هوشنگ ابتهاج: امروز غزل‌سرایی خود نوعی اتهام است

کاش به جای شعر به دنبال موسیقی می‌رفتم

تهران (پانا) - هوشنگ ابتهاج (سایه) معتقد است، امروز غزل‌سرایی خود نوعی اتهام است، زیرا غزل یک فرم کهنه است و در ظاهر این است که شما حرف کهنه می‌زنید.

کد مطلب: ۹۷۳۶۷۴
لینک کوتاه کپی شد
هوشنگ ابتهاج: امروز غزل‌سرایی خود نوعی اتهام است

هوشنگ ابتهاج (ه الف سایه) شاعر و ترانه‌سرای برجسته معاصر در گفت و گویی تصویری با پانته‌آ عسگری درباره قالب‌های شعر فارسی و تاثیر اوضاع اجتماعی بر انتخاب این قالب‌ها گفت: «شعر کلاسیک فارسی پرورده شده است تا شما در قالب آن همه حرفها را بزنید و در نهایت در امان باشید؛ در همه ادبیات فارسی خصوصا شعر این خاصیت وجود دارد؛ یعنی از زبان رمز برای بیان خود استفاده می‌کنید

وقتی شاعر می‌گوید «ساقی» این کلمه عجیب برای همه از یک فرد مومن گرفته تا لاابالی معنی خاصی دارد. شما می‌توانید به رمز و راز منظورتان را بیان کنید. مامور سانسور هم این را می‌داند ولی نمی‌تواند یقه‌تان را بگیرد. اما در شعر نیمایی فضا بازتر است. گرچه شعر نیما در دوره‌ خفقان فرهنگی شروع شد ولی در ذات خود آشکارگویی است و وقتی اوضاع اجتماعی مساعد است شاعران به سمت شعر نیمایی می‌روند و زمانی که دشوار می‌شود به طرف شعر کلاسیک خصوصا غزل فارسی می‌روند. چون با غزل می‌شود مفاهیم را در پرده نگه داشت.»

شاعر «در این سرای بی کسی» درباره فرم غزل و مفاهیم متناسب با این قالب شعری قدیمی گفت: «در شعر فارسی استعاره‌هایی داریم مثل ساقی، می، میخانه، شرابخوار، رند، دیوانه و عاشق و امثال اینها که در فارسی جا افتاده است و شنونده به محض شنیدن آن‌ها فکر می‌کند که داریم از چیز دیگری حرف می‌زنیم. من حدود ۶۰ - ۷۰ سال پیش امتحان کردم تا ببینم آیا امروز هم می‌شود همین کلمات را با معانی تازه به کار برد و تا حد زیادی موفق شدم؛ ضمن اینکه چند کلمه را در شعر خود جا انداختم که یکی از آنها کلمه «سرو» است که به جای «شهید» به کار بردم. من دانسته و حساب‌‌شده این کلمه را به جای شهید به کار بردم. وقتی گفتم «خون هزار سرو دلاور به خاک ریخت» برای سرو صفت انسانی به کار بردم و این سرو کم کم جا افتاد و امروز خیلی ‌ها این کلمه را به جای شهید به کار می‌برند.

استفاده از قالب غزل گرچه جاافتاده و قابل اجراست کار خطرناکی هم هست، غزل‌سرایی امروز یک نوع اتهام است، چون غزل یک فرم کهنه است و در ظاهر این است که شما حرف کهنه می‌زنید. گاه شبیه شعر عرفانی می‌شود و گاه جنبه باورهای ماوراء الطبیعی پیدا می‌کند. مگر اینکه بپذیریم فرمهایی هستند که کهنه‌اند و حتما باید تغییر کنند وگرنه اگر فرمی حرف تازه داشته باشد به کار بردن آن چه اشکالی دارد.»

ابتهاج در بخش دیگری از سخنان خود درباره گرایش شدید خود به موسیقی اینطور گفت: «همیشه با خودم می‌اندیشم که کاش به جای شعر به دنبال موسیقی می‌رفتم. مایه‌ای که در ذهن من است به سمت موسیقی گرایش دارد چون موسیقی زبانی خالص‌تر از شعر است. شعر تفاهمی میان من و شما بر سر کلمات است اما وقتی موسیقی حرف می‌زند محتاج کلمه نیست و همه اقوام و ملت‌ها آن را حس می‌کنند.»

***

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار