قلیان کشیدن ستاره پرسپولیس چگونه لو رفت؟
تهران (پانا) - مدیرعامل اسبق پرسپولیس درباره برخی حواشی دوران حضورش در این تیم حرف زده است.
به گزارش خبرورزشی، محمد رویانیان، مدیرعامل سابق پرسپولیس مثل جعبه سیاه است. او همیشه حرفهای ناگفته زیادی برای گفتن دارد. رویانیان این بار هم در گفتگو با خبرورزشی چیزهایی از دوران مدیریتش در باشگاه پرسپولیس بازگو میکند که بسیار شنیدنی است. او خاطراتی جنجالی از بعضی بازیکنان دارد؛ بازیکنانی که هر کدام حالا در جایی هستند. بعضی از آنها از اوج افتادهاند و بعضی دیگر در اوج هستند و حتی در اروپا بازی میکنند. رویانیان خیلی شفاف درباره ماجرای بنزها و پورشهها هم صحبت میکند. میگوید بعضی بازیکنان در این باره دروغ گفتهاند و هرگز او از این کارها نکرده است.
همسایهها شاکی بودند
زمانی که مدیرعامل پرسپولیس بودم اعتقاد داشتم بازیکنانم سرمایه باشگاه هستند و ما مسئولیتی در قبال آنها داریم. خودم را برای آنها مثل یک پدر فرض میکردم و دوست داشتم از آنها مراقبت کنم. موردهایی داشتیم که همسایهها شاکی بودند. من به خانه آنها میرفتم و میگفتم چه کاری است میکنید؟ قدر خودتان را بدانید. شما بازیکن و سرمایه باشگاه هستید و قرار است فوتبال حرفهای بازی کنید. اول از همه دل خودتان باید برای خودتان بسوزد.
گفتم ببینم قلیان دارد یا نه
یکبار به خانه یکی از بازیکنان رفتم. میخواستم ببینم قلیان دارد یا نه. خیلی اتفاقی یکی از پردههای خانهاش را کنار زدم دیدم یک قلیان آنجاست. گفتم آخر این چه کاری است که میکنی؟ حیف تو نیست؟ آن بازیکن همین الان در اروپا بازی میکند و میدانم که مسیر زندگیاش را عوض کرد. حالا از من میخواهید اسم بیاورم؟ هرگز این کار را نمیکنم. من الان از فوتبال دور هستم. نمیخواهید که من را وارد حاشیه کنید؟ دوست ندارم اسمی بیاورم.
مچ بازیکن را گرفتم
البته بگویم ما خیلی بیشتر حواسمان به بازیکنان بود. یادم هست یک بار مچ بازیکنی را در سفرهخانه گرفتم. به هر حال دوستانی بودند که به ما اطلاع میدادند. یک وقتهایی هم یک موتوری را مأمور میکردم تا حواسش به بازیکنان باشد و ببیند آنها کجا میروند. البته درباره همه بازیکنان، این کار را نمیکردیم. مثلاً بازیکنی بود که میگفتند به سفرهخانه فلانجا رفتوآمد دارد. یک موتوری میگذاشتیم او را تعقیب کند ببیند واقعاً آنجا میرود؟ یک بار مجبور شدم خودم مچ بازیکن را بگیرم. به او گفتم این کار را نکن. حیف توست. بازیکن پرسپولیس هستی و برای باشگاه هم خوب نیست که این کارها را میکنی.
موتوری میرفت دم در خانه بازیکن
بازیکنان را در خانهشان هم چک میکردیم. مثلاً شبانه موتوری دم در خانهشان میفرستادم. او میرفت زنگ میزد تا ببیند بازیکن خانه است یا نه؟ اگر خانه بود میگفت از طرف باشگاه آمدهام. میخواستم ببینم چیزی کم و کسر ندارید؟ اگر چیزی هست بگویید از طرف باشگاه تهیه کنیم. خلاصه خیلی مراقب بازیکنان بودیم.
بعضی بازیکنان دروغ میگویند
من به بازیکنان پورشه و بنز دادم؟ دروغ محض است. متأسفانه بعضی بازیکنان پرسپولیس هم در این باره دروغ میگفتند. بگذارید یک چیز را در این باره روشن کنم. من رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی بودم. یعنی من باید امضا میدادم تا ماشینهای خارجی و وارداتی از گمرک ترخیص شوند. با اجازه من ماشینها وارد میشدند. هیچوقت از این کارها نمیکردم که بخواهم پورشه با بنز بدهم. متأسفانه یکی، دو بار بهجای پول در باشگاه به بازیکن ماشین داده بودند که من هم موافق نبودم. بعداً هم متوجه این مسئله شدم. ولی یکسری حرفهای بازیکنان در این باره دروغ است.
جریمه پاک کردم!
جریمههای رانندگی؟ (خنده) راستش جریمه بعضی از بازیکنان را پاک کردم ولی الان یادم نیست که بخواهم اسمشان را به شما بگویم. خدایا من را ببخش. اتفاقاً یک بار پیش یکی از مسئولان رفتم و گفتم این دستان من، دستبند بزنید. گفت چرا؟ گفتم خیلی جریمه پاک کردهام. گفت از این کارها دیگر نکنید.
کارت سوخت نمیدادم
مدام میگفتند رویانیان به بازیکنان کارت سوخت میدهد. این هم یکی از آن دروغها بود. من رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت کشور بودم. مدام شایعه درست میکردند. راستش من یک بار به بازیکنان کارت سوخت هدیه دادم. یادم نیست چند لیتر بود. بعد میگفتند رویانیان مدام به بازیکنان کارت سوخت میدهد که این هم دروغ بود.
مخم سوت کشید
درباره شرطبندی، من حرفهایم را زدم. راستش اولین بار آقای سردار هادیانفر، رئیس سابق پلیس فتا که الان رئیس پلیس راهور ناجا هستند، حرفهایی زدند که مخم سوت کشید. درباره قدرت شرطبندها در فوتبال گفتند. نمیخواهم اسم کسی را بیاورم ولی بعضی از افراد حوزه فوتبال در این شرطبندیها نقش داشتند.
فتحالله زاده مصاحبه کرد، کریم را گرفتم!
برای مذاکره با مربی خارجی پرسپولیس خارج از ایران بودم. علی فتحالله زاده زنگ زد. گفت حاجی همه بازیکنان را که تو گرفتی. یک بازیکن هم برای ما بگذار. آبرویم پیش هوادار در خطر است. گفتم خب چکار کنم؟ گفت این کریم انصاریفرد را نگیر. بگذار ما او را جذب کنیم. گفتم باشه. کریم مال شما. همان شب دیدم فتحالله زاده یک مصاحبه کرد. در مصاحبه گفته بود رویانیان دارد از رانت دولتی و پول دولتی برای جذب بازیکنان استفاده میکند. اعصابم ریخت بههم. به شیرینی در ایران زنگ زدم. گفتم همین الان ماشینت را روشن کن و به اردبیل برو. برو خانه پدر و مادر کریم. او گفت مطمئنید؟ بروم خانهشان؟ گفتم بله. همین الان برو. شیرینی هم رفت. اتفاقاً شب هم او را در خانهشان نگه داشتند. بعد کریم به تهران آمد و با پرسپولیس بست. فتحالله زاده به من زنگ زد. گفت تو مگر به من قول نداده بودی؟ گفتم چرا ولی برای چه آن مصاحبه را کردی؟!
ارسال دیدگاه