مهدی حاج محمود عطار*
کودکانمان را با «چرا» تربیت کنیم یا با «چگونه»؟
مدتی قبل و در گشت و گذارهای شبکههای اجتماعی، جمله ای از ادموند هوسرل (بنیانگذار مکتب پدیدارشناسی) توجه مرا جلب کرد به اینکه گفته بود:" بسیاری از مشکلات بشر از نوع سوال پرسیدن او شروع می شود!
این جمله در ابتدا اصلا بنظرم منطقی نیامد و فقط گوشه ذهنم باقی ماند تا اینکه تو یکی از کتابهای انگیزشی "رابینز" او هم به این موضوع اینگونه اشاره کرده بود که "چگونه میتوانم به ملتها برای مبارزه با رکود مالی کمک کنم؟" یا "چگونه میتوانم آنها را پر از انرژی کنم؟" این جملات با آن سوال اولی که هوسرل در ذهنم ایجاد کرده بود، سبب شد فرآیندی را در کلاسهای خود برای ترغیب دانشآموزان به واکاوی معضلات اجتماعی آغاز کنم. برای مثال خروجی و پیامدهای بررسیهایی که مثلا " چرا در کشور ما ملت سر جاپارک با هم تا سر حد مرگ درگیر میشوند؟" توسط دانشآموزان فقط همراه با تخریب شخصیت، فهم نادرست از تاریخ، مملو از انرژیهای منفی، پاک کردن صورت مساله و بیان علتهایی بود که در گذشته بسیار پررنگ بوده است. باید دقت کرد که در نهایت وقتی با این جوابها روبرو میشویم، لاجرم قانع هم میشویم و حداکثر یک افسوس میخوریم و خلاص!
اما وقتی همین سوال را با "چگونه سر جاپارک دعوا نکنیم؟" مطرح کردم، علاوهبر اینکه جوابها بسیار متنوعتر و معقولتر و همراه با فهم صحیحتری گردآوری شد، شاهد این موضوع بودم که اتفاقا دانشآموزان برای حل مساله اینچنینی نیز راهحلهای عملی، اجتماعی و فرهنگی کمسابقهای را مطرح کرده بودند، و در واقع ضمن عدمپذیرش راحت و خفتبار چنین پیامدهایی، بهدرستی، شروع به اصلاح خود و خانواده و جامعه خود، بواسطه راهکارهایی که ارائه داده بودند، نمودند.
در روش اول در بهترین شرایط ما تنها بهدلایل ناتوانی خود پی خواهیم برد که اتفاقا همراه با ناامیدی و یاس و ترس و عدماصلاح خواهد بود. چرا، چون ذهن بشر بهدنبال دلایل و نتایجی است که در تاریخ ماندگار شده و بهراحتی خود را با آن منطبق میکند و این یعنی ذهن بشر موجودی "تجربهگرا"ست و در زمانیکه پدیده را تجربه میکند آنچه در مغزش ثبت میشود را در مقابل تجربههای جدید قرار میدهد. یعنی جواب تمام سوالاتی که با "چرا" شروع میشوند در گذشته بشری موجود است.
اما در روش دوم که کار با "چگونه" آغاز میشود، علاوهبر پاسخ به چرایی موضوع، راهکارهای عملی برای برونرفت از آن و یا در واقعیتبخشی به آن میباشد و چهبسا تمام پاسخها در گذشته موجود نباشد. هرچند چنین پاسخهایی ساده نخواهند بود و نیاز به واکاوی و آزمون و خطا و تحقیق بسیار بیشتری دارند، اما بههمان اندازه تاثیرگذارتر، اصلاحکنندهتر و ماندگارتر خواهند بود و جالبتر اینکه بهراحتی میتوانند، شکستها را به پیروزی تبدیل کنند. این پاسخها همواره عملی هستند و همراه خود راهکار ارائه میکنند و قابل سنجش و ارزشگذاری دقیق و علمی هستند.
توصیه میکنم برای تربیت فرزندان و اغنای ذهن پر از انرژی آنها سوالات مهم زندگی را با متد هوسرل پیش ببریم، به فرزندانمان بیاموزیم تا "چگونه" ها را کشف کنند و از "چرا" ها فاصله بگیرند.
*پژوهشگر و مدرس دانشگاه
منبع: خبرآنلاین
ارسال دیدگاه