برای ایرانی ماندن باید بکوشیم ایران را به شایستگی بشناسیم
اصفهان (پانا) - چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران گفت: تنها کاری که بایسته آن است که بکوشیم ایرانی بمانیم، این است که ایران را به شایستگی بشناسیم.
میرجلالالدین کزازی استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر، مترجم و شاهنامهپژوه، نامی آشنا برای فرهنگدوستان این دیار و مردم ایران است. زاده دی ماه ۱۳۲۷ در کرمانشاه، چند سالی است که زبانش به جز واژگان شکرقند زبان پارسی به واژه دیگری نمیچرخد و زمانی که سخن میگوید، گویی شاهنامهخوان شاهنامه میخواند.
رونمایی و بررسی کتاب "تاریخ اندیشه ایرانی" اثر آزرمیدخت فرهیخته والا توسط سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان، بهانه حضور کوتاه میرجلالالدین کزازی در نصفجهان شد.
کزازی در حاشیه این نشست درباره دغدغه همیشگی خود برای پاسداشت از فرهنگ و ادب ایرانی و در پاسخ به اینکه "چه کنیم ایرانی باقی بمانیم"، اظهار داشت: ما ایرانیان نیاز نیست کار دشوار و پیچیدهای انجام دهیم و تنها کاری که بایسته آن است که بکوشیم ایرانی بمانیم، این است که ایران را به شایستگی بشناسیم.
چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران افزود: باور من این است که هر کسی ایران را بدانسان که میباید بشناسد، به ناچار دل به ایران خواهد باخت. کسانی که ایرانی نبودهاند و حتی در آغاز با ایران دشمنی میورزیدهاند، هنگامی که فرهنگ، تاریخ و مردم این کشور را شناختهاند دل به ایران بستهاند.
عضو هیأت علمی دانشگاه با بیان اینکه پرسمان ما برای این است که سرزمینمان را نمیشناسیم، گفت: اگر بدانیم که ایران چیست، ایرانی کیست و پاسخهایی سنجیده، برهانی و دانشورانه و نه از سر شورمندی و دلبستگی کور به این دو پرسش بنیادین در این روزگار بدهیم، در برابر هیچ فرهنگ و اندیشهای آسیبپذیر نخواهیم بود، چون روزگاری است که پایه آن بر گسست، بیگانگی، شتاب و آسیمگی نهاده شده است و فرهنگ رسانهای دم به دم دگرگون میشود و تنها چاره برای ما ایرانیان که پیشینهای دیریاز در تاریخ و فرهنگ گرانسنگ و بیمانندی داریم، برای اینکه بتوانیم همچنان چیستی ایرانی خود را پاس بداریم، تنها آن است که در اندیشه و باور ایران را بشناسیم و بیابیم و اگر اینگونه شود، در برابر هیچ فرهنگ تازشگر فرو نخواهیم پاشید و از پای در نخواهیم آمد.
برنده جایزه کتاب سال ۱۳۶۹ ایران ادامه داد: هر ایرانی باید گام در این راه بنهد، اما شیوه گامزنی یکسان نیست. کسانی در این راه به ناچار راهبرند و کسانی رهرو. کار و بایستگی راهبران از رهروان بسیار دشوارتر است و از همین رو است که ما باید به هر شیوهای که میتوانیم به ویژه به یاری همان رسانه، بکوشیم که ایران را بدانسان که هست، نه بیش از آن و نه کم از آن، نخست به ایرانیان و سپس به جهانیان بشناسانیم.
کزازی اضافه کرد: رسانه تیغ دو دم است و میتواند ویرانگر، مردمکش، گزندرسان و زیانبار باشد و یا به وارونگی، سازنده، پرورنده، سودآور، مایه آبادانی و شکوفایی شود؛ بسته به اینکه از آن تیغ چگونه بهره میبریم. کاردپزشک با آن تیغ بیماری را که در آستانه مرگ است از مرگ میرهاند و مردمکشی خونریز، با آن دیگری را در سالهای جوانی و پرتوانی میکشد. گناه از تیغ نیست و از آن کسی است که آن را در کار مییابد.
این چهره ماندگار فرهنگ و ادب ایران درباره تجربه سالها پرهیز از بهکار بردن واژگانی غیر از واژگان پارسی تصریح کرد: کمابیش از دو دهه پیش بر آن سر افتادم که به یاری زبان پارسی برخیزم، با این شیوه که تواناییها و زیباییهای این زبان را در کردار آشکار بدارم، بیآنکه درباره آن بگویم و بنویسم. به سخن دیگر، آن زبان پارسی را بهکار ببرم که از سستیها، کاستیها، آلایشها، نابهنجاریها و کژیها بهدور و پیراسته است.
او با بیان اینکه همه ایرانیان که دانش و توان بایسته دارند، میباید به یاری زبان پارسی برخیزند، ادامه داد: گاهی گفته میشود که اگر در برابر وامواژهای چند واژه را در پیش بنهند، آشفتگی پدید میآورد. شاید در آغاز اینگونه باشد، اما این بخت را به بهترین واژه میدهد که گزیده شود و ایرانیان و پارسیزبانان آن را بهکار ببرند. از همین روی استادان دانشگاه، نویسندگان، سخنوران و همه کسانی که زبان را آگاهانه و به گونه پرورده و هنری بهکار میگیرند، میتوانند در برابر وامواژهها، واژه بسازند و داوری با مردم است.
ارسال دیدگاه