تهران (پانا) - سالهاست خواب ندید. هفده سالی است شب را به روز، روز را به شب دوخته. خاطرهای مبهم از خوابدیدن دارد. از روزهایی که پاهایش را با دویدن در مستطیل سبز خسته میکرد و شبها خواب پرسپولیس را میدید. تمام عمر چشمهایش با سرسبزی گیلان اخت شده با داستانها و ماجراهای «تمچال»؛ روستایی 15کیلومتر دورتر از کیاشهر. فروردینی است؛ دو روز مانده به سیزده 67 در خانه عطایی به دنیا آمد با یک دنیا آرزو و رویا.