الهام راهی
مافیای پسماند
این سالها صحنه تا کمر خم شدن انسانی در مخزنهای بزرگ نقرهای زباله برای همه ما نه تنها آشنا، که عادی شده است.
دستان سیاه، لباسهای چرک با بوی تعفن، کیسهای بزرگ، خیلی بزرگتر از اندامشان بر دوش! ابزار کارشان است. آیا به راستی این دستان و جسم پر از چرک و آلودگی با اندام خمیده، در این مخزنهای نقرهای گندآب گرفته، طلا جستوجو میکنند؟ بودجه شهر تهران حدود ١٨ هزارمیلیارد است و عدد گردش مالی از زبالههای تهران در طول یک سال بیش از ٢ هزارمیلیارد تومان و به اذعان برخی مدیران شهری حتی بیش از ۳ هزار میلیارد تومان.
این حجم وسیع گردش مالی آن هم از زباله علاوه بر اینکه تعبیر طلای کثیف را تصدیق میکند، سوالاتی را ایجاد میکند: درآمد حاصل از جمعآوری، دفع و استفاده از زبالهها کجاست؟
چرا مدیریت پسماند با این حجم درآمد همچنان بودجه میگیرد و هزینههایش را باز هم مردم تامین میکنند؟ واقعیت این است که سهم شهرداری تهران از این رقم بیش از ٢هزار میلیارد تومانی ٢٠٠ میلیارد تومان است و این میزان به علاوه سهم حدود٣٠٠ میلیاردی نیروی کار، سود بیش از هزار و ۵۰۰ میلیاردی را عاید پدیده «مافیای زباله» میکند.
رشد و افزایش تعداد زبالهگردها به ویژه کودکان، مساله مهمی است که باید مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد. عدم نظارت دقیق شهرداری و واگذاری مجوز جمعآوری زباله به پیمانکارانی که کودکان محروم را به کاویدن زبالهها و کاری چنین سخت و تلخ وامیدارند، که سود کلان آن به جیبهایشان سرازیر میشود، باعث شده ۱۴ هزار زبالهگرد در تهران وجود داشته باشد که ۴هزار و ۷۰۰ نفر آنها کودکان هستند.
در پژوهشی اجتماعی با نام یغمای کودکی، اخیرا، اعلام شده ٥٧ درصد زبالهگردها نوعی از مواد مخدر را استفاده میکنند، ٨٩ درصد مهاجران غیرقانونی و تنها ١١درصد به صورت قانونی مشغول به کارند.
٧٣ درصد به هنگام کار زخمی و ٧٣ درصد خشونت را تجربه کردهاند که بیشترین خشونت را بخش بازیافت با ٦٩ درصد اعمال کرده، ٣/٥٤ درصد از آنها بیسوادند و ٧/٣ درصد سواد قرآنی دارند.
این آمار بسیار زمانی ناگوارتر میشود که به خاطر بیاوریم، بخش قابل توجهی از این آمار را کودکان تشکیل میدهند. متاسفانه پدیده زبالهگردی، آسیبهای جدی فراوانی به جامعه تحمیل میکند که قطعا نیاز به بررسی و توجه ویژهای دارد.
یکی از مسائلی که برای حذف این پدیده زیانبار اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد، مساله تفکیک زباله در مبدا است.
تفکیک نه در مبدا و نه در مقصد درست طراحی نشده و همین عامل ایجاد پدیده زبالهگردی شده است.
این پروسه در کنار آسیبهای اجتماعی برای مدیریت شهری نه تنها سودی ندارد که هزینهبر است. هزینه جمعآوری، نگهداری، تفکیک و... که به پیمانکاران داده میشود تا آن را انجام دهند. متاسفانه شهرداری به صورت یک مساله مفید اقتصادی و سرمایهگذاری ارزشمند به زباله نگاه نمیکند. در این حوزه کمکاری و بیتوجهیهای زیادی صورت گرفته و میگیرد.
اواسط دهه ۷۰ شهرداری تهران وام ٧٠هزار دلاری بلاعوض از بانک جهانی گرفت و به وسیله آن با شرکت بیسی برلین قراردادی در حوزه مدیریت پسماند بست.
براساس مطالعات این شرکت و ارتباط مدیران و کارشناسان شهرداریها درنهایت طرحی ارایه کرد که شامل ٢٣٠پروژه مبنی بر رفت و روب، نظافت، جمعآوری، دفن و بازیافت میشد.
براساس همین طرح در ابتدای دهه ۸۰ قانون پسماند تصویب شد. در این قانون مساله مهمی که مطرح بود، تفکیک از مبدا و مشارکت مردمی بود که بسیاری از هزینههای شهرداری را کاهش میداد ولی متاسفانه از آن سال تاکنون این شیوه اجرایی نشد.
در سال ٩٦ نود هزار مخزن زباله در تهران وجود داشت که شهرداری به دنبال افزایش آنها تا ١٥٠ هزار مخزن بود. این درحالی است که در طرح شرکت بیسی برلین اصلا مخزنی در کار نبوده و دریافت زباله از مبدا به صورت شبانه، اصل و مطرح بود.
باید توجه کرد که هزینه نگهداری، ساخت، ترمیم، تعمیر، نظافت و سمپاشی این مخازن، که به صورت دورهای صورت میگیرد، باری است که بر دوش شهرداریهاست. که این مساله، خودش مبدایی برای پیدایش زبالهگردی است.
به طور کلی زباله شامل ۳۰ درصد مواد خشک (پلاستیک، کاغذ، مقوا، شیشه و فلزات) است و ۷۰ درصد مواد تر که شامل مواد غذایی است. در کشورهای توسعهیافته، مواد خشک را دوباره استفاده و مواد غذایی را تبدیل به کمپوست کرده که کود ارگانیک عالی است. این کودها برخلاف کودهای شیمیایی که برای خاک در بلندمدت زیانبار است و هم از طریق محصولات، مواد شیمیایی مضر را وارد بدن انسان میکند، کاملا برای انسان و خاک بیضرر است.
در واقع کشورهای توسعه یافته بیش از ۸۰ درصد زبالهها را بازیافت میکنند که این رقم در ایران کمتر از ۱۰درصد است که با توجه به آمار بالای تولید زباله در کشورما ٨٠٠ گرم، در مقایسه با سرانه جهان ٣٠٠ گرم یعنی تولید سالانه ٢٥میلیون تن زباله. ۹۰ درصد این ٢٥میلیون تن دفن و سوزانده میشود که تیشهای به ریشه محیط زیست است.
بررسی این آمار و ارقام نشان میدهد چنانچه شهرداری با دقت نظر و تغییر نگاه خود به زباله به عنوان پدیدهای سودآور و سرمایهای ارزشمند با برنامهریزی، آموزش، مدیریت کارآمد و اجرای طرح مسکوت مانده شرکت بیسی برلین، میتواند با عملی کردن تفکیک زباله در مبدا و جلب مشارکت مردم علاوه بر سودآوری و تامین درآمد بالا، رقم بازیافت زباله را در کشور از کمتر از ۱۰ درصد به رقم بسیار بالاتری رسانده و قطعا میزان گردش مالی و سودآوری این پدیده را افزایش دهد همچنین هزینههای خدمات پسماند را از دوش مردم برداشته و از همه مهمتر سبب حذف پدیده زیانبار زبالهگردی و مافیای ناشی از آن شود. آیا این همه منافع و نتایج سودآور، ارزش توجه و دقت نظر بیشتر مدیران شهرداری و سیاستگذاران را ندارد؟
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه