تهران (پانا) - پشت میزش نشسته، بیحال و خاموش. هراز گاهی چند سرفه قطاری میزند و دوباره خاموش میشود. قطرات ریز عرق را از روی پیشانیاش پاک میکند و نگاهی به اطراف میاندازد تا ببیند واکنش همکارانش به او چیست! چشمهای مضطرب او را رها نمیکنند مخصوصاً وقتی سرفه میکند. میداند که کرونا گرفته ولی مدام با خودش کلنجار میرود که کرونا کجا بوده، من فقط کمی حالت سرماخوردگی دارم. چند دقیقه بعد اعتراضات به حضور او در شرکت آغاز میشود و همه همکارانش میخواهند تا به خانه برود و تا مشخص نشدن بیماریاش…