گزارشی از حال و روز این شبهای زلزلهزدگان میانه و سراب؛
شبهای پسلرزه
تهران (پانا) - چهار روز از وقوع زلزله5/9 ریشتری در برخی روستاهای آذربایجان شرقی میگذرد، اما شرایط مردم هنوز به حالت عادی برنگشته است. پس لرزهها دست از سر اهالی برنمیدارد. بسیاری از مردم نه میتوانند در خانههای نیمه مخروبه خود بمانند و نه میتوانند بیرون بخوابند.
به گزارش جامجم، سرمایکشنده از یک طرف و ترس از حیوانات وحشیگرسنه مانند خرس و گرگ که گاه و بیگاه اطراف خانههای روستاهای زلزلهزده پرسه میزنند تا طعمهای برای خوردن پیدا کنند، شبهای همراه با وحشت را برای زلزلهزدگان رقم زده است. نشان به آن نشان که درست سه هفته پیش، خرس گرسنهای، پیرمرد ۷۷سالهای را از هم درید و خورد.
اینجا ایورق، یکی از روستاهای زلزلهزده است. سرمای سوزناک استخوان میترکاند. تا چشم کار میکند، خرابی استکه روی هم آوار شده است. بعضی خانهها کاملا تخریب شده و بعضی دیگر فقط ترک برداشته است. ترکی که باعث شده خیلی از اهالی در حیاط خانه خوابیدن و لرزیدن از سرما را به ماندن در چاردیواری لرزان ترجیح دهند که هر لحظه ممکن است روی سرشان آوار شود.
امکانات کم برای زلزلهزدگان مانده در سرما بدون سرپناه
یکی از اهالی ایورق که زن ۶۵ سالهای است، با لحن مادرانهایکلی قربانصدقهمان میرود که پیگیر وضعیتشان هستیم. با لحنی پر از بیم و امید به جامجم میگوید:«ما تا سه روز بعد از زلزله امکانات خیلیکمی داشتیم و خودمان به داد خودمان رسیدیم. بسیاری از اهالی از تکه پلاستیک بزرگی به عنوان سرپناه استفاده میکنند و تک و توک چادر دارند. ما الان به کانکس و چادر و وسایل گرما زا نیاز داریم و سرما آزارمان میدهد. هلال احمر به ما یک چادر داده که ۹ نفری با هم در آن زندگی میکنیم که خیلی سخت است. کانکس باشد، راحتتر هستیم و سرما هم اذیتمان نمیکند...»
مرد زلزلهزدهای هم در ادامه حرفهای آن زن میگوید: «شایعاتی وجود دارد که میگوید چادرهاییکه برخی سازمانها برای زلزلهزدهها میفرستند، به دست ما نمیرسد و وسط راه گم میشود، یا عدهای آن را به اقوام خود میدهند و بقیه زلزلهزدهها بینصیب میمانند. در مورد مواد خوراکی هم همینطور است.
بعضی وقتها آنقدر دیر میرسد که چارهای جز خوردن مواد پسمانده در خانههایمان نداریم. چند روز پیش سخنگوی دولت به اینجا آمده بود. من عکسهای چند روز پیش را دارم. تا قبل از آمدن او، هلال احمر امکانات زیادی نداده بود، اما وقتی سخنگو به اینجا آمد، هلال احمر هم امکانات بیشتری مثل کانکس آورد. حتی اداره برق هم سیمکشید تا از برق استفادهکنیم. اینجا خیلیها هنوز در شوک ناشی از زلزله هستند، بعضی بچهها از نظر روحی آسیب دیدهاند، اما حتی یک روانشناس هم به اینجا نیامده از مردم بپرسد دردتان چیست. یک کانکس برای بهداشت انفرادی نداریم. مردم مریض شوند، باید به کجا بروند؟
بعضی از مسؤولان نهادهای امدادی با لباسهای اتو کشیده به اینجا آمدند و عکس یادگاری گرفتند و رفتند. یک تیم فوتبال مطرح از استان به اینجا آمد. بچههای کوچک را جمع کرد و پرسید طرفدار کدام تیم هستید. بعد هم یک کنسرو لوبیا و تن ماهی و لوازم بهداشتی توزیع کردند و رفتند. آمده بودند فقط برای تبلیغ خودشان.»
به داد مردم برسید
در این چند روزیکه از زلزله میگذرد، فرزین مرادی، امدادگر داوطلبی است که از جیب و جانش برای هموطنان زلزلهزدهاش مایه گذاشته. مردی که برای تهیه آرد نانوایی با نهادی دولتی درگیر شد و حتی ناسزا شنید تا نان بپزد و بهدست زلزلهزدههای سراب برساند. با او در شرایطی صحبت میکنیم که در حال حمل چند هزار نان برای بردن به مناطق زلزله زده است.
فرزین میگوید: «تحمل دیدن مردم در این شرایط بسیار سخت است. من از نانوایی هیچ نمیدانم، اما بهخاطر مردم در یک روز، پخت نان را یاد گرفتم. آرد آزاد ۸۰ هزار تومانی میخرم، از ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح،
۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ عدد نان میپزم و به دوازده، سیزده روستا میرسانم. مردی بود که ساعت ۳ نیمهشب آمده بود و با گریه میگفت ما پنج نفر هستیم و به ما نان بده تا حداقل نان بخوریم. به داد مردم برسید، واقعا نمیتوان نسبت به این شرایط بیتفاوت بود.»
اسکان ۱۲ هزار و ۳۲۰ زلزله زده
رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر هم دیروز درباره آخرین وضعیت امدادرسانی به زلزلهزدگان گفت: ۱۲ هزار و ۳۲۰ نفر از زلزله زدگان با برپایی ۳۰۸۰ دستگاه چادر امدادی به صورت اضطراری اسکان داده شدهاند.
مرتضی سلیمی درباره توزیع اقلام امدادی و بستههای غذایی میان متاثران از زلزله گفت: ۲۶۵۸ بسته غذایی ۷۲ ساعته، ۴۵۹۵ بطری آب معدنی، ۳۵۲۱ تخته پتو، ۱۶۳۸ شعله والور، ۴۴۰ ست ظروف، ۶۷۷تخته موکت و ۳۷۰۰ کیلوگرم نایلون پوششی میان زلزلهزدگان توزیع شده است.
چراغ دادند، اما نفت نه
ساعت ۲ و ۷ دقیقه، نیمه شب ۱۷ آبان، درست در حالیکه مردم خواب هفت پادشاه را میدیدند، زلزلهای با قدرت ۹/۵ ریشتر روی سر اهالی روستای ورنکش آذربایجان شرقی هوار شد که در اثر آن، پنج نفر صبح روز بعد را ندیدند. یکی از جانباختگان زلزله در روستا، دختر ده سالهای بهنام زهرا عابدی اهل روستای زلزلهزده ورنکش بود که فیلم شیرین زبانیاش در مصاحبه با دوربین صداوسیما، خون به دل خیلیها کرد که در آن با صدای رسایی، از وضعیت بد آموزشی در مدرسهاش گله میکرد و میگفت اگر روزی کارهای شود، مشکلات را حل میکند.
حسرت رفتنش هنوز هم به دل خانوادهاش است و پدرش هر روز در جایی که دخترکش را از دست داده، مویه کنان زهرایش را صدا میکند. این روزها ساکنان ورنکش سرپناهی ندارند و از سوز سرما به خود میلرزند. بیشتر خانهها در این روستا تخریب و ۱۵۰۰ راس دام در همین روستا تلف شده است، اما بوی نان تازه پخت شده با آرد اهدایی خیران، هوش از سر مردم میپراند.
روستاهای صومعه، ورزقان، گاوینهرود، اوشنار، قشلاق، برزلیق، هلمسی، دستجرد و بلوکان در میانه هم دست کمی از ورنکش ندارند و احشام تلفشده در روستاهای اوشنار، قشلاق، بدلینه و گالینه رود هنوز از اصطبل خارج نشدهاند. خیلی از زلزلهزدهها میگویند دیوار خانهها ترک برداشته و قابل سکونت نیست، اما بازرسان زیر بار نمیروند و میگویند سقفش هنوز سالم است. مردم دستجرد میگویند هرکسی میآید، خودش را نماینده فلان سازمان معرفی میکند، چیزهایی مینویسد و بعد راهش را میکشد و میرود، هیچکس به ما رسیدگی نمیکند. همه گلهمندند و میگویند چراغهای توزیعشده خراب است و اگر زلزله ما را نکشت، دود نفت و گاز حتما ما را خواهد کشت.
چراغهای نفتی اهدایی که یا نفت ندارند یا کار نمیکنند و سوراخ هستند. چادرها آنقدر بیکیفیت است که نمیتواند جلوی سرما را بگیرد. اتفاقی برایکسی بیفتد، حتی یک پزشک هم نیست به آنها رسیدگیکند. آنها فقط حمایت دولت را میخواهند تا سرما جانشان را نگیرد، مسؤولان دیر بجنبند، این بار باید پاسخگوی اجسادی باشند که بهخاطر سرما روی دستشان مانده است.
مردم سرپناه می خواهند
محمد عبداللهیان، امدادگری است که بهطور خودجوش هر جا حادثهای اتفاق بیفتد، برای امدادرسانی به آنجا میرود. او اینبار هم برای کمک به چهار روستای ایورق، بالسین، چرن و قشلاق خلیفلو رفت. او درباره شرایط روستاهای زلزلهزده میگوید: «حمله حیوانات وحشی گرسنه موضوعی است که بهشدت جان اهالی روستاهای زلزلهزده را تهدید میکند. خرسها وقتی غذا پیدا نکنند به احشام و انسانها حمله میکنند.
احشام بسیاری از روستاییان بیرون از خانه است و خود مردم هم از ترس پس لرزهها و ترک وحشتناک دیوارها نمیتوانند به خانههای خود بروند. حیوانات وحشی با دیدن این شرایط بهراحتی به مردم و احشام آنها حمله میکنند. با اینکه آب و برق وگاز وصل است، اما مردم جرات خوابیدن در خانههایشان را ندارند. من در اهر زندگی میکنم، اما بهخاطر پس لرزهها، لوستر خانهمان بهراحتی میلرزد و از ترس نمیتوانیم راحت بخوابیم. البته فقط این نیست.
چند روز پیش زن و شوهر جوانی بهدلیل استفاده از زغال در چادر فوت کردند، اما نوزاد ۱۵ روزهشان زنده ماند.همچنین بیش از ۲۰ نفر در چادر ها دچار گاز گرفتگی شدند.اگر وضع همینطور باقی بماند شمار قربانیان گاز گرفتگی چند برابر قربانیان زلزله می شود. وقتی میشود با چند متر سیم به مردم بیپناه برق بدهند تا با استفاده از وسایل برقی گرم شوند. چرا این کار را نمیکنند؟ مردم میگویند ما غذا نمیخواهیم، سرپناه میخواهیم. این بندگان خدا، روانشناس و پزشک میخواهند، چرا عکس میگیرند و میروند؟»
ارسال دیدگاه