ماجرای عجیب یک قتل
تهران (پانا) -شایعه فرار یک زن با مردی که سال ها قبل خواستگارش بود، در حالی به جنایتی هولناک انجامید که «دُره کش اجارهای» پس از دستگیری به تشریح جزئیات و ماجرای قتل در خیابان سی و یکم مشهد پرداخت اما هنگام بازسازی صحنه جنایت در حضور قاضی ویژه قتل عمد، دست به شارلاتان بازی نخنما زد و در تناقضگویی آشکار، حضورش در مشهد را نیز انکار کرد!
بهگزارش خراسان، ساعت ۲بعدازظهر یک شنبه بیست و هفتم مرداد گذشته ناگهان فریادهای دلخراش مرد ۴۲ سالهای که در حال گریز از چنگ مهاجمان نقابدار بود، آرامش اهالی خیابان شهید علیمردانی ۳۱ را بههم ریخت! دو جوان که شیء برندهای شبیه داس خنجری را بر سر چماق بسته بودند (دُره) بهدنبال مردی میدویدندکه وحشتزده در حال فرار بود.
تعدادی از اهالی محل که بیشتر آنها زن بودند با شنیدن جیغ و فریادهای هولناک، از خانههایشان بیرون آمدند و حیرتزده چشم به صحنهای مرگبار دوختند! مرد ۴۲ ساله که دیگر پاهایش توان فرار را از دست داده بود، در یک لحظه به زمین افتاد که در همین فاصله مهاجمان نقابدار به او رسیدند و ضربات مهلک «چماق نیزهگونه» و «دره» را بیرحمانه بر نقاط مختلف پیکر او وارد آوردند. گزارشها حاکی است، با تجمع اهالی محل و تماس با پلیس ۱۱۰، دو مهاجم سنگدل، پیکر غرق در خون مرد ۴۲ ساله را رها کردند و سوار بر یک دستگاه پراید ۱۱۱ سفیدرنگ از صحنه حادثه گریختند. دقایقی بعد نیروهای امدادی اورژانس، مرد مجروح را در حالی به بیمارستان شهید هاشمینژاد انتقال دادند که او آخرین نفسهایش را میکشید.
همزمان با انتقال مجروح این حادثه تاسفبار به مرکز درمانی، تحقیقات نیروهای اطلاعات و تجسس کلانتری ۲۴ میرزاکوچک خان مشهد نیز در محل وقوع حادثه آغاز شد اما ساعتی بعد خبر مرگ مرد ۴۲ ساله در بیسیمهای پلیس پیچید و اینگونه پرونده جنایی دیگری روی میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد گشوده شد.
قاضی «علیاکبر احمدینژاد» با صدور دستورات تلفنی برای ردزنی پراید ۱۱۱ و حفظ صحنه جرم توسط نیروهای انتظامی، خود نیز عازم خیابان سی و یکم شد و پس از بررسیهای میدانی و تحقیقات مقدماتی، موارد محرمانهای را برای کشف جرم به نیروهای انتظامی یادآوری کرد.
از سوی دیگر نیز با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا و همچنین فرار عاملان جنایت، گروه ویژهای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی مامور پیگیری این پرونده جنایی شدند تا با استفاده از رصدهای اطلاعاتی و بازبینی دوربینهای مدار بسته، برای شناسایی عاملان قتل در خیابان سی و یکم اقدام کنند.
این در حالی بود که قاضی احمدینژاد با مشاهده جسد مرد ۴۲ ساله که «سیدمهدی-ح» نام داشت بلافاصله او را شناخت چرا که او و برخی از بستگانش بهدلیل اختلافات خاص خانوادگی پروندهای در دادسرای مشهد در حال رسیدگی داشتند.
اینگونه بود که عاملان این جنایت وحشتناک شناسایی شدند و با دستگیری چند نفر از افراد مرتبط با این پرونده جنایی، سرنخهای اصلی به شهرستان سرخس کشید. چرا که قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب در حال رسیدگی به پرونده ادعای فرار زن ۳۵ ساله با خواستگار سابقش بود و «مهدی - ح» (مقتول) با اعلام شکایت خانواده زن جوان به شعبه بازپرس احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود. خانواده زن جوان مدعی بودند که «مهدی- ح» (برادر خواستگار فراری) از ماجرای فرار برادرش اطلاع دارد و میداند که آنها به کدام شهر گریختهاند و اکنون قاضی احمدینژاد یقین داشت که ماجرای این جنایت وحشتناک به ادعای فرار زن و مرد عاشقپیشه گره میخورد! بنابراین قاضی ویژه قتل عمد بلافاصله دستور دستگیری افرادی را صادر کرد که مرتبط با پرونده فرار زن ۳۵ ساله و مرد ۴۵ ساله بودند.
طولی نکشید که مالک پراید ۱۱۱ شناسایی شد اما او که یک زن بود در تماس تلفنی به کارآگاهان گفت: من هم اکنون در تبریز و در مسافرت هستم اما خودروام را به یکی از بستگانم به نام«ک- م» فروختهام و خودرو نزد اوست.
با دستگیری «ک- م» این پرونده جنایی در حالی وارد مرحله جدیدی شد که ماجرای دو سیم کارت مخفی نیز لو رفت و مشخص شد که فرضیه اولیه قاضی احمدینژاد درست بوده و پرونده این جنایت با ماجرای ادعای فرار زن جوان گره خورده است.
بنابر این گزارش، طولی نکشید که رصدهای دقیق و شبانه روزی کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامیثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) به رد پای «مرد اجارهای» رسید.
یکی از متهمان دستگیر شده در اعترافات خود از جوان ۳۳ سالهای به نام «کاظم- آ» سخن گفت که روز جنایت «دُره» به دست داشت.
(«دُره» یکی از ادوات کشاورزی شبیه داس و خنجر گونه است که بر سر چماقی بلند نصب میشود) با صدور دستوری ویژه از سوی قاضی احمدینژاد بلافاصله کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) به تحقیق در اینباره پرداختند و مشخص شد که «کاظم - آ» به یکی از روستاهای مرزی شهرستان سرخس گریخته است بنابراین با هماهنگیهای قضایی و انتظامی، گروهی از مرزبانان سرخس در یک عملیات غافلگیرانه «کاظم - آ» را دستگیر کردند و به مشهد انتقال دادند. این جوان ۳۳ ساله که روز حادثه نقاب به چهره داشت و احتمال نمیداد بههمین راحتی در چنگ قانون گرفتار شود، در اعترافاتی هولناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت: خانواده زن جوانی که ادعا میشود گم شده است نزد من آمدند و من با برادر آن زن جوان آشنا بودم. آنها به من گفتند موضوع ناموسی است و میخواهیم مردی را ادب کنیم! آنها به من قول دادند که زمین و آب کشاورزی و پول بدهند! بههمین دلیل من با آنها همراه شدم تا این که صبح روز حادثه من و ولی (برادر زن جوان) در حالی که نقاب داشتیم سوار بر پرایدی شدیم که رانندگی آن را جوانی به نام «محسن» (۲۷ ساله) به عهده داشت.
از قبل رفت و آمدهای «مهدی» (مقتول) را شناسایی کرده بودند. بههمین خاطر من و ولی بهعنوان مسافر عقب پراید نشستیم تا کسی مشکوک نشود وقتی مهدی از منزلش بیرون آمد او را تعقیب کردیم تا اینکه در اطراف میدان میرزاکوچک خان مشهد توقف کرد. در این هنگام محسن با خودرو جلوی پراید مهدی پیچید و او از ترس پیاده فرار کرد. من و ولی در حالی که من «دُره» داشتم و او هم «گرزی نیزهگونه» را در دست میفشرد بهدنبالش دویدیم و در خیابان شهید علیمردانی ۳۱ به او حمله کردیم و سپس سوار بر پراید از آن جا گریختیم.
بعد از آن هم به منزل یکی از بستگان ولی رفتیم و لباسهای خون آلود را عوض کردیم. «دُره» و چماق گرزی داشتیم و به صاحبخانه گفتیم دعوا کردهایم! روز بعد هم بههمراه ولی به سرخس رفتیم که ابتدا راننده مسافربر در ایستگاه سرخس با دیدن «گرز» و «دُره» ترسید و فرار کرد اما دوباره با وساطت دیگر رانندگان که ولی را میشناختند بازگشت و ما را به سرخس رساند.
اعترافات متهم اصلی پرونده نزد قاضی احمدینژاد به جزئیات ماجرا رسید و او همه آن چه را رخ داده بود با همه جزئیات نقشه جنایت در حالی تشریح کرد که با اظهارات شاهدان و دیگر متهمان مرتبط با این پرونده جنایی مطابقت داشت تا این که مدتی بعد و بهدستور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، «کاظم.آ» برای بازسازی صحنه قتل توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به اطراف میدان میرزاکوچک خان (محل جنایت) هدایت شد تا چگونگی وقوع این حادثه وحشتناک را بهطور عملی بازسازی کند اما او که تازه فهمیده بود در چه مخمصه هولناکی گرفتار شده است لحظهای که از خودروی پلیس پیاده شد و چشمش به قاضی ویژه قتل عمد افتاد بلافاصله دست به شارلاتان بازی زد و در حالی که سعی میکرد با فریادهایش ماجرا را بهگونه دیگری جلوه دهد خطاب به مقام قضایی گفت: چرا مرا اینجا آوردهاید! مگر من چه کار کردهام! اگر من قاتلم پس دیگران اینجا چه کار میکنند؟!
قاضی احمدینژاد که با خونسردی به سخنان متهم گوش میداد ضمن تفهیم ماده ۱۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری از او خواست هر آن چه را فکر میکند به نفعش است در کمال آرامش و آزادی کامل بیان کند اما مقام قضایی در عینحال افزود: فقط مواظب اظهارات خود باش چرا که این اظهارات در مراحل دادرسی مورد استناد قضایی قرار میگیرد اما متهم به قتل زمانیکه مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد گفت: من آن روز حتی در مشهد نبودم! هر آنچه هم قبلا اعتراف کردهام دروغ است چرا که من فریب خوردم، دوستم و خانوادهاش مرا فریب دادند آنها به من پیشنهاد کردند که پول و زمین کشاورزی بگ یرم واین جنایت را عهدهدار شوم! من هم ابتدا پذیرفتم ولی بعد در زندان فهمیدم که اشتباه کردهام! من در این قتل هیچ نقشی نداشتم و فقط حرفهایی را که به من دیکته کرده بودند در اعترافات قبلی گفتم!
در این هنگام قاضی احمدینژاد از متهم پرسید اما همه شهود، تصاویر دوربینهای مداربسته و برخی مستندات انکارناپذیر قضایی، ردیابی تلفن همراه و ... نشان میدهد که شما در صحنه جنایت بودید، اینطور نیست؟ متهم پاسخ داد: به زور میخواهید بگویید من قاتلم؟! من اصلا خبر ندارم! هیچ چیز نمیدانم فقط فریب خوردم! قاضی احمدینژاد سوال کرد اگر خانواده ات بگویند شما روز حادثه در مشهد بودی قبول داری؟ در این هنگام متهم با فریادهای وحشتناک دستانش را بالا برد و گفت: اگر از همسرم سوال کنید من اجازه نمیدهم! در آن صورت ۱۰ قتل دیگر را هم گردن میگیرم! چرا باید همسرم بگوید که من کجا بودهام؟!
متهم در حالی با شارلاتان بازی و فریادهای نخنما سعی در انکار جرم داشت که مقام قضایی خطاب به او گفت: نیازی به فریاد نیست مگر قبلا آنچه را اعتراف کردهای به زور بوده است؟ متهم گفت نه! ولی من فریب خورده بودم! قاضی ادامه داد: اکنون نیز در کمال آرامش و آزادی میتوانی حرفهایت را بگویی! پس نیازی به فریاد نیست! متهم ادامه داد: ولی من میگویم قتل را دیگران انجام دادهاند و من بهخاطر این که تطمیع شده بودم آن را به گردن گرفتم! در این هنگام قاضی گفت: همکاری شما و بیان حقیقت از نظر قانونی تخفیف مجازات از سوی دادگاه را در پی دارد اما متهم باز هم حرفهای قبلی خود را تکرار کرد. در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا کارآگاه حمیدفر (افسر پرونده) به تشریح خلاصهای از محتویات این پرونده جنایی و اعترافات متهمان در بازجوییها پرداخت و در پایان نیز قاضی باتجربه ویژه قتل عمد با صدور قرار قانونی، «کاظم- آ» را روانه زندان کرد تا بررسیهای بیشتری درباره ادعاهای متهم صورت گیرد.
ارسال دیدگاه