فائزه هاشمی*

بحران مدیریت یا مدیر

آیا اگر روحانی برای دومین‌بار در اردیبهشت‌ماه ۹۶ پا به میدان رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری نمی‌گذاشت، اوضاع امروز ما بهتر بود؟» این پرسشی است که در دو سال گذشته از اذهان سیاستمداران تا توده مردم دست کم یک بار گذشته؛ یا برای آن پاسخی داشته‌اند یا سوال‌شان بی‌جواب مانده است. اما به واقع اگر حسن روحانی به همان دولت یازدهم موفق اکتفا می‌کرد و کاندیدا نمی‌شد یا گروه‌های سیاسی از او حمایت نمی‌کردند، شرایط امروز چگونه بود؟

کد مطلب: ۹۴۹۳۱۴
لینک کوتاه کپی شد

اگر هر کدام از این پیش‌فرض‌ها محقق می‌شد یا گزینه‌ای اصلاح‌طلب یا چهره‌ای اصولگرا پا به عرصه رقابت می‌گذاشت و به هر حال یک نفر از این جناح یا آن جناح پیروز انتخابات می‌شد اما نمی‌توان در این نظر به قطعیت رسید که پیروزی چهره‌ای دیگر از میان اصلاح‌طلبان یا اصولگرایان قطعا بهتر و به نفع کشور بود.

در مجلس شورای اسلامی در دوره دهم، شورای شهر پنجم و شهرداری بعد از آخرین دوره انتخابات شوراها جملگی اصلاح‌طلبان در آن نقش ایفا کردند اما آنچه باید می‌شد، اتفاق نیفتاد. هزار و یک دلیل وجود دارد که چرا اصلاح‌طلبان سرخوش از پیروزی نصف و نیمه آنچنان که باید و شاید عملکرد مثبتی نداشتند اما باز هم نمی‌توان نادیده گرفت که در همین جریان نیز باند‌بازی‌ها، خودی و غیرخودی کردن، عدم شایسته‌سالاری و عدم چرخش نخبگان، بی‌تفاوتی نسبت به خطاها و فسادها یا به عبارت دیگر، عادی‌شدن فسادها و خطاها و ناکارآمدی‌ها و... که در چند سال اخیر نمایان شد، عواملی است که نتیجه آن شرایط فعلی است.

از سویی در میان اصولگرایان نیز سیاستمداری نبوده و نیست که بتوان به او امید بست که اگر سکان اداره دولت را در دست می‌گرفت، قطعا موفق می‌شد. چه آنکه اصولگرایان چهره‌ای چون محمود احمدی‌نژاد را نیز در کارنامه سیاسی خود دارند که کشور را تا مرز سقوط و نابودی برد که به اعتقاد من دولت روحانی همچنان میراث‌دار آن است.

همچنان که امروز نیز بخشی از مشکلات دولت و ناکارآمدی آن، میراث آقای احمدی‌نژاد و انحصارطلبی و رفتارهای اصولگرایان است که اجازه نمی‌دهند، شرایط تغییر کند. در مجموع نمی‌توان باور داشت که حتما «نجات‌دهنده‌ای» بود که می‌توانست انتخاب شود اما نشد. بنابراین نیامدن حسن روحانی یا یک دوره‌ای شدن ریاست‌جمهوری او اوضاع را از صدر تا ذیل دگرگون نمی‌کرد. معتقدم که بحران امروز کشور در کنار فشارهای اصولگرایان، بحران مدیریت است، نه بحران مدیر.

البته نباید نادیده گرفت که فضا، به‌خصوص فضای سیاسی آنقدر تنگ و بسته شده که عمده مدیران متخصص از این دایره بیرون مانده‌اند. آیین‌نامه اجرایی قانون گزینش کشور، سیاست‌های انحصاری، نگاه‌های سلیقه‌ای، رفتارهای امنیتی، تقدم منافع شخصی، باندی، حزبی و... بر منافع ملی و حقوق مردم، سوءمدیریت‌ها، فسادها و ناکارآمدی‌ها و درنهایت قربانی شدن منابع و منافع ملی و حقوق ملت را به وجود آورده است؛ شرایطی که عمدتا از زمان ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد آغاز شد و با شیبی قابل‌توجه رو به تزاید است. به نظر می‌رسد مدیریت کشور، حلقه‌ مفقوده‌ای باشد که باید دنبال آن رفت.

*فعال سیاسی

منبع: روزنامه اعتماد

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار