کوروش احمدی
انگلیس و اروپا بر سر دو راهی
سیاست انگلیس و اروپا در مورد ایران در مقطع مهمی قرار گرفته است. سوال مهم در این مقطع این است که آیا اروپا با پیشگامی انگلیس در مسیر همسویی با امریکا حرکت خواهد کرد یا همچنان به حفظ برجام و رابطه با ایران پایبند خواهد ماند.
دو تحول مهم موجب رسیدن به چنین نقطه عطفی شده است: یکی قضیه توقیف نفتکشها و دیگری قرار گرفتن بوریس جانسون در راس دولت انگلیس. قبل از قطعی شدن انتخاب جانسون به عنوان نخستوزیر، وزیر خارجه دولت ترزا می سه روز بعد از توقیف نفتکش انگلیسی توسط ایران پیشنهاد کرده بود که اروپا در مورد ایجاد یک «نیرو حمایت دریایی» در خلیجفارس اقدام کند. این پیشنهاد بدیلی در برابر پیشنهاد واشنگتن برای شروع «عملیات نگهبانی» تحت رهبری امریکا بود؛
پیشنهادی که دولت ترزا می از پذیرش آن خودداری کرده بود. این پیشنهاد متقابل دولت می و نیز واکنش نسبتا ملایم در برابر توقیف نفتکش انگلیسی توسط ایران در شرایطی بود که جریان راست در حزب محافظهکار انگلیس، ازجمله یکی از رهبران سابق این حزب، از دولت به خاطر ناتوانی در محافظت از نفتکش انگلیسی انتقاد میکرد و خواستار اعمال برخی تحریمها علیه ایران و پیوستن به «عملیات نگهبانی» امریکا بود. دلیل اصلی این تصمیم دولت قبلی انگلیس این بود که نمیخواست با ترامپ در مورد ایران همسو شود، چراکه همکاری با طرح امریکا میتواند انگلیس را در مسیر همسویی با سیاستهای واشنگتن درمورد برجام، «فشار حداکثری» و نهایتا رویارویی نظامی با ایران قرار دهد. اکنون سوال این است که آیا جانسون سیاست دولت قبلی را ادامه خواهد داد و همچنان از همکاری با امریکا در مورد محافظت از نفتکشها خودداری خواهد کرد.
جانسون در اولین اقدام خود در این رابطه به نیروی دریایی انگلیس دستور محافظت از نفتکشها را داده و هنوز اظهارنظری در مورد ایجاد یک نیروی اروپایی یا همکاری با «عملیات نگهبانی» امریکا نکرده است، اما ظاهرا نیروی دریایی انگلیس به تنهایی از امکانات کافی برای تامین امنیت ۱۵ تا ۳۰ کشتی تحت پرچم انگلیس که هر روز از تنگه هرمز عبور میکنند، برخوردار نیست. بنابراین ممکن است دستور جانسون یک راهحل موقتی باشد و نهایتا او خود را ناچار از پیگیری پیشنهاد دولت قبلی یا پذیرش پیشنهاد امریکا ببیند. این در حالی است که امریکا برنامهریزی برای عملیاتی کردن طرح خود را آغاز کرده و پنجشنبه شماری از مقامات کشورها برای هماهنگی در این مورد در پایگاه سنتکام در فلوریدا گردهم آمدند.
اگرچه برگزیت اولویت جانسون طی کمتر از سه ماه آینده خواهد بود، اما او به خاطر درگیری مستقیم انگلیس در مسائل ایران نمیتواند از پرداختن به موضوعات مربوط به ایران شانه خالی کند. با توجه به فعالیتهای موازی توسط امریکا و اروپا در ارتباط با تنگه هرمز، او باید دیر یا زود در مورد همراه شدن با یکی از این دو طرح تصمیم بگیرد و تصمیمی که او خواهد گرفت تاثیر عمدهای بر آینده سیاست خاورمیانهای انگلیس بهطور کلی و سیاست انگلیس در قبال ایران بهطور اخص خواهد داشت. البته حتی اگر جانسون بپذیرد که طرح حمایت دریایی اروپایی برای تنگه هرمز را ادامه دهد، باز هم محتمل است که او بیشتر از دولت قبل در جهت همسو کردن طرحهای اروپا و امریکا و هماهنگ کردن ناوگان کشورهای اروپا با ناوگان امریکا در منطقه اقدام کند.
جانسون همزمان باید به مقدمات و عواقب تصمیم خود نیز توجه داشته باشد. او که تاکید دارد که «بدون اما و اگر» تا سه ماه دیگر از اتحادیه اروپا خارج خواهد شد، باید بکوشد مانع لطمه خوردن جدی به اقتصاد انگلیس شود. از این دیدگاه نیاز انگلیس به امریکا، از جمله انعقاد یک موافقتنامه تجاری با امریکا، میتواند به تلاش انگلیس و مآلا اروپا برای زنده نگه داشتن برجام ارتباط پیدا کند. لذا باتوجه به عزم دولت جانسون به خروج از اتحادیه و عوارض آن برای رابطه انگلیس با اروپا و ایران، بعید است او بتواند سیاستهای دولت می در مورد ایران را ادامه دهد.
طبعا دوستی شخصی ترامپ و جانسون و وجوه اشتراک بین آنها، ازجمله ناسیونالیست و پوپولیست بودن هر دو و نیز تاکید جانسون بر «بازسازی» روابط دو کشور را نیز باید در این معادله وارد کرد. در شرایطی که ما با سیاستهای ماجراجویانه ترامپ مواجه هستیم. نباید اجازه دهیم که او بتواند در ایجاد یک جبهه جهانی علیه ایران اروپا را با خود همراه کند. اگر انگلیس به سیاست فشار حداکثری ترامپ بپیوندد، برای بقیه اروپا نیز مآلا آسان نخواهد بود که فاصله خود را با ترامپ در مورد ایران حفظ کنند، چراکه اروپا بدون انگلیس بسیار خود را ناتوانتر از قبل برای مقاومت در برابر سیاستهای ضدایرانی ترامپ خواهد دید.
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه