*محمدسلمانی عبیات
حاجی احرام دگر بند
درنگی کوتاه بر فلسفه بندگی در عید قربان
ابراهیم (ع) این بار از بت شکنی به شکست تمام تعلقات رو آورده است ، او به براستی چه نیکو الگویی برای مومنان است که مال و فرزندان و همه ی تعلقات را زینت زندگی می دانند.
در همه جای بین النهرین وقتی نامش می آمد؛ گل از گل همه می شکف. همانگونه که گلهای بهشت در آتش نمرود شکفتند و بوی خوش نبوتش ؛ دل های زنگار زده مردمان بت پرست را دگرگون ساخت .
ابراهیم اکنون پس از نوح نبی ؛ میداندار توحید در گودال جهل و شرک مردمانی بود که از نه طوفان درس عبرت گرفته بودند و نه تلخی سیب نافرمانی آدم را در کام داشتند.
اجرام آسمانی شاید مترقیترین خدایی بود که قوم ابراهیم آنها را پرستش می کردند ، اما خداوندگاری که با طلوع میآید و با غروب میرود هیچگاه برای ابراهیم خدای خالق آسمانها و زمین نبوده و او میفرمود که افولکنندگان در جایگاه خدا نیستند ....
بشارت اسحاق از پس اسماعیل خود آغازی بود که راه امتحان الهی را در پیش پای "خلیلالله " گشود .
ابراهیم دلدادهای بود که جز خداوند را در افعال و گفتار خود نمیدید؛ مسلمانی بود که تسلیم محض پروردگار جهانیان بود و جز از ذات اقدسش مدد نمیطلبید.
او احرامی دگر بسته بود و آماده خدمت در مسیر الهی شده بود و در این را از بذل جان و مال و اهل خودش دریغ نمیکرد. ابراهیم از آن زمان که همسر و فرزندان خود را در سرزمین بیآب و علفی همچون مکه مکرمه با قلبی سرشار از ایمان دعا کرد که خداوند قلب های مردمان را بدین سو گرایش دهد و کرم کند ....
پس از این واقعه بود که آزمایشی سختتر پیش روی ابراهیم قرار داشت. او باید با همه داشتههایش بلکه با عزیزترین داشتهاش که حاصل عمرش بود به قتلگاه عشق میرفت .... همچون این سوی زمان یزیدیان نیز سبب آزمایش حسینی شدهاند که علی اکبر و اصغرش را به قتلگاه عشق برد و سرافرازانه به لقاءالله پیوست ...
ابراهیم، علیه السلام، نماد و نشانی آشکار برای آنانی است که دل بسته معبود هستند و پیوسته به در طلب یارند...
*پژوهشگر تاریخ اسلام و تشیع
ارسال دیدگاه