غرب و سیاستهای دوگانه ورزشی؛ برای ما خوب است و برای شما بد
تهران (پانا) - تصمیم دولت مالزی در صادرنکردن مجوز برای شناگران اسرائیلی با واکنش غرب روبهرو و در نهایت میزبانی مسابقات انتخابی پارالمپیک 2020 از این کشور گرفته شد. آنها معتقدند که مالزی سیاست را در ورزش دخالت داده است، در حالی که تاریخ صد سال اخیر مهر تأییدی بر این نکته است که هیچگاه سیاست از ورزش جدا نبوده است و کشورها به فراخور زمان یا ورزش را برای رساندن اعتراض به تصمیمی سیاسی انتخاب کردهاند و یا از ورزش برای رسیدن به مقاصد سیاسی استفاده کردهاند.
فرهاد فخرآبادی/ چند ماه از انتخاب مالزی به عنوان میزبان مرحله انتخابی مسابقات شنای پارالمپیک ۲۰۲۰ میگذرد. با نزدیک شدن به این رویداد مهم که حکم صدور بلیت توکیو برای شناگران معلول را دارد، دولت مالزی با حمایت ماهاتیر محمد نخست وزیر، سیفالدین عبدالله وزیر امور خارجه و سید صدیق عبدالرحمن وزیر ورزش مالزی در راستای حمایت از مردم فلسطین اجازه حضور ورزشکاران اسرائیلی را در این مسابقات نداد.
تصمیم قاطع مالزی و واکنش غرب
سید صادق سید عبدالرحمان، وزیر ورزش مالزی، درباره این تصمیم دولتش میگوید: «اگر میزبانی یک مسابقه ورزشی بینالمللی مهمتر از قتل برادران فلسطینی ما به دست بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم اسرائیل باشد، پس مالزی وجدان خود را از دست داده است. »
مهاتیر محمد، نخستوزیر مالزی، نیز درباره این تصمیم دولت مالزی اینگونه توضیح میدهد: «مالزی، هیچگونه ارتباط دیپلماتیک با اسرائیل ندارد و ما فکر نمیکنیم که آنها باید به کشور ما بیایند، زیرا ما با آنها رابطهای نداریم. اگر مالزی ورود ورزشکاران اسرائیلی را ممنوع میکند، آمریکا ورود شهروندان پنج کشور را ممنوع کرده است و برای ساخت دیوار فاصل با آمریکای جنوبی تلاش میکند. ثانیاً مقابله با اقدام بشردوستانه دولت مالزی در شرایطی است که رژیم صهیونیستی بارها با محاصره غیرقانونی غزه امکان حضور ورزشکاران فلسطینی را به مسابقات بینالمللی را سلب کرده است و دول غربی نیز توجهی به این مسئله نمیکنند. »
اشاره مهاتیر محمد به دستور اجرایی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکاست درباره محدودیت سفر اتباع پنج کشور مسلمان به آمریکاست که بارها دامنگیر ورزش هم شده است.
علاوه بر مشکلاتی که شهروندان این کشورها برای سفر به آمریکا و حضور در مسابقات ورزشی مانند جام جهانی کشتی داشتند و همچنان دارند، این تصمیم ترامپ روی کار تیم ملی فوتبال ایران هم تأثیر گذاشت. دیدار دوستانه تیمهای ملی ایران و ونزوئلا در حالی که قرار بود پیش از جام ملتهای آسیا در تهران برگزار شود، به علت حضور چند بازیکن ونزوئلا در لیگ حرفهای فوتبال آمریکا در آستانه لغو شدن بود که در نهایت دو تیم در قطر با هم دیدار کردند تا بازیکنان تیم ملی ونزوئلا برای بازگشت به آمریکا با مشکل مواجه نشوند چراکه بخشی از این دستور اجرایی رئیسجمهوری آمریکا صدور ویزای ورود به این کشور را برای کسانی که به کشورهایی مانند ایران سفر کنند نیز، تا مدتی ممنوع میکند.
با اعلام عدم صدور مجوز برای شناگران اسرائیلی، فشار کمیته بینالمللی پارالمپیک و سایر نهادهای غربی برای وادار کردن مالزی به تغییر تصمیم آغاز میشود اما خروجی این فشارها نتیجهای را در بر ندارد و مالزی از تصمیمش عقبنشینی نمیکند. و در نهایت کمیته بینالمللی پارالمپیک تصمیم میگیرد با گرفتن میزبانی مالزی را به جرم دخالت سیاست در ورزش تنبیه کند.
اما سوال اینجاست که آیا میتوان به صورت مطلق اعلام کرد که ورزش را باید از سیاست، اقتصاد و جامعه جدا دانست؟
ورزش و سیاست در تاریخ
در زمانهای گذشته ورزش جنبه فردی داشت و عاملی برای سلامت، شجاعت و شادابی خطاب میشد و تنها نزدیکی سیاست با ورزش را میتوان در آموزه به سیاستمداران دانست. برای مثال افلاطون در جمهور در کنار توصیه اکید به تعلیم و تربیت، به تعلیم و تربیت جسمی صحیح تأکید داشت که باعث شجاعت و تقویت پاسداران و حافظان کشور و در نتیجه افزایش توان و قدرت ملی میشد. اما امروزه رابطه ورزش و سیاست جدیتر از گذشته شده و ورزش نقش مهمی در تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد.
اگر لفظ قدیمیترین صحیح نباشد، باید یکی از قدیمیترین واکنشها به سیاست را در المپیک ۱۹۰۸ لندن پیدا کرد. با دستور کمیته برگزاری رقابتها قرار است هنگام رژه رفتن ۲۲ کشور حاضر در این رقابتها، زمانی که پرچمدار هر کاروان از روبهروی جایگاه ادوارد هفتم پادشاه انگلیس عبور میکند باید پرچم کشورش را به نشانه احترام پایین بیاورد اما رالف روز، پرچمدار آمریکا، این کار را انجام نمیدهد و پس از رژه باز هم تأکید میکند که پرچم کشورش را مقابل کسی پایین نخواهد آورد.
اما اولین تأثیر آشکار سیاست و خصومت سیاسی را در ورزش میتوان در المپیک ۱۹۲۰ دید. پس از جنگ جهانی اول در حالی که المپیک ۱۹۱۶ به علت همین جنگ برگزار نشده بود، کشورهای پیروز جنگ به شکستخوردگان (آلمان، عثمانی، اتریش - مجارستان و بلغارستان) اجازه حضور در این رقابتها را ندادند.
دامنه دخالتهای سیاست در ورزش و یا واکنشها به تصمیمات سیاسی در غالب رقابتهای ورزشی همچنان ادامه داشت و تا به آنجا پیش رفت که در سال ۱۹۷۰ ورزش زمینهساز گفتمان سیاسی شد. در اواسط دهه ۱۹۷۰ و در حالی که آمریکا و چین با هم ارتباطی نداشتند، دیپلماسی پینگپنگ در نظر گرفته شد. به این ترتیب که در سال ۱۹۷۲ چینیها از آمریکا برای حضور در یک تورنمنت پینگپنگ دعوت کردند، در دو تیم تعدادی دیپلمات آمریکایی هم وجود داشتند که ملاقاتهایی با مقامات چینی صورت دادند که در نهایت منجر به سفر هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی دولت ریچارد نیکسون به پکن در چند ماه بعد شد.
نمونههایی از این دست در ورزش جهان بسیار دیده شده است؛ مثالهایی که درباره المپیک میتوان به آن اشاره کرد:
تحریم المپیک ۱۹۵۶ ملبورن از سوی چین به علت حضور تایوان که چینیها آن را تحت مالکیت خود میدانستند. حاضر نشدن مصر، عراق و لبنان در اعتراض به اشغال شبه جزیره سینا از سوی اسرائیل و همچنین تحریم المپیک از سوی اسپانیا، سوئیس و هلند به علت سرکوب مجارها به دست روسیه
المپیک ۱۹۶۸ مکزیکوسیتی چندی پس از کشته شدن رهبر جنبش صد نژادپرستی آمریکا آغاز شد. در مراسم اهدا مدال دو ۲۰۰ متر دو دونده سیاهپوست آمریکا که مدالهای طلا و برنز را به دست آورده بودند مشت خود را به شکلی که نماد قدرت سیاهان بود بالا بردند و دونده استرالیایی سفیدپوست که مدال نقره را به دست آورده بود، آنها را همراهی کرد. دولت آمریکا در واکنش به این حرکت، دو دونده مدالآور خود را تا سالها از خدمات اجتماعی محروم کرد.
تحریم المپیک ۱۹۷۶ مونترال از سوی ۳۰ کشور آفریقایی در اعتراض به حضور نیوزیلند. این کشور چند روز قبل از المپیک تیم راگبی خود را به آفریقای جنوبی فرستاده بود که تحت سلطه رژیم آپارتاید بود.
تحریم المپیک ۱۹۸۰ مسکو از سوی ۶۶ کشور با رهبری آمریکا. آمریکا معتقد بود به علت اشغال افغانستان به دست شوروی، باید محل برگزاری این رقابتها تغییر کند اما کمیته بینالمللی المپیک با این درخواست موافقت نکرد. ایران نیز با شعار «نه شرقی، نه غربی» حضور در این المپیک را تحریم کرد.
المپیک ۱۹۸۴ لسآنجلس عرصه تلافی برای شوروی فراهم شد؛ کشورهای سوسیالیستی در تلافی حرکت چهار سال با این بهانه که لسآنجلس امنیت کافی را برای ورزشکاران شوروی ندارد، از حضور در المپیک سرباز زدند. همچنین ایران نیز با شعار «نه شرقی، نه غربی» مانند چهار سال قبل در المپیک حاضر نشد.
پیش از المپیک ۲۰۱۴ ریو، اتحادیه بینالمللی مبارزه با دوپینگ خبر از دوپینگ گسترده در روسیه داد. ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه در واکنش به این موضوع، آن را حرکتی سیاسی برای فشار به روسیه و مشابه اقدام آمریکا در سال ۱۹۸۰ دانست. تیم دوومیدانی روسیه از حضور در المپیک محروم شد و اجازه حضور در پارالمپیک به روسیه داده نشد، پوتین در واکنش به این تصمیم یک دوره مسابقات معلولان در روسیه برگزار کرد.
ورزش از سیاست جداست؟
این شعار که ورزش را از سیاست جدا بدانیم، امری است که به نظر محال میآید و کمتر کشوری را در جهان میتوان یافت که ورزش آن تحت تأثیر سیاست نباشد. برای مثال در سالهای اخیر حمله عدهای خودسر به سفارت عربستان در تهران باعث شد تا عربستان با همین بهانه طی سالهای اخیر تیمهای باشگاهی فوتبال ایران را از میزبانی مقابل تیمهای عربستانی محروم کند. همچنین در دوره اخیر جام ملتهای آسیا که به میزبانی امارات برگزار شد، کشور میزبان با برنامه مشترک با عربستانیها اجازه حضور بسیاری از تماشاگران قطری را در امارات نداد و تنها برای یک نفر از خبرنگاران قطری آی.دی کارت صادر کرد.
حال اینکه غرب از تصمیم مالزی تا این حد عصبانی شده است و موضوع دخالت ندادن سیاست در ورزش را مطرح میکند اما در واکنش به رفتارهای عربستان و امارات سکوت میکند؛ شاید نوعی طنز و تأکیدی بر این موضوع باشد که ورزش نیز از دیدگاه دولتهای غربی و در رأس آنها آمریکا باید در راستای منافع آنها باشد.
البته نباید فراموش کرد که تصمیم دولت مالزی همانطور که وزیر ورزش این کشور میگوید تصمیمی کاملاً سیاسی نیست. به عبارت دیگر تجربه سال ۲۰۱۸ و قبول هیات اسرائیلی برای حضور در مالزی جهت شرکت در کنفرانسی بینالمللی از سوی این دولت مالزی که با واکنش مالاها همراه بود، دولت این کشور را بیش از گذشته ترغیب به رعایت درخواستهای جامعه این کشور کرده است و تصمیم به صادرنکردن مجوز برای حضور شناگران اسرائیلی درخواستی اجتماعی است که از سوی سیاستمداران رعایت شده است.
ارسال دیدگاه