کودک کار، بازمانده از تحصیل و جامانده از کودکی
گله دار ( پانا )- همچون کسی که افسار آرام و قرارش بریده باشند از گوشه ای به گوشه ای دیگر میخزید و دستش را جلو هر عرب و عجمی دراز میکرد. هزاری برایش حکم کاپ طلا را داشت؛ حتی یک سکه ضرب دیده هم میتوانست بر لبانش لبخند پیروز مندانه ای بنشاند.
اوقات فراغتش با کاغذ چروکیده سپری میشد که در دستان کوچک و پینه بستهاش گرفته بود؛ آن را هر ازگاهی به سمت رهگذری دراز و با تمنای فراوان خواستار یاد دادن کلماتی که خودش از قبل برگزیده بود میکرد و با مدادی نتراشیده به تقلید از نوشته هایی که رهگذران برایش بر روی کاغذ نقش میبستند شروع به نوشتن میکرد. نامش گل نسا بود؛ جا و مکانش خیابان و با اینکه ۱۰ بهار از حیاتش میگذشت نان آور خانواده خود بود.
طبق تعاریف کودک خیابانی به افراد با سنی کمتر از ۱۸ سال گفته میشود که به صورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر میبرد، اعم از کودکی که هنوز با خانواده خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است یا کودکی که خیابان را خانه خود میداند و رابطه او با خانواده به حداقل رسیده یا اساساً چنین ارتباطی وجود ندارد، گل نسا نیز کودکی است که خیابانهای گلهدار در شهرستان مُهر محل کار و کسب روزی او و خانوادهاش است.
رئیس شورای شهر گلهدار، در خصوص افزایش تعداد کودکان کار و خیابانی در این منطقه را با افزایش حاشیهنشینی و مهاجران در ارتباط میداند و آنرا ارتباطی دو سویه و مستقیم برشمرده و میگوید: وقتی جمعیت گلهدار از مرکز شهرستان بیشتر است، افزایش این کودکان در شهر گلهدار نسب به سایر نقاط مُهر چیز غریب الوقوعی نیست، علاوه بر همه اینها نمیتوانیم به سرشماری دقیقی از این کودکان در گلهدار برسیم چراکه بخشی از آنها فاقد شناسنامه و غیر بومی هستند که این خود موجب تناقض در ارائه آمار دقیق از تعداد آنان شده است.
مرتضی چراغچشم در ادامه با ابراز تأسف و دردمندی تصریح میکند: فقر، عوامل فرهنگی، بیکاری، مهاجرتهای فصلی، اعتیاد والدین، افزایش طلاق، شکاف طبقاتی، کم اهمیتی به حل مساله تحصیل کودکان، بی سوادی والدین، اشتغالهای کاذب و زندانی بودن برخی والدین از دلایل افزایش کودکان کار در منطقه گلهدار است از اینها که بگذریم در برخی از خانوادهها والدین سالم هستند ولی فرهنگ خانواده و ایل و تبارشان به گونهای است که کودک باید معاش خانواده را تامین کند.
او در تحلیلی مقایسه ای عنوان میکند: در کشوری مانند چین کار کودک به نوعی تعریف شده است که با چرخه اقتصادی همخوانی داشته باشد به طوریکه این فعالیت برای کشور سود اقتصادی داشته باشد اما در ایران کار کودکان به شکل کاذب است و علاوه بر اینکه تاثیر در چرخه اقتصاد ندارد موجب بازماندگی آنها از تحصیل میشود و به دنبال آن به جای کار کودک در مجامع رسمی باید آنها را در مجامع غیر رسمی دنبال کنیم.
این عضو شورای شهر گله دار با اشاره به مهم ترین مشکلات و آسیب های جبران ناپذیر کودکان کار اضافه میکند: حقوق اولیه انسانی اعم از حق تحصیل، آموزش، بهداشت و درمان از آنها سلب میشود علاوه بر این سلامت جسمی و روانی کودکان کار به شدت در معرض آسیب ها و خشونت های جسمی و در مواقع بحرانیتر حتی جنسی قرار میگرد؛ آنها در آینده به دلیل شکست های پی در پی در کودکی و نوجوانی با افسردگی، ترس از جامعه، اعتیاد، سوء تغذیه و انواع بیماریهای روحی و جسمی مواجه میشوند.
چراغچشم با نیم نگاهی به نهادهای سازماندهی کودکان کار میگوید: سازمان بهزیستی کشور موظف است با همکاری و مشارکت شهرداری، انجمنهای خیریه، تشکلهای غیردولتی و نیروی انتظامی و با استفاده از مددکار اجتماعی نسبت به شناسایی، جذب، پذیرش و توانمندسازی کودکان خیابانی در تمامی مراکز استانها و در صورت صلاحدید کارگروه اجتماعی استان در شهرهای بالای ۲۰۰ هزار نفر اقدام نماید که متأسفانه اجرایی کردن این طرح در گلهدار مشکل است چرا که از یک سو جمعیت شهر گلهدار هنوز به حدنصاب قانونی نرسیده است و از طرفی دیگر زیرساخت های لازم را یک شبه نمیتوان ایجاد کرد.
او، مهمترین وظیفه دولت در خصوص بچههای کار، صدور کارت شناسایی و حق تحصیل میداند و تصریح میکند: در برنامه ششم توسعه دولت مُلزم به کاهش ۲۵ درصدی جمعیت کودکان کار و خیابان از طریق اقدامهای حمایتی است که موارد مطروحه به گونه ای در برنامه ششم مصوب شده که در مدت مقرر قابلیت اجرا ندارد؛ همچنین بر اساس آییننامه سازماندهی کودکان کار خیابانی که در سال ۸۴ نوشته و مصوب شده است ۱۱ نهاد که شامل نیروی انتظامی، وزارت دادگستری، شهرداری، وزارت کار و امور اجتماعی، وزارت بهداشت، سازمان بیمه خدمات درمانی، سازمان بیمه تأمین اجتماعی، صدا و سیما، جمعیت هلال احمر، آموزش و پرورش و کمیته امداد امام خمینی (ره) میشود در حوزه سازماندهی کودکان کار و خیابانی مسئولیت دارند که فقط شهرداری، کمیته امداد و بهزیستی در این خصوص دارای عملکرد محسوسی هستند و مابقی وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند.
مرتضی چراغچشم ادامه میدهد: بسیاری از کودکان کار و خیابانی گلهدار در مسیر اجرایی شدن این قوانین بزرگ شدند؛ بزرگانی که این روزها یا پای میز طلاق یا در پستو و کنج خانهای فقیرانه با معضل اعتیاد و برخی بیماریها دست و پنجه نرم میکنند.
او با اشاره به بهترین راهکار برای حمایت از کودکان کار تأکید میکند: کتمان نمیتوان کرد چرا که ۹۵ درصد کودکان کار گلهدار دارای خانوادههای بیسواد و فقیری هستند که از کار اجباری کودکان خود امرار معاش میکنند و مسئولان باید شرایط را به گونهای مهیا کنند که با رفع فقر مالی و فرهنگی این خانوادهها، از کار اجباری کودکان ممانعت شود و این شیوه در حال حاضر بهترین راه حمایت از کار کودکان است.
این مقام مسئول از تحصیلات اجباری هشت ساله در ایران خبر میدهد و اظهار دارد: کودک کار علاوه بر اینکه از کودکی خود جا میماند از تحصیل نیز باز می افتد؛ مطابق اصل ۳۰ قانون اساسی بر رایگان و اجباری بودن تحصیل تا پایان دوره متوسطه برای همه کودکان و اصل ۲۸ پیماننامه حقوق کودک بر فراهم کردن امکانات آموزشی برای کودکان تأکید دارد، اما بازماندگی کودکان کار گلهدار از تحصیل بخشی از واقعیت تلخ جامعه ما هستند که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد.
خبرنگار: فاطمه زائری
ارسال دیدگاه