عباس عبدی*
چالش بیحاصل
یکی از چالشهای همیشگی در جوامعی چون ایران که در حال گذار هستند، کشمکش میان نیروهای سنتی و محافظهکار با نیروهای طرفداران تغییر و تحولخواه و مدرن است. وجود این کشمکش در اصل اجتنابناپذیر و حتی نکته مثبتی است. اگر کسی گمان کند که بهتر است این چالش به نفع یک طرف به پایان برسد، به احتمال فراوان درک دقیقی از فرآیند تحول اجتماعی ندارد.
این چالش حتی به نفع جامعه نیز هست، در صورتی که برخی از شرایط آن رعایت شده باشند. این چالش در وجود تکتک ما نیز هست. یک گرایش ما را به گذشته و حفظ آن میخواند و در مواردی خواهان حفظ وضع موجود است و گرایش دیگری درون ما است که خواهان تحول و تطبیق یافتن با تغییرات و امور جدید و مدرن است. چگونگی برقرار کردن موازنه میان این دو گرایش در هر شخصیتی تا حدی با دیگران تفاوت دارد. ولی کسانی که به طور کامل به سنت بچسبند و به هیچ رو تن به تغییر و تحول ندهند، بسیار اندک هستند و کسانی هم که خود را به امواج خروشانِ تغییر دهند و هر لحظه به هر چیز جدید تن دهند، زیاد نیستند. شاید امروز که به تاریخ مراجعه میکنیم، برخی از رفتارهای سنتگرایان در مقابل پدیدههای جدید برای ما بسیار مسخره آید. مقاومت در برابر دوش حمام، بلندگو، گوجهفرنگی و... هر کدام خواندنی است. البته امروز که دهها سال از آن رویدادها گذشته، این مسائل برایمان حل شده از این رو آن چالش را چنین خندهدار میبینیم، شاید اگر کسی هم انفعال و پذیرشهای آنی در برابر مظاهر تمدن را برشمارد تا همین حد دچار تعجب شویم که چگونه دهها سال پیش نظام مبتنی بر رای را پذیرفتیم و از آن استقبال کردیم، بدون آنکه نظام اربابرعیتی و خانخانی را برچینیم یا آنکه بیسوادی کم شود (بالای ۹۰ درصد بود) یا بدون آنکه رسانه آزاد داشته باشیم، یا آنکه حاکمیت قانون برقرار باشد به استقبال صندوق رای رفتیم. خندهدار بودن این پذیرشها نیز مشابه آن مقاومتها است و تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. اینترنت و فضای مجازی و از همه مهمتر شبکههای اجتماعی آخرین پدیده مدرنی است که با این وضع مواجه شده است. هنگامی که به عنوان یک ناظر بیطرف نگاه میکنیم، به روشنی میتوانیم عمق نگرانی نیروهای سنتی را از این پدیده درک کنیم که تا حدی هم حق دارند.
این پدیده چند حوزه را به کلی دگرگون کرده است. آزادی رسانهای و کسب نظر و خبر بدون سانسور، و بیان آزادانه اندیشه، تغییر در سبک زندگی، مهمتر از همه رو آمدن چهرههای جدید در عرصه عمومی است که موجب نگرانی سنتگرایان شده است. و جالب اینکه شبکههای اجتماعی محیطی است فاقد کنترل موثر یا درونی که در نتیجه نظام ارزشهای رسمی را با چالش مواجه کرده است. در یک کلام این شبکهها کلیت نهاد سنت را چه در حوزه سیاست، چه دین، چه آموزش و چه در خانواده و اجتماعیات با چالش جدی مواجه و همه را از این جهت نگران کرده است.
از سوی دیگر استقبال از این پدیده نیز سریعتر از هر پدیده دیگری در گذشته رخ داده است. به طوری که بیش از ۶۰ درصد جمعیت کشور به نحوی از این شبکهها استفاده میکنند. به علت تنوع و ویژگیهای بصری و نیز امکان ارضای خودشیفتگیها در این شبکههای اجتماعی، استقبال از آن شدید و غیرقابل بازگشت شده است. بهویژه که اینترنت به عنوان زیرساخت این شبکهها با زندگی اقتصادی و معیشتی مردم عجین شده و کمتر کاری است که بتوان انجام داد و به نحوی با اینترنت و فضای مجازی مرتبط نباشد و مهمترین آن پول و خرید و فروش و نقل و انتقالات بانکی است، که وجود و گسترش اینترنت را غیر قابل توقف کرده است.
مقاومت در برابر این پدیده قابل فهم است. این جزو طبیعت بیشتر ما است که تا حدی نسبت به تغییرهایی که تعادل جامعه را بر هم میزنند واکنش نشان دهیم. ولی مقاومت غیرمنطقی و بیهوده و از روی استیصال و درماندگی نه تنها مشکل را حل نخواهند کرد، بلکه تشدید هم میکند. اظهارات اخیر دبیر شورای عالی فضای مجازی در خصوص این مساله از نوع مقاومتی است که ممکن است اثر منفی بگذارد و فرصت مواجهه درست با این پدیده را از همه بگیرد. موضعگیریهای مسوولان مرتبط با موضوع، این برداشت را القا میکند که مواجهه حداکثری با فضای مجازی هدف اصلی آنان است در حالی که چنین مواجههای ممکن نیست و اگر هم شد، معلوم نیست که هزینه آن چقدر است یا اصولا مفید باشد و دیر یا زود با وضعیت دیگری مواجه نشویم که بدتر از وضع کنونی نباشد؟
بدون تردید فضای مجازی و شبکههای اجتماعی عوارض سختی دارند، ولی مقاومت در برابر آنها دو گونه است، یا در مقابل آنها میایستیم که نتیجهای جز نابودی ندارد و فقط اتلاف وقت میکنیم و بودجه و امکانات و توان خود را هدر میدهیم یا آنکه در کنار آنها قرار میگیریم و با این پدیده به صورت مسوولانه همراهی میکنیم و این فضا را در چارچوب ممکن قاعدهمند میکنیم. مقاومت بیاثر جز فرسوده کردن نیروها و جز اینکه مانع از اصلاحات جزیی و موثر در این فضا میشود نتیجه دیگری در برندارد.
*روزنامهنگار و پژوهشگر اجتماعی
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال دیدگاه