فرهنگی جانباز دوران انقلاب مطرح کرد:احیای فرهنگ انقلاب و انقلاب گری نیاز جوان امروز
بیرجند(پانا)- فرهنگی جانباز دوران انقلاب گفت:«تکریم مقام شهید وشهادت و احیای فرهنگ انقلاب و انقلاب گری نیاز ضروری جوان امروز است.»
آن روز ،هفتمین روز بهمن ماه ۵۷بود. یک روز سرد زمستانی که سرمایش تا مغز استخوان را می سوزاند و به اصطلاح خون در داخل رگ یخ می زد . من که آن زمان ۱۵سال بیشتر نداشتم با برادر بزرگم ابراهیم که دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه مشهد بود آماده می شدیم تا در کنار سایر اقشار مردم در تظاهرات شرکت کنیم .
مدت ها بود که مردم دار العباده ی بیرجند از ظلم وجور رژیم ستم شاهی طاغوت به تنگ آمده و فریاد رهایی سر داده بودند همیشه راهپیمایی ها از مقابل مسجد مرحوم ایت ا...آیتی شکل می گرفت و آیات عظام آیتی، ربانی و عارفی جلودار بودندو مردم پشت سر آن ها حرکت می کردند.
اما آن روز با همه ی روزهای قبلش تفاوتی اساسی داشت،در شهر همهمه ای عجیب بر پا بود.مردم در گوش یکدیگر مطالبی را نجوا می کردند گویی حادثه ای در شرف رخ دادن بود ومن این موضوع را از چشمان نگران مادروصحبت های سربسته ی پدر با برادرم به خوبی دریافتم.
آن روزها که رژیم پهلوی آخرین نفس های نحسش را می کشید از دست مردم، روحانیت و امام،سخت عصبانی بود از این رو به ماموران دستور داده شده بود ضمن اعمال حکومت نظامی در صورت برپایی تجمع و یا تظاهرات توسط مردم ماموران بدون اغماض وچشم پوشی تجمع کنندگان و راهپیمایان راباگلوله ی مستقیم هدف قرار دهند.
صبح زود با برادرم ودوستان هم محله ای در آن هوای سرد عازم مسجد آیت ا...آیتی شدیم.طبق معمول آیات عظام در جلو و جمعیت در پشت سرایشان حرکت می کردندو به سوی فلکه ی خوسف روانه شدند. از فلکه ی خوسف که به سمت میدان کوروش «ابوذر فعلی»حرکت می کردیم، چنان جمعیتی به خیابان آمده بودند که انتهایشان ناپیدا بود.
شعارهایی که مردم می دادند اغلب علیه شخص شاه، ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی بود.از میدان کوروش به سمت ژاندارمری که حرکت کردیم ماموران بر لب بام ها مسلح ایستاده بودند.مردم بی توجه به مامورین کار خودشان را می کردند تا اینکه سیل خروشان جمعیت به روبروی ژاندارمری(نزدیک میدان شهدای کنونی) رسید وآنجا آرام گرفت.
اکنون صدای غرش مردم بود که سینه ی آسمان را می شکافت وفریاد مرگ بر شاه شان لرزه بر اندام روبه صفتان ظالم می انداخت به ناگاه غریو صدای گلوله با فریاد های مردم در هم آمیخت و سفیر گلوله میهمان سینه ی جوانان ونوجوانان شد.آری دژخیمان شاه با تیرهای زهرآگین طاغوت از همشهریان شان پذیرایی می کردند.
خیابان بیرجند آن روز صحرای محشر شده بود. گویی این وادی کربلا بودو آن لحظه ظهر عاشورا جوانان یکی یکی چون برگ خزان بر زمین می افتادند.
درآن روز دو تن از بهترین دوستانم شهید سندروس و سورگی شربت شهادت نوشیدند. من در کنار دیوار بلند کاه گلی (پیاده روی روبروی ژاندارمری)دراز کشیده بودم که ناگاه سوزشی عجیب در پای چپم احساس کردم. آری گلوله ی رها شده از دهانه ی تفنگ رژیم ستم شاهی به کشکک زانوی پای چپم اصابت کرده و از سوی دیگر خارج شده بود.
بر اثر خون ریزی شدید از حال رفتم ومردم مرا با خودروی ژیان به بیمارستان رساندند. چند روز بعد در بیمارستان بستری بودم که خبر شیرین پیروزی انقلاب درد و رنج ها را از یادم برد و اینک که در کسوت معلمی مشغول خدمت به جوانان و نوجوانان بهارستان علم و ادب هستم به انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی افتخار می کنم.
محمد حسین علیزاده ی بیرجندی در گفتگو با خبرنگار پانا در بیرجند؛ سه عامل وحدت کلمه؛ اسلامیت و رهبری امام خمینی (ره) را رمز پیروزی انقلاب دانست و تصریح کرد: وظیفه ما به عنوان پرچمداران تعلیم و تربیت و دانش آموزان به عنوان سربازان این میدان تکریم مقام شامخ شهدا و خضوع در برابر آنان است.
او ادامه داد: هر زمان که از، سیره عملی ائمه اطهار، فرهنگ شهادت و اسلام ناب دور شده ایم ناهنجاری های اجتماعی در جامعه افزایش یافته است.
ارسال دیدگاه