسی در کار نخواهد بود؛ نه ختمی و نه شب هفتی و نه تشییعی.