یکی از امدادگران از مشکلات بعد از سیل در خوزستان می گوید:
پای سیلزدگان میایستیم
تهران (پانا) ـ میانگین دما در خوزستان 52 درجه است. حتی تصورش هم برای ما که در هوای 30 تا 35 درجه زیر باد خنک کولرهای آبی و گازی زندگی میکنیم دشوار است. برای ما که حتی در خودروهایمان هم از کولر استفاده میکنیم و اگر رانندهتاکسی کولر روشن نکند دادمان به هوا میرود و اگر اتوبوسهای شهری کولر نداشته باشند یا کولر مترو کار نکند هر چه ناسزا به ذهنمان برسد نثار مسؤولان میکنیم.
بهگزارش جامجم، مردم خوزستان که اول سال و عیدشان را سیل به روزهای اندوهناک و ترسآور تبدیل کرد اینروزها در دمای بالای ۵۰ درجه بدون هیچ امکاناتی روزها را شب و شبهای پرحشره و گزنده را صبح میکنند و صدایشان را کمتر کسی میشنود.
مردم خوزستان و پلدختر نجیبند. سالهاست یاد گرفتهاند روی پای خود بایستند و از کسی حتی دولتمردان چیزی نخواهند. مردمی که جنگ را هشتسال تحمل کردند و تا جاییکه امکان داشت در شهرها و روستاهایشان ماندند و بعد از جنگ با دستخالی خانههای خود را ساختند و سالهاست با کمترین امکانات زندگی میکنند و آنقدر نجیب هستند که دم نمیزنند و صبورانه منتظرند تا قولها روزی عملی و خوزستان ساخته، شهرها و روستاهای سیلزده آباد شود. راستش این مردم آنقدر نجیب و صبورند که ما دیگر طاقتمان تمام شده و دوست داریم صدای آنها شویم و به همه آنها که همه این سالها قول دادند و عمل نکردند، بگوییم خیلی بیمعرفت هستید. گرمای حمیدیه بالای ۶۰درجه است و مردم سیلزده دارند در چادر زندگی میکنند بدون هیچ امکاناتی، میدانید گرمای بالای ۶۰درجه بدون کولر یعنی چه...؟!
مردمی که فراموش شدهاند
حسین شمسیان، فعال جهادی میداند گرمای بالای ۶۰ درجه بدون کولر یعنیچه، چون از روزی که سیل آمد در پلدختر و خوزستان بود و همه وعدهها را ثبت کرد و بعد که دید همان بلایی که سر بازسازی سر پلذهاب آمد دارد سر مناطق سیلزده جنوب و غرب میآید، کمپینی راهاندازی کرده بهنام «پیگیری میکنیم و دارد وعدهها را یادآوری میکند و میگوید که فقط حرف زده شد و دریغ از عمل.
شمسیان میگوید:گرمای پلدختر کم از خوزستان نیست و مردم آنجا هم بشدت به کولر نیاز دارند حالا کولر گازی یا آبی فرقی نمیکند مهم این است که مردم این مناطق وسیله خنککننده ندارند. مردمی که سالها زحمت کشیدند و خانهای ساختند و با هزار صرفهجویی و پسانداز توانستند برای خانه خود کولر گازی بخرند، اما سیل آمد و همه را با خود برد و حالا همان مردم زیر یک چادر زندگی میکنند بدون هیچ وسیله خنککننده.
سیل که آمد موج کمکهای مردمی را با خود آورد. رسانهها کمک کردند و همه ایرانیها دست به دست هم دادند و به داد سیلزدهها رسیدند. موکبها آمدند و تا یکماه به سیلزدهها غذا دادند. مردم و داوطلبان امداد، ارتشیها، سپاهیها، بسیجیها، طلاب، نیروهای هلالاحمر و بقیه آمدند و گلها را از خانههای پلدختر و باغات آنها بیرون ریختند و اسباب و اثاثیه را هم بیرون کشیدند و آنهایی که قابل تعمیر بود، تعمیر کردند، اما موجسیل که فروکش کرد، کمکها هم کم شد، سیلزدهها هم کمابیش فراموش شدند، مثل زلزلهزدههای کرمانشاه. ماندند خودشان و خودشان و چشمی که بهراه کمکهایی است که دولتمردان قولش را دادهاند، اما هنوز نرسیده و هوا روزبهروز گرمتر و غیرقابل تحملتر میشود. هوا داغ میشود و مردمی که زیر چادر زندگی میکنند حتی سرویسبهداشتی ندارند! باید منتظر بیماریهای مسری و عفونی بود...
اعتباراتی که نرسید!
همین چند روز قبل بود که رهبر معظم انقلاب فرمودند که مردم و مسؤولان، سیلزدهها را فراموش نکنند و به امورات آنها رسیدگی کنند.
شمسیان میگوید:فشارهای اقتصادی و گرانی آستانه تحمل مردم را پایین آورده است، اما مردم سیل که آمد همه به کمک آمدند، الان هم باید همت کنند و کمکهایشان را قطع نکنند. اما نکته مهم درباره وعدههای دولتمردان است. از رئیسجمهور بگیر تا رئیسسازمان مستضعفان و بقیه. برای ساختخانه و زیرساختها و پلها و... پول نرسیده و اعتباری که اختصاص داده شده بود واریز نشده. ارتش و سپاه نیرویانسانی و لجستیک مثلا برای ساختخانه و پل و جاده دارد، اما اعتباری برای ساختوساز ندارد. ارتش زبدهترین آدمها را دارد که میتوانند یک پل را مثلا سه روزه بسازند، همانطور که همان اوایل که سیل آمد دست بهکار شدند و ساختند، اما برای بازسازی مناطق سیلزده پول ندارند! دولت و نهادهای مسؤول باید پول بدهند تا آنها وسایل مورد نیاز را تهیه کنند و شروع به ساختوساز کنند.
زندگی با امکانات ۱۰۰ سال قبل
شمسیان میگوید:برخی از نیروهای بسیجی و جهادی در مناطق سیلزده که شرایط بسیار بدی دارند، مستقر شدهاند. مثل روستاهای خوزستان، آنها دارند کمکم کمکها را جمعآوری میکنند و ساخت و سازها را شروع کردهاند، اما واقعیت این است که آنقدر این روند کند است که دردی از مردم آن مناطق درمان نمیکند. رسانهها هم مردم سیلزده را فراموش کردهاند؛ صداوسیما بهندرت به این موضوع میپردازد و برای روزنامهها و خبرگزاریها هم موضوع دیگر اولویت ندارد. فقط شبکههای اجتماعی بهصورت مقطعی و گذرا بهموضوع میپردازند.
بهنظرم رسانهها باید موضوع کمک به سیلزدهها و مطالبات آنها را پیگیری کنند تا در این گرمای شدید، دولتمردان به داد مردم برسند.
به شمسیان میگویم، آنگونه که در تاریخ نوشته شده خوزستان از مناطق سیلخیز ایران بوده و تا قبل از رضاخان که دولت مرکزی شکل گرفت، مردم خودشان بعد از سیل دست بهکار میشدند و دوباره خانه و زندگی خود را میساختند، الان مردم آن مناطق چه میکنند؟
او میگوید: از نیمههای دهه ۷۰ که سدسازیها شروع شد، سیلهای خوزستان کمتر شد، به این موضوع فعلا کاری ندارم که کدام سدها درست ساخته شد و کدام نادرست، اما سالهای قبل که مردم خودشان دست بهکار میشدند و خانه و زندگی را دوباره میساختند، زیرساختها و جادهها و پلها و... به اندازه امروز زیاد نبودند. دایره زندگی مردم کوچک بود و بازسازیاش مقدورتر. از طرفی دولتی نبود که بگوید این مقدار اعتبار و پول برای بازسازی در نظر گرفته شده و بزودی تا فلان تاریخ به دستتان میرسد! وقتی وعده داده میشود باید عملی شود. الان هم مردم تا جایی که از دستشان برمیآمده، زندگیشان را روبه راه کردهاند. مثلا برای ساخت سرویسبهداشتی چهار تا چوب گذاشتهاند و دورش را پارچه یا گونی کشیدهاند و از آن استفاده میکنند، اما این روش یعنی شیوع بیماری! یعنی در روزگاری که همه امکانات هست شما بهشکل صد سال قبل زندگی کن!
شمسیان با هشتگ پیگیری میکنیم، مطالبات مردم سیلزده و وعدههای دولتی را پیگیری میکند و تصمیم هم ندارد کوتاه بیاید. میگوید:دانشگاهها و حوزهها بزودی تعطیلات تابستانی خود را شروع میکنند، از همه دانشجویان و طلاب درخواست میکنم برای کمک به بازسازی مناطق سیلزده دوباره به این مناطق بیایند. باید همه همت کنیم و دولت هم به قولهایش وفا کند و زندگی مردم سیلزده را به سامان برسانیم. اگر کوتاه بیاییم و فراموششان کنیم حکایت، حکایت مردم زلزلهزده سرپلذهاب میشود. یادمان باشد گرما در خوزستان و پلدختر بیداد میکند و مردم سرپناه ندارند...
ارسال دیدگاه