مدارس خارج از کشور پرچم داران فرهنگ ایرانی هستند
منصور مجاوری*
بی شک خواندن و نوشتن یکی از لذت بخشترین نمونههای متبلور ساختن توانایی هر انسان در جوامع کنونی است. موفقیتهای روز افزون کشورهای مختلف در حوزههای اجتماعی، آموزشی، علمی، صنعتی، فرهنگی، اقتصادی، ورزشی و... مرهون تلاشهای انسانهایی است که از دیرباز، به تعالی رسیدن را در ذهن می پروراندند و نقش معلمین و مربیان را به درستی برای فرزندان خود اجرا نمودهاند.
دوستی فرهنگ ها و حتی گفتگو در این خصوص در مجامع بین المللی مطرح شد و در نهایت به نتایج قابل دفاعی رسید اما دوستی فرهنگ ها در جهانی شدن آموزش به گونه دیگری رقم خورد. تلاش نگارنده در پی پدید آوردن تفکری است که می توان از آن برای نزدیکی و حتی آشتی با ابزار فرهنگ_از مدرسه تا ملت_ در جهان کنونی رسید.
تشدید آگاهی جهانی شدن در حوزه فرهنگ از زمانی در ذهن ها متصور گردید که ایران، به عنوان یکی از قطب های تولید کننده علم در منطقه و حتی کلیه کشورها شناخته شد. تاسیس و راه اندازی سفیران فرهنگی که از چندین دهه پیش شروع گردیده است به نوعی در مامن و منزل خود -مدارس ایرانی خارج از کشور_در تفکر راهی برای تعالی حوزه آموزش و پرورش بودند. همین مهم نمادی برای آغاز حرکت نو در این حوزه بود و در عصر حاضر اهمیت این مدارس در خارج از کشور بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از پیامدهای مهم حضور مدارس ایرانی در خارج از کشور را می توان توجه خاص همه کشور ها به حوزه علم و دانش دانست که اگر چنین نبود، امروز نمی توانستیم آمار قابل ملاحظه فعالیت چندین مدرسه ایرانی حاضر در کشورهای دیگر برای ارائه آموزش و تربیت نونهالان و نوجوانان ایرانی و غیر ایرانی را اعلام نمود.
گسترش توجه به حوزه علم و دانش توسط جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، به دور از موضوع مهم آموزش و تربیت آینده سازان توانمند و کارآمد، می تواند ما را به دوستی فرهنگ ها در جهانی شدن آموزش از طریق فرزندان ایران زمین در سراسر کره خاکی و در همه کشورها دست یافتنی سازد.
ایران، به عنوان قطب علمی منطقه و جهان اسلام و به عنوان اولین کشورهای فعال در حوزه آموزش و پرورش، به عنوان کشوری که مرکز علوم مختلف بوده و با پیشینه ای صلح طلب، توانمند، قانونمند و در حین حال قدرتمند، توانسته است در این حوزه توجه خاص به فرزندان خود در خارج از کشور داشته باشد و شاهد این مدعی، داشتن کرسی های علمی در همه زمینه ها در دانشگاه ها و مراکز آموزشی تحقیقاتی، پزشکی و اکتشافی توسط دانش آموخته های ایرانی از طریق مدارس داخل ایران و همچنین مدارس ایرانی خارج از کشور می باشد.
دانش آموزان ایرانی پا به پای اولیاء خود به عنوان شهروندان فعال در مدارس خارج از کشور، در بین دانش آموزان سایر مدارس دارای جایگاه قابل قبولی می باشند که در عین علم آموزی، مهم ترین دیدگاه شان، سربلندی و سرافرازی میهن خود در تمامی حوزه ها از جمله آموزش و پرورش است.
علی رغم داشتن برخی کمبودها در مدارس ایرانی خارج از کشور، تمام تلاش معلمین عزیز و با وجدان و متعصب ایرانی بر آن بوده که ضمن تقویت و توانمند سازی تلاش و رشد ساختاری مدارس و رفع نیازهای سخت افزاری و نرم افزاری، در رسیدن به برنامه های آموزشی و تربیتی نیز پیشگام و دارای کارنامه قابل دفاع باشند که این مهم در تمامی مسابقات علمی و المپیادهای جهانی به اثبات رسیده است.
گفتگوی فرهنگ ها و نزدیک نمودن افکار و عقاید مثبت توسط زنجیره علم ممکن می شود و همین نوید جهانی شدن فرهنگی را می دهد. شروع این زنجیره از خانه دوم ما یعنی مدارس آغاز می شود.
تبدیل بخشی از برنامههای آموزشی ملی به برنامههای بینالمللی از یک سو و استفاده از ظرفیت های بی بدیل مدارس ایرانی حاضر در کشورهای دیگر با بهره گیری از ظرفیت عظیم فرهنگیان می تواند ضمن کشف اشتراکات فرهنگی موجب تقویت و اتحاد کشورهایی شود که از لحاظ آموزشی، علمی و فرهنگی با یکدیگر مراودات مناسبی دارند.
در مباحث تحلیلگران برخی از کشورها موضوع فرزندان نونهال، دانش آموزان و آینده سازان بسیار پر رنگ و مورد توجه قرار گرفته است،به طوری که شاید اصلی ترین استراتژی آینده کشورها برای توسعه سرمایه انسانی معطوف به همین قشر است. قطعا در دهه های آتی کشورهایی توسعه می یابند که سرمایه انسانی علاقه مند به یادگیری و یاددهی، توانمند، حس وطن پرستی و در عین حال تفکر جهان شمول داشته باشند.
نگارنده معتقد است همانگونه که در داخل هر کشور، مدرسه و آموزش و پرورش است که سازنده و توسعه دهنده فرهنگ برای نونهالان و دانش آموزان است، جهانی شدن فرهنگ ها نیز از مبداء مدارس می تواند به نوعی، دستاوردهایی همچون رشد و توسعه علمی، صنعتی، صلح و آرامش، تقویت ارتباطات در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، گردشگری و... را به همراه داشته باشد.
بهره گیری از ظرفیت مدارس ایرانی خارج از کشور با استعانت از معلمین ممتاز ایرانی و توانمند و در نظر گرفتن این مهم که در کسب علم، تضادهای رفتاری بسیار کمتری از سوی رقبای علمی و رفقای آموزشی مشاهده شده است، نوید آن را می دهد که بتوان با کاربردی نمودن ظرفیت ها در این مدارس، حتی از توانمندی های با ارزش و مورد نیاز ایرانیان مقیم دیگر کشورها بهره برد.
در نظر بگیریم که حضور هزاران خانواده ایرانی در کشورها با مردم همان کشورها و فرهنگ های خاص آنها در هر کشوری، به عنوان یک پتانسیل و ظرفیت ویژه می تواند مورد استفاده فرهنگی و تبادل آرا و نتایج مثبت بین ملت ها و ساکنین سایر کشورها گردد. این هموطنان می توانند در کنار دانش آموزان، به عنوان سفیران فرهنگی در شناساندن و ارتباط صحیح و منطقی بین ملت ها به عنوان انجمن اولیاء و مربیان و مداخله گران اجرائی مدارس عمل نمایند. هموطنانی که در عین دوری چندین ساله از خاک وطن، اما عشق آنها و فرزندانشان به ایران مثال زدنی و غیر قابل تصور است.
از سویی تعلیم و تربیت سنتی و روش های فرهنگی دستگاه های مسئول، هر چند می تواند در حفظ و بقای فرهنگ تاثیر داشته باشد اما اگر قرار بر آن باشد که پیوندها و آشتی های فرهنگی مستحکم با علم و صنعت روز دنیا پیش برود، قطع به یقین می تواند توسط مدارس ایرانی خارج از کشور کار با سرعت بیشتری صورت گیرد. آموزش و پروش و مدارس، تنها واژه ای است که می تواند بین دانش آموزان و ملت ها فهم مشترک ایجاد نماید.
هر چند بعضی از کشورها تمایل چندانی به وارد ساختن آموزش و پرورش خود در حیطه جهانی ندارند؛ زیرا آن را ابزاری برای اعمال سیاستهای ملی و قومی خود نمیدانند؛ اما باید به این نکته اشاره نمود که ما نباید علم و دانش را برای کشورگشایی _ علمی یا فرهنگی _ مطالبه نماییم؛ بلکه دانش، خرد و فهم، از عنایات الهی است و برای پروراندن آن بایدکوشش نماییم تا بتوانیم بهره برداری هایی برای آرامش و صلح جهانی، ارتباطات منطقی و انسانی بین ملت ها و کشورهای مختلف داشته باشیم.
لازمه رشد اینگونه مباحث داشتن مدارس قوی، فعال و مجهز به معلمین توانمند و امکانات ضروری مورد نیاز است. در این رهگذر اتخاذ سیاست های توسعه یافته و به روز بر اساس پایه ها و راهکارهای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در بحث توجه ویژه به مباحث آموزشی و تربیتی دانش آموزان در هر مدرسه و کلاس درس بر اساس دانش آموز محوری، مهارتهای اجتماعی وزندگی، توسعه مشارکتهای مردمی و همراهی تمامی دستگاههای عمومی دولتی و غیر دولتی در فعالیتهای مدارس بسیار حائز اهمیت است.
معلم به عنوان نماینده وزارت آموزش وپرورش کشور باید بسیاری از شئونات اجتماعی و رفتاری را به درستی رعایت نموده تا با حفظ جایگاه و شخصیت ایرانی بودن، نشان دهنده گوشه هایی از فرهنگ غنی کشور خود در مجامع بین المللی باشد.
مدارس ایرانی نیز در خارج از کشور باید با روش ها و رویه های جدید در امر مدرسه داری و ارتباط با سایر مدارس و دستگاه های محلی شرایطی را بهتری را ایجاد نمایند که بتوانند نماینده پر افتخار و کارآمدی از یک دستگاه بزرگ و با اهمیت فرهنگ ساز ایران باشند. این امر حمایت دستگاه اصلی نظام آموزش وپرورش را می طلبد.
بی شک با داشتن دو رکن اصلی معلم توانمند و محیط آموزشی مناسب، دانش آموزان موفق،با شخصیت مورد قبول ،با دانش ومهارت می توان تربیت نمود که نماد فرزندان ایران هستند.
در پایان لازم میدانم تاکید نمایم که ایران کشوری با صلابت، با اصالت و با فرهنگ و تمدن عظیم است. پر واضح است که روابط فرهنگی و آموزشی با ملت و فرهنگ غنی می تواند موجب پیوندهایی ناگسستنی و برگرفته از اخلاق حرفه ای و انسانی و توام با موفقیت های دو سویه علمی، آموزشی و فرهنگی باشد که یکی از آن راه ها بهره گیری از توانمندی های مدارس ایرانی خارج از کشور می باشد.
در این راستا حمایت و پشتیبانی همه مسئولین و دستگاهها را باید معطوف نمائیم و به این مهم ایمان داشته باشیم که همچنان که در اقصی نقاط کشور ایران عزیز پرچم سه رنگ غرور آفرین جمهوری اسلامی ایران بر افراشته است، کلیه مدارس ایرانی در خارج از کشور با افتخار به سرافرازی ملت و پرچم ایران، در آموزش فرزندان خود مثل همیشه فعال و سربلند باشند. بیاییم با مدیریت قوی، شجاعانه و کارآمد، از این ظرفیت ها، بیشترین بهره را برای ایرانی سربلند بخواهیم.وبا پیوند دانش آموزان کشورها پرچم کشورها ره ناشنه دوستی وافتخار در کنار همدیگر استوار وسربلند نمائیم .
*کارشناس آموزش وپرورش
ارسال دیدگاه