فیلم کاغذپارهها روایت خودکاوی کارگردانی است که با ترس دوران کودکی اش مواجه میشود. او در زمان کودکی اش از زن کارتن خواب محله شان میترسید. ترسی که برای همه ی ما آشناست. و شاید وجود همین احساس است که باعث میشود فیلم به سمت کلیشهای شدن نرود و به جای ایجاد حس ترحم و دلسوزی، تماشاگر به دنیای درونی کارگردان ورود پیدا کند.