دیوار چین یا باشگاه مردگان

تهران (پانا) - روایتی از چگونگی دفن یک میلیون انسان درطولانی‌ترین سازه جهان، یعنی دیوار چین عنوان شده است.

کد مطلب: ۹۶۲۳۹۷
لینک کوتاه کپی شد
دیوار چین یا باشگاه مردگان

به‌گزارش خراسان، باورش سخت است که یکی از باشکوه‌ترین سازه‌های ساخته دست بشر، بزرگ‌ترین گورستان دنیا باشد! دیوار چین، یکی از عجایب هفت‌گانه دنیاست که دست بر قضا، چینی‌ها آن را نماد صلح‌دوستی و جنگ‌گریزی خود می‌دانند. دیواری با حدود ۲۳۰۰ سال قدمت که هر بیننده‌ای را به تعجب وا می‌دارد؛ این شگفتی هنگامی مضاعف می‌شود که بدانید، طول این دیوار، حدود ۲۱ هزار و ۱۹۶ کیلومتر است و در تمام این مسیر، بین ۸ تا ۱۴ متر ارتفاع دارد و عرض آن از ۴ تا ۵ متر متغیر است.

تمام این‌ها برای این‌که دیوار چین را بزرگ‌ترین سازه ساخته دست بشر بدانیم، کافی است؛ سازه‌ای که حتی از کره ماه هم می‌توان با چشم مسلح آن را دید. اما شاید کمتر شنیده باشید که صدها هزار نفر از انسان‌هایی که در ساخت این بنای بزرگ مشارکت داشتند، در پای آن‌جان دادند و پیکرشان، در جرز دیوارها قرار گرفت تا بر استحکام بنا افزوده شود؛ یک میلیون انسان بی‌گناه، در استحکام این بنا نقشی ورای کارگری و بنایی ایفا کرده‌اند؛ آن‌ها هنوز هم بخشی از بدنه بنا و مصالح آن محسوب می‌شوند. در این نوشتار برآنیم تا به چرایی احداث دیوار چین و چگونگی ساخت آن، البته به‌صورت مختصر، بپردازیم.

دیوار یا دیوارها؟
برخلاف تصور عمومی، دیوار چین در یک‌دوره ساخته نشد. برخی از باستان شناسان معتقدند که سرآغاز ساخت دیوار، قرن هشتم قبل از میلاد بوده است؛ هنگامی که دودمان‌های محلی شمال چین، برایمصون ماندن از هجوم قبایل «شیونگ نو»، تصمیم گرفتند در مناطق آسیب‌پذیر مرزی، دیوار بکشند. شیونگ‌نوها، شامل ۲۴ قبیله از نژادهای مختلف بودند که احتمالاً تعدادی از آن ها ریشه آریایی داشتند و با «سکاها»، هم‌نژاد بودند. به هر حال، رسم ساخت دیوار، طی چند قرن در شمال چین رواج یافت.

این دیوارها که اتصالی به یکدیگر نداشتند، به‌دلیل طول کم، قابلیت دفاع مرزی را بالا می‌بردند و کنترل آن‌ها راحت بود. تا این‌که در سال ۲۲۱ قبل از میلاد، «چین شی هوا»، توانست تمام چین را متحد کند و به‌عنوان نخستین امپراتور این سرزمین، بر اریکه قدرت تکیه زند. «چین شی هوا»، مردی بلند پرواز و البته، بسیار سفّاک بود. او هر صدای مخالفی علیه خود را با شدیدترین شکل ممکن سرکوب می‌کرد. حتی پیروان کنفوسیوس، حکیممشهور چین باستان که عمدتاً به موعظه‌های اخلاقی اشتغال داشتند، به‌دلیل نقد ستمگری‌ها و جاه‌طلبی‌های «چین شی هوا»، به‌شدت سرکوب و تعداد زیادی از آن‌ها زنده به گور شدند. یکی از تصمیمات جاه‌طلبانه و بلندپروازانه «چین شی هوا»، اتصال دیوارهای ساخته شده در شمال چین و ایجاد یک خط مرزی مستحکم، به بهانه جلوگیری از هجوم اقوام مهاجم شمال بود.

روایت یک جاه‌طلبی بزرگ
او دستور داد از سراسر چین، دهقانان روستایی و حتی افرادی را که به عنوان مجرم محکوم شده بودند، به مرزهای شمالی بفرستند تا برای امپراتور بیگاری کنند و دیوار بزرگ را بسازند. به این ترتیب، صدها هزار نفر، برای تکمیل دیوار به کار گرفته شدند. این افراد، زیر فشار سربازان و به دور از خانه و کاشانه، با ناامیدی بسیار از دیدار دوباره زن و فرزند، کار می‌کردند. عوارض عجیب و غریب مسیر احداث دیوار، مانند تپه‌های بلند و دره‌های باتلاقی، کار ساخت و ساز را بسیار دشوار می‌کرد، اما کارگران محکوم بودند که بسازند و کار را تمام کنند. بسیاری از آن‌ها در مدت بیگاری، بر اثر گرسنگی و خستگی ناشی از کار، جان سپردند و امپراتور خودکامه، برای آن‌که از کارگران زهر چشم بگیرد و مانع اعتراض و شورش آن‌ها شود، دستور می‌داد پیکر مردگان را داخل جرز دیوار بگذارند و اطرافش را با آجر و ملاط پرکنند. «چین شی هوا» در صدد بود که با احداث کانالی بزرگ، شمال و جنوب چین را به‌هم وصل کند که اجل مهلتش نداد و با مرگ او، ملتی آسوده شدند! «چین شی هوا» به‌دلیل خوردن معجون پودر یشم و جیوه مُرد؛ او فکر می‌کرد این معجون باعث جاودانگی‌اش خواهد شد! او را با هفت هزار سرباز سفالی دفن کردند که در آن دنیا احساس تنهایی نکند!

افسانه‌هایی با چاشنی حقیقت
وحشی‌گری‌های «چین شی هوا»، برای دودمان‌ها و امپراتوران بعدی چین هم، سرمشق شد و آن‌ها نیز، همان راهی را رفتند که نخستین امپراتور طی کرد. برآوردهای تاریخی از دفن یک میلیون انسان در این سازه خبر می‌دهد. دیوار چین، برای مردم این سرزمین، کابوسی تمام ناشدنی بود؛ آن‌گونه که در اطراف آن، صدها افسانه دهشتناک شکل گرفت و در فرهنگ چینی باقی ماند.

در یکی از این افسانه‌ها، زنی روستایی به نام «منگ چین نو» که شوهرش را سال‌ها ندیده و بعد فهمیده بود که او را در جرز دیوار بزرگ مدفون کرده‌اند، در کنار دیوار محل دفن همسرش نشست و آن‌قدر گریست که دیوار فرو ریخت و استخوان‌های شوهرش نمایان شد و «منگ» توانست آن ها را با خود ببرد و در روستای زادگاهش دفن کند. افسانه‌ای دیگر در میان ساکنان شمال چین نقل می‌شود که بر مبنای آن، ملاط دیوار را از پودر استخوان‌های انسان ساخته‌اند؛

در حالی‌که می‌دانیم در ساختن این ملاط از آرد برنج استفاده شده است. رواج این افسانه‌های خوفناک در میان چینی‌ها، روایتی ناگفته از ددمنشی حاکمان سرزمین چین، برای دستیابی به امیال و جاه‌طلبی‌هایشان محسوب می‌شود؛ حکایت دردهای فروخفته یک ملت برای ساخت بزرگ‌ترین سازه ساخته بشر که امروزه تحسین جهانیان را بر می‌انگیزد و آن را یکی از عجایب هفت‌گانه جهان می‌شمرند.

عاقبت دیوار
تکمیل و اصلاح دیوار چین، پس از «چین شی هوا» ادامه یافت و تا سال ۱۶۴۴ میلادی که دودمان «مینگ» برافتاد، همچنان تداوم یافت. با این حال، این دیوار هیچ‌گاه مقصود مد نظر امپراتوران جاه‌طلب چینی را برآورده نکرد. سدّ شمالی، با دیواری به قطر چهار تا پنج متر، بارها شکست و برای چینی‌ها فاجعه آفرید. چنگیزخان مغول، معروف‌ترین در هم‌شکننده رؤیای «چین شی هوا» محسوب می‌شود.

هنگامی که در سال ۱۲۱۵ میلادی، بهاءالدین رازی، نماینده دولت خوارزمشاهی، در رأس هیئتی وارد پکن شد، قبل از ورود به شهر، کوهی از استخوان‌های زنان چینی را دید که برای فرار از مغولان، خود را از دیوارهای شهر به زیر افکنده بودند. این هیئت، گزارش‌هایی از وجود کوه‌هایاستخوان و جمجمه از خود باقی گذاشته است که نشان می‌دهد دیوار چین، نتوانست کار تدافعی خود را به‌خوبی انجام دهد. آخرین‌بار، در سال ۱۹۳۱، ژاپنی‌ها که منچوری را در اشغال داشتند، برای ورود به سرزمین اصلی چین، دیوار کهن سال آن را شکافتند. بعدها، دولت چین کمونیست، از این دیوار به عنوان نماد استبداد یاد کرد و حتی از روستاییان خواست که از مصالح آن برای ساخت خانه استفاده کنند؛ اما وقتی دریافت که می‌شود با بهره‌گیری از صنعت گردشگری، پول خوبی به جیب زد، بی‌خیال ویران کردن دیوار شد و حتی به ترمیم و اصلاح آن هم پرداخت!

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار