حکیمزاده: بیراههای که به اسم جداسازی مدارس رفتیم ما را از هدف تعلیم و تربیت دور کرد
معلمان نباید از خانوادهها انتظار داشته باشند که ضعفهای درسی دانشآموزان را در منزل جبران کنند
تهران (پانا) - معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در جمع اولیا و مربیان شهرستان گرمسار تاکید کرد یکی از ظلمهایی که ما در حق بچهها می شود این است که از آنها انتظار داریم که برای خوشبخت شدن نابغه شوند
رضوان حکیمزاده در مراسم نکوداشت هفته اولیا و مربیان که ظهر امروز در سالن همایش دانشگاه آزاد شهرستان گرمسار برگزار شد، گفت: «زمانیکه صحبت از همافزایی و پیوند بین خانوادهها و اولیای مدرسه میکنیم باید حواسمان باشد که خانوادهها و مدرسه نقشهایی را بر عهده دارند و زمانی مشارکت بهدرستی انجام میشود که هر یک نقشهای خود را بهخوبی ایفا کنند. مدرسه و خانواده باید کنار یکدیگر باشند و اجازه ندهند که جای یکدیگر قرار گیرند.»
او درباره نقش خانوادهها گفت: «آمادهسازی کودکان برای ورود به پیشدبستانی و مدرسه یکی از نقشهای مهمی است که خانوادهها بر عهده دارند. پژوهشها در حوزه علوم تربیتی و دیگر علوم تخصصی حاکی از نقش و اهمیت دوره پیشدبستانی در تربیت کودکان است.»
حکیمزاده ادامه داد: «وظیفه مهم بعدی خانوادهها حمایت و پاسداشت حریم کودکان است. هر چند خانوادهها دغدغه تربیت فرزند خود را دارند، از آنها توقع میرود که راهبری مدرسه در امر تعلیم و تربیت را بپذیرند، به مدرسه اعتماد داشته باشند و بهجای مدرسه تصمیم نگیرند. مدرسه وظیفه راهبری تعلیم و تربیت را دارد و خانواده باید همکار تربیتی مدرسه در این حوزه باشد.»
او به نقش و جایگاه مدرسه در حوزه تعلیم و تربیت اشاره کرد و گفت: «یکی از وظایفی که مدرسه بر عهده دارد. یاددهی به دانشآموزان است. مسئولیت یاددهی دانشآموز با خانوادهها نیست. زمانیکه ضعفی در مدرسه مشاهده کردیم گفتیم که خانوادهها باید این ضعف را جبران کند اما این رویه درست نیست. زمانی در این کشور دانشآموزانی زیر نظر والدین بیسواد و کمسواد تحصیل میکردند و وظیفه تعلیم بهطور کامل بر عهده مدرسه بود همه علوم را معلم به دانشآموزان یاد میداد اما امروز متاسفانه مدرسه تلاش دارد این وظیفه را به والدین و خانواده واگذار کند.»
حکیمزاده گفت: «مدرسه باید این نقش و مسئولیت را بهطور کامل بپذیرد و و بار آن را بر دوش خانوادهها نگذارد. این نباشد که ما در دفتر مشق بچهها بنویسیم که شما این مباحث را در خانه با بچههای خود کار کنید. معلمان نباید از خانوادهها انتظار داشته باشند که ضعفهای درسی دانشآموزان را در منزل جبران کنند. مدرسه باید به مشارکت اولیا در همه امور التزام داشته باشد نهتنها در حوزههای عمرانی و اقتصادی مدرسه والدین شرکای تربیتی مدرسه هستند بنابراین نظرات آنها باید ارزشمند شناخته شود.»
او ادامه داد: «در نظامهای پیشرو تعلیم و تربیت در دنیا یکی از دلایلی که مشق شب به بچهها نمیدهند این است که خانوادهها از نظر سواد و طبقه فرهنگی سطح یکسانی ندارند و ناعدالتی آموزشی پدید میآید.»
حکیمزاده اولین نقش و مسئولیت مشترک خانواده و مدرسه را شنیدن صدای کودکان دانست و گفت: «ما حق نداریم به بهانه اینکه بزرگتر هستیم وجود بچهها را نادیده بگیریم به نظرات آنها اهمیت ندهیم. بگذاریم بچهها حرف بزنند و ما به جای آنها حرف نزنیم و تصمیم نگیریم.»
معاون وزیر آموزش و پرورش به بازدید خود از یکی از مدارس ابتدایی شهرستان گرمسار اشاره کرد و گفت: «در بازدید از یکی از کلاسهای اول ابتدایی با دانشآموزان صحبت کردم و از آنها پرسیدم که در آینده چه شغلی را میخواهید انتخاب کنید؟ متاسفانه تعداد زیادی از بچهها و بیش از ۸۰ درصد کلاس گفتند که میخواهند پزشک یا دندانپزشک شوند. از آنها سوال پرسیدم که چرا میخواهید این شغل را انتخاب کنید؟ بعضی از آنها در جواب گفتند چون مادر یا خانوادهمان به ما گفته است.»
او ادامه داد: «متاسفانه در بیش از ۸۰ درصد یک کلاس اول ابتدایی جا انداختهاند که شما حتماً باید در آینده پزشک یا دندانپزشک شوید. البته آن تعداد اندکی از دانشآموزان که خانوادهها خردمندانه جای آنها تصمیم نگرفته بودند آرزوهای زیبایی داشتند و شغلهای جذابی را انتخاب کردند. یکی از آنها میخواست عضو جمعیت هلالاحمر شود تا به زلزلهزدگان و سیلزدگان کمک کند، یکی از آنها دلش میخواست بانکدار شود، دانشآموز دیگری گفت میخواهد شهردار شهرستان ایوانکی شود، برخی دیگر نقاش عکاس پلیس یا حتی یک شغل مامور مخفی را انتخاب میکردند.»
او خطاب به والدین دانشآموزان گفت: «شما که بچههای خود را به مدرسه فرستادهاید تا پزشک شوند میدانید که فشار مضاعفی را از همان دوره کودکی با آنها وارد میکنید؟ از کجا معلوم که فرزند شما وقتی پزشک شد انسان خوشبختی میشود؟ ما نباید انتظارات خود را به کودکان تحمیل و آنها را از همین ابتدا درگیری یک مسابقه بیپایان کنیم.»
حکیمزاده گفت: «یکی از ظلمهای دیگری که ما در حق بچهها میکنیم این است که از آنها انتظار داریم که برای خوشبخت شدن نابغه شوند. اگر به هر کودک باهوش طبیعی اعتماد به نفس و عزتنفس دهیم و به کرامت آنها که امری ذاتی و خدادادی است را محترم بشماریم، هر شغلی را که در آینده انتخاب کند از آن لذت میبرد و انسان خوشبختی میشود. ما راههای خوشبختی را بسیار محدود تعریف کردهایم. بچههای ما خوشبختی را مساوی با رسیدن یک شغل مانند پزشکی و یا دندانپزشکی میدانند.
معاون وزیر آموزش و پرورش گفت: «نتیجه این رفتار این میشود که وقتی به سن بزرگسالی میرسند شاید شغل پزشکی یا دندان پزشک و یا به یک شغل عالی برسند اما روح خستهای دارند و از زندگی لذت نمیبرند. دوستی و کمک به یکدیگر و دیگر مهارتهای اجتماعی را یاد نمیگیرند.»
او گفت: «اگر ما امروز در جامعه آسیبهای اجتماعی و اقتصادی مانند احتکار و گرانفروشی داریم بهخاطر این است که فکر همنوع و دوست یکدیگر نیستیم و این ریشه در کودکی افراد جامعه دارد اگر ما بتوانیم این نگرش غلط در جامعه را اصلاح کنیم و به فرزندانمان یاد دهیم که خوشبختی جامعه در گرو کار جمعی و خیرخواهی جمعی است رفاقتها جای رقابتها را خواهد گرفت.»
او به مصوبه مجلس مبنیبر حذف تنوع مدارس اشاره کرد و گفت: «عدالتآموزشی تنها به معنی مدرسه رفتن همه دانشآموزان نیست؛ عدالتآموزشی یعنی اینکه همه کودکان این سرزمین از کیفیت آموزشی برابر بهره ببرند. اینکه آنها را از یکدیگر جدا کنیم و تحت آموزشهای خاص و کیفیت آموزشی برتر قرار دهیم اشتباه است.»
معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: «ما زمانیکه به مدرسه میرفتیم و فرزندان همه طبقات اجتماعی جامعه در کنار یکدیگر درس میخواندیم. در آن زمان فرزند پزشک، کارگر، معلم و سیاستمدار و مسئول همه در یک کلاس درس و کنار یکدیگر درس میخواند همه بچهها با هر نوع استعداد و هر میزان هوشی که داشتند کنار یکدیگر بودند. بیراههای که ما در سالهای گذشته به اسم جداسازی مدارس رفتیم ما را از مسیر اصلی و هدف تعلیم و تربیت دور کرد.»
ارسال دیدگاه