نادیده های سلاطین اعدامی
تهران (پانا) - بررسی زوایای پیدا و پنهان حکم اعدام سلطان قیر، اتمام حجت بر افرادی است که خواهان اخلال در نظام اقتصادی کشور هستند و در واقع باید بدانند، هر چند همچون باقری درمنی ها از تمکن بالایی نیز برخوردار باشند عدالت با قاطعیت تمام گریبان آنان را خواهد گرفت.
به نقل از خبرگزاری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجسته ترین گزارش های پایگاه های خبری داخلی در طول شبانه روز گذشته، گزیده ای از این گزارش ها را انتخاب و منعکس کرده است.
** زوایای پنهان پرونده سلطانی که از قیر، طلا میساخت
وبگاه «خبرآنلاین» با اشاره به این مطلب که «از ۱۷۸ هزار تن قیر تا کلاهبرداریهای میلیاردی» با درج عناوین «اعدام باقریدرمنی/ زوایای پنهان پرونده سلطانی که از قیر، طلا میساخت» نوشت: ماجرا از آنجایی آغاز شد که شرکت نفت جی دچار کلاهبرداری بزرگی از سوی یک باند بزرگ شد. شانزدهم اسفندماه سال ۹۱ بود که وکیل شرکت پالایش نفت جی در دادسرای ناحیه ۱۸ تهران اعلام شکایت کرد و مدعی شد که از اوایل سال ۱۳۹۰ شرکتهای شش گانه تحت عنوان انیس قائم کوثر، معتمد بازرگان قائم، طلوع اقتصاد مازند، اعتماد گستر سهیل، حافظان انرژی شایان، پرشین نام گستر و دو شرکت شکوه آبیدر و آریا برج با توسل به عملیات متقلبانه اقدام به اخذ ۱۷۸ هزار تن قیر از شرکت نفت جی و تحصیل نامشروع اموال شرکت مذکور کردهاند.گزارش مرکز عملیات ویژه پلیس ناجا حاکی از این بود که حمید باقری درمنی سرشاخه شبکهای است که با شرکتهای شش گانه اقدام به کلاهبرداری و تسهیل مال نامشروع کردهاند که در نهایت در سال ۹۳ بازداشت شد. متهم دارای چندین سابقه کیفری در زمینه کلاهبرداری، قاچاق، پولشویی و پرداخت رشوه است.پرونده درمنی ۱۵۶ جلد با بیش از ۲۵ هزار برگ دارای ۳۳ متهم از آن زمان
به جریان افتاد.
- او چگونه توانست به این تخلفات دست بزند؟ در واقع باقری درمنی سرکردهی یک باند بود که شرکتهای ششگانه را مدیریت میکرد. او اما برای این کارها نیاز به تاییدهها و ضمانتنامههای بانکی داشت.
بر همین اساس از این جای پرونده نام ۲ متهم بزرگ بانکی در بانک ملی ایران به میان میآید. نخست جوانمیر محمدی، رئیس سابق شعبه بهار بانک ملی و دوم خاوری رییس سابق بانک ملی ایران که ارتباطی حمایتی از او داشت. یکی از مهرههای اصلی درمنی در تهیه و جعل فرمهای ضمانت نامههای بانکی جوانمیر محمدی، رئیس سابق بانک ملی شعبه بهار است که در بخشی از اظهاراتش آورده است: بعد از اینکه متوجه شدم ضمانت نامهها جعلی است به درمنی پناه بردم؛ رفتم دفترش گفتم چه بلایی سر من آمده؟ گفت: نمیگذارم مشکل درست شود...
او چرا همدستان خود را فراری داد؟ یکی از عمده ترین دلایلی که باعث طولانی تر شدن بررسی پرونده درمنی شد، فراری دادن اعضای باند او بود. او تقریبا با این کار توانست برای اطاله دادرسی خود زمان بیشتری بگیرد. باقری درمنی پس از انجام عملیات مجرمانه خود افراد موثر و کلیدی شبکه را به خروج از کشور تشویق کرد که از جمله آنها میتوان به محمد خزائلی پارسا، مجید باقری درمنی، محمد جزایری، محمدرضا نصیری و جوانمیر محمدی اشاره کرد.
جوانمیر محمدی، رئیس سابق شعبه بهار بانک ملی در حالی که مدتی به دستور درمنی در مرز ایران و ترکیه بود، بازداشت شد. محمد جزایری که در انجام معاملات با شرکت نفت جی نماینده تام الاختیار درمنی بود همراه محمدرضا نصیری به ترکیه گریختند. محمد خزائلی پارسا با جعل در اسناد رسمی به شبکه درمنی خدمت میکرد که وی نیز از کشور گریخت. در نهایت مجید باقری درمنی، برادر حمید باقری درمنی، مدیرعامل وقت شرکت فجر گستر نوین که در کلاهبرداری از شرکت پالایش نفت جی و بیمه ایران با ایجاد شبکه چند نفری به برادرش خدمت رسانی میکرد نیز از کشور پای به فرار گذاشت.
** چه کسانی نمیگذارند؟ آقای کارگردان!
سایت خبری «عصر ایران» در این گزارش نوشت: چه کسانی سعی داشته اند که برای فیلم «سرو زیر آب» سرمایه جور نشود و چرا؟ حال که ساخته شده است چرا کوشیده اند که این فیلم دیده نشود؟ یا ابزارهای تبلیغاتی را از فیلم دریغ کردهاند؟
در چند روز گذشته محمد علی باشه آهنگر کارگردان فیلم 'سرو زیر آب' در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد از شرایط اکران فیلمش شکایت کرده و اعلام کرده است: « شاهدید که نه تبلیغات درستی میشود و نه شهرداری بیلبوردی میدهد. نه تیزرهایش ادامه دارد و نه سانس و سینماهای کافی و البته درست به فیلم اختصاص یافته است. جالب است بدانید شهرداری یکی از سرمایهگذاران است که بیلبورد نداد و نمیدهد. حدود ۵۰ درصد سانسها، سانسهای بیرمق و مرده است. مثلا ۹ صبح یا ۱۲ ظهر، ۱۴ ظهر اینها برای هیچ فیلمی کارکرد ندارد.
[...] بسیاری تلاش کردند فیلمنامه به نتیجه نرسد. همانها تلاش کردند سرمایه جور نشود، همانها کوشیدند ساخته نشود و همانها تمام ابزار تبلیغاتی را دریغ کردند تا فیلم رسانهای نشود. فکر کنم در آخری تا حدی موفق شدند.»
و در جای دیگری هم اشاره میکند: «در ایران اگر بخواهند فیلمی زمین بخورد راهکارش را بلدند و اگر بخواهند فیلمی فروش کند آن را هم بلدند. قرار بود «سرو زیر آب» مثل «ملکه» «بیداری رویاها» و «فرزند خاک» خوب اکران نشود.» «سرو زیر آب» نمونه بارز یک فیلم ارگانی است که با حمایت ۳نهاد حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و شهرداری تهران ساخته شده است و سازندگان در جشنواره فیلم فجر جایزه سیمرغ بلورین از نگاه ملی دریافت کردهاند.
این سخنان کلی گویانه کارگردان «سرو زیر آب» چند نکته دارد، پرسش ابتدا این است که چه کسانی سعی داشته اند که برای فیلم سرو زیر آب سرمایه جور نشود و چرا؟ حال که ساخته شده است چرا کوشیده اند که این فیلم دیده نشود؟ یا ابزارهای تبلیغاتی را از فیلم دریغ کردهاند؟ و در نهایت چرا همواره سعی دارند که فیلمهای ایشان خوب اکران نشود؟
** درباره سخنان آقای رحیم پور ازغدی و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی: خروجی حوزه های علمیه چیست؟
پایگاه خبری «عصر ایران» با درج گزارشی آورده است: نوشتار حاضر درصدد قضاوت بین این دو نگاه نیست، دو نگاهی که در یک سمت آن یک فارغالتحصیل حوزوی غیر معمم و منصوب رهبر انقلاب عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار دارد و در سوی دیگر یکی از مراجع تقلید حوزه علیمه قم؛ بلکه به مناسبت این گفت و گو، نکاتی را از باب دغدغه مندی وضعیت دین در جامعه مطرح می کند: برای بررسی عملکرد یک نهاد، الزاماً نیازی به کاویدن آنچه درون آن می گذرد نیست، بلکه کافی است خروجی آن مورد مداقه قرار گیرد، حال می خواهد آن نهاد یک کارخانه تولیدی باشد یا یک موسسه آموزشی و ... خروجی حوزه علمیه را می توان در دو عرصه کاوید:
الف) آیا حوزه علمیه در دهه های اخیر -که به قول آقای رحیم پور ازغدی، دوران استثنایی تشیع است- توانسته اند علمایی نامدار مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه محمد تقی جعفری، شهید مطهری، آیت الله بهجت، آیت الله اراکی، آیت الله مرعشی نجفی و نظایر آنان تربیت و به جهان اسلام معرفی کند؟
مگر جز این است که روحانیون سال های سال در حوزه ها درس می خوانند تا در نهایت بتوانند عالم به دین خدا باشند و عین تبلیغ دین، از مرزهای فکری آن نیز حراست کنند؟ این در حالی است که حوزه علمیه هیچگاه به اندازه این سال ها، مورد حمایت های مادی و معنوی نبوده و هرگز تا بدین حد از امکانات عمومی بهره مند نبوده است.
ب) هدف حوزه های علمیه چیست؟ آیا جز این است که آن همه مدرسه علمیه و استاد و بودجه و شهریه و وجوهات شرعیه و ... برای این است که در نهایت مردم دیندار شوند؟ وضعیت دینداری امروز جامعه ایران چگونه است؟ مساجد با چه جمعیتی مواجه است؟ چند درصد از مردم و به ویژه نسل جدید نماز می خوانند، روزه می گیرند، خمس می دهند و زکات می پردازند؟ سطح استحکام عقاید دینی شان چقدر است؟ جایگاه روحانیت در جامعه کجاست و حرمت اش افزون شده است؟ آیا وضعیت کلی دینداری در جامعه، خروجی حوزه نیست؟ پاسخ بدون تعصب به این پرسش ها، می تواند میزان کارآمدی حوزه را مشخص کند.
آیا یکی از مصائبی که گریبانگیر حوزه ها شده، این نیست که امور مربوط به دین عمدتاً شکلی شده است و قالب سازمانی به خود گرفته است: از دفتر تبلیغات اسلامی و مجمع تقریب مذاهب گرفته تا مجمع جهانی اهل بیت و جامعه المصطفی العالمیه و ...؟
نمی گوییم این نهادها باشند یا نه؛ ولی نقد اصلی این است که نهادها آنقدر گسترش یافته اند که حوزه علمیه ناگزیر شده است برای آنها روحانی تربیت کند، روحانیونی که کار اصلی شان نه تبلیغ دین که کارمندی این نهادهاست و نهادهایی که علاوه بر مؤسسات تخصصی دینی و مذهبی، همه ادارات و سازمان های دولتی و عمومی را نیز در برمی گیرند.
زمانی حوزه فقط با وجوهات مردم متدینی که وجوهات شرعیه می پرداختند اداره می شد ولی اکنون، حوزه ها از بودجه عمومی سهم می برند و لذا، این حق همه مردم (صاحبان بیت المال) است که درباره عملکرد حوزه بپرسند و پاسخ بخواهند.
** یلدا را به مکانهای عمومی هم ببریم تا گردشگر خارجی بیاید
تارنمای خبری «عصر ایران» در گزارشی آورده است: سرزمین ایران به سبب برخورداری از تاریخ ، تمدن کهن و میراث فرهنگی ارزشمند خود، از آداب و آیین های فراوانی برخوردار و بهره مند است که از دیرباز تا کنون باقی و زنده مانده و برگزار می شود. میراث فرهنگی امروز ما وامدار آیین های فرهنگی بسیاری است و از جمله آنها می توان به «شب یلدا» اشاره کرد که به گفته مورخان هفت هزار سال پیشینه دارد.
ریشۀ واژه «یلدا» سریانی و به معنای ولادت و تولد است. منظور از تولد نیز ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را «ناتالیس آنایکتوس» یعنی روز «تولد مهر شکستناپذیر» می نامند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته است. یلدا یا شب چله به همراه آیین هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است.
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده به این صورت که خانواده ها در این شب گرد هم می آمدند و بزرگ ترها برای خانواده وجمع صمیمی اقوام وخویشان شروع به شعرخوانی می کردند و افسانه ، قصه و خاطره تعریف می کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است و همه جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی اند. در این شب البته فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است.
جدای این و با نگاه امروزین، آیین و فرهنگ عامه هر منطقه ، امروز به عنوان جاذبه های گردشگری به شمار می روند. به همین خاطر گردشگری در سال های اخیر با هدف آشنایی با فرهنگ وویژگی های فرهنگی واجتماعی مناطق ومسیرهای گردشگری از جمله مهمترین سفرها در سطح جهان به شمار می رود. از این رو شب یلدا را به عنوان یکی از جاذبه ها و میراث فرهنگی ومعنوی ایرانی هم باید شناخت و بها داد. فرهنگی که بی شک تاریخ و داستان های غنی از پیشینه و تاریخ و تمدن مردمانی کهن در خود نهفته دارد. حس همدلی، دوستی وصمیمیت میان خانواده، محبت، شکرگزاری ، فرح و نشاط روحی، شادابی همگی در جشن شب یلدای ایرانیان نهفته است و حکایت از فرهنگ وتاریخ وتمدن چند هزار ساله دارد.
همچنین تلاش برای ثبت جهانی مراسم شب یلدای ایرانی به عنوان یک میراث فرهنگی ارزشمند جهانی در عرصه بین المللی علاوه بر معرفی بیشتر فرهنگ غنی ایرانی ،می تواند نقش بسزایی در جذب گردشگران فرهنگی در این ایام به کشور داشته باشد.
در کنار آن برپایی نمایشگاههای استانی ،بومی و محلی و ملی در مناطق مختلف نقش قابل توجهی در توسعه فرهنگ گردشگری و توزیع سفر به مناطق مختلف خواهد داشت زیرا معرفی فرهنگ و آیین های مناطق مختلف در ایجاد اشتغال وکارآفرینی ورونق اقتصادی مناطق کشور تأثیر گذار است.
** لطفاً خاکی که میفروشید را بو کنید
سایت خبری «عصر ایران» با درج این عنوان گزاش داد: حسین بشارتی عضو هیات علمی موسسه تحقیقات خاک و آب خبر داده از چند سال پیش قاچاق خاک ایران شروع شده و طی آن یک سری افراد سودجو با بهانههای مختلف خاک حاصلخیز کشور را جمعآوری و به کشورهای حوزه خلیج فارس صادر میکنند تا صرف ساخت جزایر مصنوعی شود. این عمل در برخی موارد به بهانه صادرات محصولات گلدانی یا در پوشش سیمان نیز انجام میگیرد.
پیش از این در سال ۱۳۹۲ بود که برخی نمایندگان مجلس از صادرات خاک حاصلخیز استانهای بوشهر و هرمزگان به کشورهای حوزه خلیج فارس خبر داده بودند. در آن سال برخی از مسئولین گفتند «امکان قاچاق خاک کشاورزی وجود ندارد»، اما بعید است حتی خود آن مقام مسئول نیز به این حرف یقین داشته باشد!
باید توجه داشت که صحبت از قاچاقِ قطعات کوچک عتیقه نیست که بگوییم جلوگیری از آن نیاز به کار عملیاتی و نظارتی خیلی سخت و پیچیدهای دارد. صحبت از خاک است که قاچاق آن با تریلیهای ۱۸چرخی انجام میشود که بدون چشم هم قابل ردیابی است؛ بس که سر و صدا دارند! اما معلوم نیست که چرا این هیبت و این سر و صدا را آنهایی که باید بشنوند، نمیشنوند!
کارشناسان محیط زیست و زمینشناسی میگویند ۶۰۰ سال زمان نیاز است تا یک سانتیمتر خاک تولید شود. دوستداران این آب و خاک نیز شاید بگویند برای پاسداشت هر یک سانتیمتر خاک این سرزمین، خون عزیزترین فرزندانش بدان آمیخته شده است!
قطعاً از آن قاچاقچیای که به هر دلیلی، چوب حراج به این میراث ارزشمند و بازگشتناپذیر کشور میزند، نمیتوان انتظار داشت این سطور را بخواند و از این به بعد این کار را نکند؛ اما مسئولی که میتواند در برخورد با این اتفاق خطرناک کاری کند، اگر این سطور را خواند، مشتی از خاک زیر پایش را بردارد، ببوید و بشنود.
** مبادا فرصت تماشای ولادت خورشید را به گرانی ببازید!
پایگاه خبری تحلیلی «تابناک» گزارش داد: طولانیترین شب سال که به باور گذشتگان، در آن تاریکی شکست خورده و گریزان میشود و البته به دنبال جایی برای پنهان شدن است؛ شبی که باید در آن هشیار و مراقب بود تا روشنایی پیروز شده و دی آغاز شود؛ شبی که در انتهای آن خورشید متولد میشود و اصلا وجه تسمیه «یلدا» هم همین است؛ یلدا یعنی تولد، تولد خورشید.
البته یلدای دوران معاصر، کمتر شباهتی به این حرفها دارد؛ یا تبدیل به شکم چرانی شده و یا بر اثر فشار مشکلات زندگی به محاق رفته است. حالا هر ساله با نزدیک شدن زمستان، سرای آجیل فروشان بازار پر میشود از خشکبارهای وارداتی از دورترین نقاط دنیا و رسانهها هم یکریز از خواص و مضرات میوهها و آجیلها میگویند.
گویی کمتر کسی یادش مانده که رسم و رسومات یلداییِ محل زندگیاش چه بوده؛ گویی میراث فرهنگی گذشتگان، غیر خوردنی چیز دیگری نداشته است؛ شدهایم
حال و روز این آیین باستانی به اندازهای بد است که مدت هاست قافیه را به امثال هالووین و حتی کریسمس باخته تا جایی که کمتر رسانهای را میتوان یافت که درباره آن بنویسد یا در مطالبش درباره آن، نکات منفی سنجاق شده به یلدا را به رخ همه نکشد؛ نکاتی مانند گرانی سرسام آور، نظارت ضعیف مسئولان بر بازار، تحریم و مشکلات زاییده شده یا منصوب به آن و... .
حال ناخوش جشنی که نه در خوردن خلاصه میشده و نه به مانند آنچه ما از آن برداشت کردهایم، بی آیین و مراسم بوده است. کافی است این باورها را کنار گذاشته و از بزرگترها در این خصوص بپرسیم تا دریابیم که اوضاع از چه قرار بوده و چه بر سر یلدا آورده ایم؛ بر سر یلدایی که البته عبور دادن آن از سختیهای این روزها نیز دشوار نیست، به شرطی که سفرههای یلدایی مان را کوچکتر کرده و افراد پیرامونش را زیادتر کنیم.
** راهنمای تخریب گام به گام جشنواره فیلم فجر با تکیه بر سوابق!
سایت خبری «تابناک» در گزارشی دیگر نوشت: تا موعد آغاز جشنواره ملی فیلم فجر، زمان چندان طولانی نمانده و آهسته آهسته ترکیب فیلمهای منتخب، کاخ جشنواره و چیدمان این رویداد مشخص میشود.
جشنواره ملی فیلم فجر با دبیری بلاتکلیف شرایط حساسی دارد و برای ناظران مشخص نیست که جشنواره با چه سطح کیفی و استانداردی برگزار میشود. در حالی که تکلیف بخشی از فیلمهای حاضر در این رویداد مشخص شده، حتی معلوم نیست، میزبان قطعی این جشنواره کجاست. فرجامِ مهمترین رویداد فرهنگی کشور در این دوره میتواند همچون برخی دورههای پیشین آبرومندانه باشد و یا سی و هفتمین جشنواره فجر نظیر بسیاری از ادوار با حواشی گسترده و بیآبرویی به پایان برسد.
- حذف کاخ جشنواره، ضربه به عمود خیمه جشنواره
خوشمان بیاید یا نیاید، جشنواره فیلم فجر، فاقد یک کاخ است و وعده محمدمهدی حیدریان، رئیس پیشین سازمان سینمایی درباره ساخت «کاخ جشنواره» نیز یک شوخی بیشتر نبود. در دو دهه اخیر، اراده جدی برای توسعه زیرساختهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود نداشته و تقریباً هیچ بنای مهمی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد ساخته نشده و مورد بهره برداری قرار نگرفته است
در دوره پیشین به بهانههای عجیب، کاخ جشنواره حذف شد و به روال غلط دهه شصت و هفتاد، سینمای رسانهها از سینمای اهالی سینما جدا شد. رسانهها به سینماملت با امکانات ضعیف تبعید و سینماگران مجبور به دیدن آثار خود و دیگر همکارانشان در باغ کتاب شدند.
اگر اهداف این اقدام، کاهش اهمیت و حساسیت افکارعمومی نسبت به جشنواره فیلم فجر و تبلیغ باغ کتاب بود، اتفاقی که رخ داد قابل پذیرش است؛ اما اگر واقعاً بپذیریم هدف از این کار، کاهش هزینههای جشنواره فجر بوده باشد، باید با قدری تأمل به برگزارکنندگان این رویداد نگریست. واقعیت آن است که سالیانه نزدیک به پنج هزار میلیارد تومان بودجه فرهنگی به بخشهای مختلف کشور تزریق میشود و سهم وزارت فرهنگ و ارشاد از این بودجه نیز قابل توجه است. در این شرایط، شعارِ صرفهجویی در بزنگاه مهمترین رویداد فرهنگی کشور چندان باورپذیر نیست.
بازگرداندن کاخ جشنواره یکی از اتفاقاتی است که میتواند شأن برگزاری این رویداد را حفظ کند و قاعدتاً حذف کاخ جشنواره، بیش از پیش شرایط را دشوار میکند. اکنون آنچه مسأله ساز شده، عدم تعیین قطعی کاخ جشنواره است. اگر قرار باشد جشنواره به روال دوره سی و ششم برگزار شود و تنها بخش قابل پوشش، نشست خبری باشد، برای بسیاری از رسانهها پوشش تصویری این رویداد اهمیتی نخواهد داشت و خبرنگار اعزام میکنند؛ اما اگر قرار باشد همچون برج میلاد باشکوه برگزار شود، قاعدتاً اعزام عکاس و فیلمبردار اهمیت بیشتری مییابد. مهلت نام نویسی رسانهها تا سی آذر است و ظاهراً رسانهها پیش فرض را کاخ جشنواره در نظر گرفتهاند.
** استانی شدن یارانه ها؛ طرحی که در آن سیاست بر جغرافیا غلبه دارد
تابناک در این گزارش آورد: مرزهای استانی که عمدتاً نه بر اساس تفاوتهای جغرافیایی، که بر اساس ملاحظات سیاسی و امنیتی ترسیم شده اند، با توجه به گفتههای برخی مسئولان کشوری، قرار است در برنامه بودجه سال ۹۸ معیاری برای توزیع یارانهها باشد؛ معیاری عجیب که اگر اجرایی شود در سنجش یارانه هر استان حتی میزان بارشهای سالانه نیز در نظر گرفته خواهد شد و سهم استانهای شمالی و پرآب کشور از یارانه کاهش خواهد یافت!
با نزدیک شدن به زمان ارسال لایحه بوجه سال آینده از سوی دولت به مجلس شورای اسلامی، گمانهها در مورد تفاوت و تغییرهای این بودجه با بودجه سال جاری بالا گرفته است؛ گمانههایی که ناظر بر تغییرات جدی در نوع تنظیم بودجه است و برخی مسئولان از استانی شدن آن خبر میدهند.
یکی از بخشهای مهم بودجه سالانه کشور ـ که چند سالی است برای بخش بزرگی از جامعه ایرانی مهم شده ـ موضوع یارانهها و نوع توزیع آن میان شهروندان است؛ یارانههایی که به برخی کالاهای ضروری، سوخت تعلق میگیرد و علاوه بر آن به جمع کثیری از افراد جامعه، نقدی و ماهانه پرداخت میشود.
از قرار معلوم در لایحه بودجه سال ۹۸ که قرار است در هفته آتی به مجلس ارسال شود، دولت تغییرات اساسی در نوع تنظیم بودجه ایجاد کرده و در آن موضوع استانی شدن توزیع یارانهها را در نظر گرفته است؛ اقدامی که گفته میشود، به دلیل تفاوت در میزان توسعه و بهره مندی استانهای کشور از فرصتها و نیز درآمدزایی ایجاد شده و از سوی برخی نمایندگان مجلس مورد تأکید قرار گرفته است.
این مهم را میتوان از سخنان محمد رضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس برداشت کرد که به تازگی در همین باره به رسانهها گفته: در لایحه بودجه سال ۹۸ استانی شدن توزیع یارانهها در نظر گرفته شد. محمدرضا پورابراهیمی در شورای توسعه و برنامه ریزی استان کرمان، با بیان اینکه در بحث آبرسانی به روستاها در استان مشکلات زیادی داریم، گفت: روستاهای ما در شرایط خشکسالی هستند و روستاییان روزهای سختی را میگذرانند و از جهت مقایسهای با روستاهای شمال کشور قابل مقایسه نیستند و در بودجه نباید یک عدد به این روستاها اختصاص پیدا کند.
بر اساس آنچه رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در رابطه با استانی شدن یارانهها مطرح کرد و از قرار معلوم توسط دولت نیز مورد تأکید قرار دارد، چند شائبه و نگرانی وجود دارد که اشاره به آنها به نظر ضروری میرسد.
موضوع نخست اینکه رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس به موضوع خشکسالی استان کرمان و پرآبی استانهای شمالی به عنوان معیاری برای توزیع یارانهها اشاره کرده است. در این رابطه مشخص نیست، وی دقیقاً منظورشان از خشکسالی کدام بخش از استان کرمان و کدام بخش از استانهای شمالی کشور است، چون اولاً نمیتوان برای تمامی مناطق استان پهناور کرمان به لحاظ آب و هوایی یک نسخه تجویز کرد و از سویی نیز بر اساس آمار و ارقام بارشهای جوی در سالهای گذشته استانهای شمالی کشور نیز دچار خشکسالی شدیدی هستند؛ به میزانی که در سال جاری حتی در برخی مناطق استانهای شمالی کشت دوم برنج ممنوع اعلام شد.
نقد دیگری که به برنامه استانی شدن یارانهها میتوان وارد کرد این که در بیشتر استانهای کشور، شهرستانهای حاشیهای بر خلاف مراکز استان از محرومیتهای شدیدی رنج میبرند و به قدر کافی توسعه نیافته اند. در این شرایط اگر ملاک ارزیابی و رتبه بندی استانها برای توزیع یارانه وضعیت توسعه در مراکز استان باشد، در این شرایط شهرستانهایی که شرایط توسعه مناسبی ندارند، چه میشود؟
موضوع مهم آنکه رئیس کمیسون اقتصادی با اشاره به لزوم بازگشت بخشی از درآمد حاصل از فروش معادن کرمان به این استان، بر استانی شدن یارانهها تأکید کرد؛ این موضوع این پرسش را به وجود میآورد که در چنین شرایطی، تکلیف استانهای محرومی که لزوماً درآمد مشخصی از منابع و معادن در اختیار ندارند چه میشود؟ آیا اگر قرار بر این باشد که استان کرمان از سهم معادن خود به میزان بیشتری نفع داشته باشد، همین حق برای استان هایی چون بوشهر، خوزستان و... ایجاد نخواهد شد؟
بر اساس آنچه مورد اشاره قرار گرفت، به نظر میرسد دولت و مجلس در شرایطی به استقبال استانی کردن یارانهها رفته اند که برنامه و استدلالهای دقیق و قابل قبولی برای اجرایی کردن این طرح ندارند و اجرایی شدن استانی یارانهها آن هم با ساز و کاری که رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس به آن اشاره میکند، خسارات اجتماعی فراوانی را چون افزایش نابرابریها میان شهروندان به وجود خواهد آورد، به ویژه به این دلیل که میدانیم مرزهای استانی در ایران، بیش از آنکه منطبق بر جغرافیا و تفاوتهای اقلیمی باشد، ناظر بر رویکردهای سیاسی و امنیتی است که شباهتهای فراوانی را میان بسیاری از استانهای همسایه در بسیاری از شاخصها ایجاد کرده است.
** کارمند حراست حرف درستی به نماینده سراوان زد که گفت از او دستور نمی گیرد
پایگاه خبری تحلیلی «انتخاب» در گفت وگو با محمد قسیم عثمانی، نماینده مجلس، نوشت: «ارتباط دادن این مسئله به قومیت و مذاهب از سوی هرکسی، ظلم است.» «هرکس از مدیر خود تبعیت می کند و رفتار کارمند حراست تحت این عنوان که به نماینده گفت من از شما دستور نمی گیرم کاملا درست است چرا که او از مدیر مربوطه خود دستور میگیرد. در این نقطه هم عکس العمل درازهی به هیچ عنوان قابل توجیه نیست که البته از این بابت عذرخواهی هم کرد.»
عثمانی با اشاره به تلاش نماینده سراوان برای استیضاح وزیر اقتصاد اظهار داشت: «درازهی در مورد درخواست استیضاح وزیر احساساتی عمل کرد. اگر قرار باشد براساس ناهماهنگی ها، وزرا را استیضاح کنیم، مردم هم ما را استیضاح می کنند.» «وزیر اقتصاد را به خاطر رفتار یک کارمند که باب طبع ما نبوده استیضاح کنیم؟ ای کاش از قدرت خود در جاهایی استفاده می کردیم که حق مردم درآن نقاط ضایع شده بود نه در جایی که رفتار شخصی با ما صورت می گیرد و به ما برمی خورد که چرا با بنده این طور رفتار شده.»
وی با بیان اینکه ماجرای نماینده سراوان جلسه غیر علنی نیاز نداشت، گفت: این مسئله در آن حد نبود که نیاز به جلسه داشته باشد. بنده خودم نماینده ام و بارها با ناهماهنگی ها مواجه شده ام. درازهی دو ساعت بعد از آن اتفاق، با احترام به آن اداره وارد شده و با او تماس گرفته اند. درواقع دو ساعت بعد موضوع حل شده است اما چون این مسئله وارد فضای مجازی شد حواشی برای آن پیش آمد.
نماینده بوکان تصریح کرد: «می گفتند فیلم را حراست بیرون داده، در صورتی که دوربین حراست صدا ندار. آن فیلم توسط مراجعین پخش شده است .» «این اتفاق نشان داد نمایندگان مجلس نسبت به موضوعاتی که مربوط به خودشان می شود حساس هستند اما نسبت به موضوعات و دغدغه های مردم حساسیتی ندارند و این خطر است.»
وی ادامه داد: فضا در موضوع درازهی به شدت احساساتی شده و رئیس مجلس هم باید دقت بیشتری به خرج می داد. باید تذکر می دادند که این موضوع نیازی به جلسه غیر علنی ندارد. مردم توقع دارند جلسات غیر علنی برای مسائل مهم کشور باشد نه مسائل شخصی و فردی.
عثمانی ضمن انتقاد از واکنش نماینده سراوان و توضیحات او، گفت: برخی، این موضوع را به شان مجلس ربط می دهند مگر شان مجلس در حد کلماتی است که نماینده به زبان آورد؟ این موضوع شخصی است و ارتباطی با شان مجلس ندارد. درازهی نباید به یک کارمند فشار می اورد که به او اجازه ورود بدهد. من از او تعجب می کنم چراکه به نظرم انسان صبوری است نمی دانم در ان روز ایشان چه شرایطی داشته است.
** مرعشی: آقای واعظی! شکسته نفسی میکنید؛ اصلا روحانی با اتکا به شخص شما پیروز انتخابات شد / اصلاح طلبان که هیچ، حتی اعتدالیها هم در پیروزی روحانی نقشی نداشتند؛ فقط شما بودید!
پایگاه خبری تحلیلی «انتخاب» با درج این عناوین گزارش داد: حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در گفت و گو با خبرنگار «انتخاب»، در سخنانی کنایه آمیز گفت: «به آقای واعظی بگویید شکسته نفسی میکنید، آقای روحانی با اتکا به تو پیروز انتخابات شد.» «اصلاح طلبان که هیچ، حتی اعتدالیها هم در پیروزی آقای روحانی نقشی نداشتند؛ فقط شما بودید!»
به گزارش «انتخاب»، ماجرا از اظهارات اخیر سعید حجاریان آغاز شد. او با تاکید بر دفاع اصلاح طلبان از روحانی در زمان انتخابات، گفته بود: من پیشتر هم گفتهام، ما با دکتر روحانی عقدی -بهصورت ائتلاف- نبسته بودیم. ایشان وعدههایی به مردم دادند و مردم هم بهدلیل همان وعدهها پای صندوق رای رفتند. دفاع ما، براساس همین وعدهها بود و نه خواستههای حداکثری خودمان. اما، ایشان به بسیاری از وعدههایش یا نخواست یا نتوانست عمل کند و فیالواقع زمانیکه از خود عبور کرد، طبعاً بخشی از اصلاحطلبان هم ناگزیر با ایشان زاویه پیدا کردند.
در واکنش به اظهارات حجاریان، محمود واعظی، رییس دفتر روحانی و از اعضای ارشد حزب اعتدال و توسعه که حلقه اول اطرافیان روحانی اعمدتا از همین حزب هستند گفت: این طبیعی است که در هر انتخاباتی عدهای از کسی حمایت میکنند و عدهای از فرد دیگری حمایت میکنند. او توضیح داد: اینکه ما در سال ۹۶ با گروهی نشسته باشیم و با هم چیزی را به عنوان ائتلاف امضا کرده باشیم خیر، نه در سال ۹۲ این کار را کردهایم و نه در سال ۹۶.
رئیس دفتر رئیسجمهور اضافه کرد: اینکه در سال ۹۶ در کنار اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کردیم، با هم کار کردیم و ایستادیم تا این دولت انتخاب شود درست است و اینگونه هم بود؛ بنابراین اینکه بگوییم رئیسجمهور عدول و عبور کرده، حرف درستی نیست. خط آقای رئیسجمهور از اول هم همین بوده است.
حجت الاسلام والمسلمین محسن رهامی هم در گفت و گو با «انتخاب» اظهار داشت: «اظهارات واعظی را حمل بر اختلاف افکنی نمیدانم بلکه معتقدم شاید ایشان در کیفیت اظهارات بی دقتی کرده باشد.» «بنده در سال ۹۲ جز شورای ۵ نفره حکمیت بودم. حدود یک هفته مانده به انتخابات، هیاتهایی را به ۱۲ استان اعزام کردیم تا سبد آرا را بررسی کنند. در آن زمان، رای قالیباف حتی از روحانی هم بیشتر بود و اگر حمایت اصلاح طلبان نبود روحانی به دور دوم هم نمیرسید. رای قالیباف حدود ۳۸ درصد، بعد از او ولایتی با ۲۰ درصد و جلیلی با ۱۵درصد رای داشتند. بعد از آن هم روحانی نفر چهارم و عارف با اختلاف کم نفر آخر بودند.
رهامی اضافه کرد: بعید میدانم اظهارات واعظی ارتباطی با نظر روحانی داشته باشد و او هم با واعظی هم نظر باشد. آمار و ارقام تا بیست خرداد ۹۲ و بعد از آن کاملا گویاست که اصلاح طلبان چه مقدار رای داشته اند چراکه تا قبل از ائتلاف، رای روحانی ۱۱-۱۲ درصد و رای عارف ۹-۱۰ درصد بود که بعد از ائتلاف به ۵۱ درصد آرا میرسید.
اظهارات رهامی نیز بی پاسخ نماند و غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه و هم حزبی واعظی به آن واکنش نشان داد.
** همه نقشههای آمریکا علیه ایران در سال آینده
پایگاه خبری «فرارو» با درج این عنوان گزارش داد:رهبر معظم انقلاب، در اقدامی قابلتامل، از «نقشه» آمریکا برای سال ۹۸ سخن گفت و هشدار داد: «اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا، آمریکا دشمنی خبیث و حیلهگر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷ جنجال کند، اما، مثلاً برای سال ۹۸ نقشهای بکشد.»
این اظهارات درحالی بیان شده است که گمانهزنیها درباره نوع سیاست دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، و تیم امنیت ملی او، در برابر ایران افزایش ملموسی یافته است. بسیاری از ناظران، از مقامات سابق آمریکایی گرفته تا کارشناسان اندیشکدهها، معتقدند که آمریکا به طور غیررسمی سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال میکند.
بنابراین، آمریکاییها به اقدامات دیگری برای تشدید فشار علیه ایران نیاز دارند. اقداماتی که بنا به دلایل گوناگون نمیتوان آنها را به طور علنی پیگیری کرد. ردیابی اثر چنین اقداماتی در اظهارات علنی و رسمی مقامات آمریکایی، سرنخهای بسیار کمی فراهم میکند. به همین دلیل، برای ترسیم یک تصویر واضح، باید به محافل رسانهای و اندیشکدهای نزدیک به کاخ سفید و نیز اظهارات برخی از مقامات قبل از ورودشان به دولت رجوع کرد.
کمتر از ۹ ماه قبل از خروج ترامپ از توافق هستهای ایران، جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا، که در آن زمان خارج از دولت دولت بود، طی یادداشت مفصلی در نشریه محافظهکار «نشنال ریویو»، طرح مفصلی برای خروج آمریکا از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ارائه کرد. گفته میشود که در آن زمان بولتون مایل بود طرح خود را به کاخ سفید ببرد، اما، به دلیل محدودیت دسترسی به کاخ سفید، مجبور شد آن را در یکی از رسانهها منتشر کند.
بولتون، در این یادداشت، طرح مفصلی، برای خروج آمریکا از برجام ارائه کرد، که بخشهایی از آن ممکن است به فهم سیاستهای آمریکا در برابر ایران در سال آینده کمک کند..
او برای لغو برجام طرحی ارائه کرده بود که چهار رکن اصلی دارد: ۱- مشورت اولیه و بیسروصدا با بازیگران کلیدی مانند بریتانیا، فرانسه، آلمان، اسرائیل و عربستان. ۲- آماهسازی زمینه برای خروج از برجام از طریق توضیح مضرات این توافق برای منافع ملی آمریکا. ۳- کارزار دیپلماتیک بسیار گسترده در خاورمیانه و اروپا پس از خروج از برجام. ۴- طراحی و اجرای تلاشهای دیپلماسی عمومی و کنگرهای.
رکن چهارم طرح بولتون، شامل حمایت از گروههای اپوزیسیون ایران و همچنین حمایت از گروههای قومی در ایران - نظیر بلوچها، کردها، عربها و دیگران- میشود.
بولتون از وقتی که وارد کاخ سفید شده، دیگر حرفی از این طرح نزده است، اما، همفکران بولتون، همچنان، افکار مناقشهبرانگیز سابق او را مطرح میکنند. البته چندبار وزارت خارجه آمریکا، به طور گذرا و از منظر حقوق بشر، به برخی از اقلیتهای ایرانی اشاراتی کرده است.
همزمان با خروج ترامپ از برجام، اندیشکده گروه مطالعات امنیتی، که با مقامات بلندپایه شورای امنیت ملی آمریکا، از جمله بولتون، روابط نزدیکی دارد، طرحی سه صفحهای به کاخ سفید تحویل داد که پیشنهاد میدهد آمریکا به طور علنی از سیاست تغییر رژیم در ایران حمایت کند.
این طرح پیشنهاد میکند که آمریکا برای براندازی در ایران به گروههای قومی ایران تکیه و از آنها حمایت کند. نکته قابل تأمل این است که این طرح حدود دو یا سه روز پس از خروج ترامپ از برجام برای اولین بار در وبگاه محافظهکار «واشنگتن فریبیکن» منتشر شد. هنوز معلوم نیست که آیا این طرح به عنوان یک سیاست در برابر ایران اتخاذ شده است یا خیر.
اخیرا، مایکل روبین، پژوهشگر اندیشکده محافظهکار «موسسه امریکن اینترپرایز»، حداقل در دو مقاله، به وقایع آینده ایران پرداخته است. در یکی از مقالات که در مجله «نشنال اینترست» منتشر شده، پیشبینی کرده که در آینده نه چندان دور احتمالا ایران شاهد یک جنگ داخلی قومیتی خواهد شد.
اما علیرغم این گزارشها، تاکنون، جز در موارد معدود، دولت آمریکا، حداقل به طور علنی، موضعی درخصوص بهرهگیری از مسائل قومی در ایران اتخاذ نکرده است. شاید، آمریکاییها مایل نیستند به طور علنی در مواضعشان بیان کنند. با این حال، تیم امنیت ملی و سیاست خارجی ترامپ، ممکن است برای استفاده از «کارت قومیتی» وسوسه شود. خصوصا که کاخ سفید ادعا میکند کارزار فشار همهجانبهای علیه ایران به راه انداخته است. ممکن است دیدار ماه ژوئن مصطفی هجری، رئیس «حزب دمکرات کردستان ایران»، با مقامات وزارت خارجه آمریکا نشانهای از آغاز توجه آمریکا به این کارت باشد.
** تفاوت دیدگاه مجمع تشخیص با هیأت عالی نظارت
محمد صدر درباره مراحل بررسی اصلاح قانون مبارزه با پولشویی به وبگاه «خبرآنلاین» گفت: بعد از اینکه لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی در مجلس به تصویب رسید به شورای نگهبان ارسال شد که این شورا در مواردی ایراداتی به آن وارد کرد و در عین حال هیات عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز ایراداتی را درباره همین مصوبه به شورای نگهبان ارسال کرد که به مجلس فرستاده شد.
وی ادامه داد: مجلس بعد از بررسی مجدد مصوبه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی، ایرادات شورای نگهبان را اصلاح اما درباره ایرادات هیات عالی نظارت بر رای قبلی خود اصرار کرد که در نهایت رئیس مجلس آن را به مجمع فرستاد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه مجمع ایرادات مصوبه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی را بر اساس مصلحت مورد بررسی قرار می دهد، یادآور شد: این در حالی است که هیات عالی نظارت طرح ها و لوایح را بر اساس تطبیق با سیاست های کلی نظام بررسی می کند.
وی درباره اظهارات علی مطهری مبنی بر اینکه 'مجمع تشخیص به جای داوری میان نظر مجلس و شورای نگهبان در لایحه پولشویی، آن را برای اصلاح به مجلس فرستاد که این به معنای به رسمیت شناختن مجمع به عنوان شورای نگهبان دوم است' گفت: این انتقاد آقای مطهری به عملکرد هیات نظارت مبنی بر ارسال ایرادات خود درباره لایحه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی به مجلس بود که مورد انتقاد مجلس و برخی حقوقدانان قرار گرفت.
صدر با بیان اینکه مجمع تشخیص مصلحت نظام شورای نگهبان دوم و قانونگذار جدید نیست، تصریح کرد: مجمع تنها درباره مصوباتی که از سوی مجلس به مجمع تشخیص ارسال می شود بر اساس مصلحت تصمیم گیری می کند به این معنا که نظر مجلس یا شورای نگهبان یا در نهایت تصمیمی که به مصلحت نظام می داند را تصویب می کند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره زمان پایان بررسی مصوبه اصلاح قانون مبارزه با پولشویی گفت: با توجه به اینکه در این لایحه مباحث حقوقی و فنی وجود دارد که افراد مختلف باید درباره آن اظهارنظر کنند بررسی آن کمی به طول می انجامد.
** بزرگترین انتقال تاریخ لیگ برتر؛ حضور کیروش در تراکتورسازی؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارسینه» با عنوان تحلیل روز گزارش داد: بعد از اخراج توشاک، تراکتور لیگ را با تقوی ادامه داد. تراکتورسازی ترجیح داد از اواسط نیمفصل تا هفته شانزدهم کار خود را با تقوی ادامه بدهد. در این شرایط، خبرهای ضد و نقیضی از تبریز به گوش میرسد که گویا مسئولان این باشگاه منتظر روشن شدن تکلیف کارلوس کیروش در تیم ملی هستند!
تصور کنید کارلوس کی روش بعد از جام ملت های آسیا روی نیمکت تراکتورسازی تبریز بنشیند. حضور کی روش، برانکو و شفر در لیگ برتر ایران شاید اتفاقی کم نظیر و البته تکرار نشدنی باشد و جذاب ترین فصل فوتبالی تاریخ فوتبال ایران را رقم بزند که سه مربی بزرگ به صورت همزمان در لیگ برتر حضور داشته باشند. این اسامی را بگذارید در کنار یحیی گل محمدی، علی دایی و امیر قلعه نویی و شش ضلع قدرتمند از حضور مربیان لیگ برتر را شاهد باشید. هرچند همین حالا هم لیگ به شکلی حساس و زیبا دنبال می شود.
بعد از اخراج توشاک، تراکتور لیگ را با تقوی ادامه داد. تراکتورسازی ترجیح داد از اواسط نیمفصل تا هفته شانزدهم کار خود را با تقوی ادامه بدهد. در این شرایط، خبرهای ضد و نقیضی از تبریز به گوش میرسد که گویا مسئولان این باشگاه منتظر روشن شدن تکلیف کارلوس کیروش در تیم ملی هستند!
شنیده میشود مالک باشگاه تراکتورسازی به واسطه رابطه خوبی که با سرمربی تیم ملی دارد، صحبتهایی را با او درباره حضور در تبریز کرده است. شنیدهها حکایت از این دیدار که مالک باشگاه تراکتورسازی گویا از پایان همکاری کیروش با تیم ملی بعد از جام ملتهای آسیا اطمینان خاطر پیدا کرده و میخواهد پیشنهاد خود را برای حضور در تبریز در نیم فصل دوم به این سرمربی پرتغالی ارائه کند.
هرچند شاید بزرگترین مانع برای تراکتوری شدن کی روش، دو دلیل عمده باشد. یک اینکه کی روش باتوجه به بالا رفتن سنش تمایلی به حضور و کار مداوم در باشگاه نداشته باشد چرا که کار روزمره مربی باشگاهی قطعا با مربی ملی متفاوت است. دو اینکه حضور اسدی در تیم مدیریتی تراکتور باتوجه به اختلافاتی که این دو در فدراسیون فوتبال داشتند، شاید جنس نامانوسی در تراکتورسازی را شکل دهد. هرچند اگر زنوزی موافق این انتقال باشد بعید است این اتفاق رخ ندهد!
بسیاری حضور همزمان احسان حاج صفی، مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و مذاکره با مهدی طارمی را به دلیل حضور احتمالی کی روش بر روی نیمکت تیم تراکتورسازی می دانند که او دوست دارد در تیمی مربیگری کند که بازیکنان ملی پوش زیادی را در ترکیب تیمش داشته باشد.
** تا کی باید تماشاگر سوختن دانش آموزان باشیم!
تارنمای تحلیلی «الف» با درج گزارشی نوشت: حادثه روستای بیجار سر گیلان در بهمن ۷۶، آتش سوزی مدرسه روستای سفیلان در چهارمحال و بختیاری در آبان ۸۳، حریق مدرسه شهید رحیمی روستای درودزن در آذر ۸۵، زبانه کشیدن آتش در خوابگاه شبانهروزی در منطقه چاه رحمان سیستان و بلوچستان در آبان ۸۹ و آتش سوزی مدرسه شین آباد در آذر ۹۱ از جمله حوادث تلخی بودند سال گذشته هستند که بیش از ۵۰ قربانی داشتهاند.
مهمترین آنها سال ۹۱ بود که خبر آتش گرفتن بخاری نفتی دبستان روستای «شینآباد» از توابع پیرانشهر استان آذربایجان غربی که به سوختگی ۲۸ دانشآموز، معلم و سرایدار مدرسه شد در رسانههای داخلی و خارجی منتشر و بازتاب زیادی پیدا کرد.
هفته گذشته یک واحد آموزشی در مرکز استان سیستان و بلوچستان دچار آتش سوزی شد که در نهایت منجر به مرگ چهار دختربچه جان شد که واکنش های بسیاری را در بر داشت. ماجرای تلخی که افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد.
آتشسوزی بهخاطر استفاده از چراغ نفتی برای گرمکردن کلاسهای درس که همچنان ادامه داد. استفاده از چراغ نفتی در مدارس روستایی و آتش سوزی در حالی رخ میدهد که استفاده از آنها در سراسر کشور ممنوع است؛ اما بیتوجهی مسوولین مربوطه و عدم نظارت موجب شده تا این قبیل حوادث دائما تکرار شود و همواره تعدادی خانواده داغدار شود.
بعد از ماجرای آتش سوزی به دستور بطحایی وزیرآموزش وپرورش، مجتبی زینی وند معاون وزیر و رئیس سازمان مدارس غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی و خانواده این وزارتخانه جهت بررسی حادثه آتش سوزی مدرسه در زاهدان، عازم استان شد. درپی آتشسوزی در مدرسهای در زاهدان، دادستان عمومی و انقلاب زاهدان اعلام کرد که قصور مدیر و مربی آموزشی محرز شده و دستور بازداشت آنها صادر شد.
** اخذ کارمزد تراکنش های الکترونیک، چالش جدید نظام بانکی!
پایگاه خبری «تیتر۲۰» با درج گزارشی، نوشت: به تازگی از سوی وزارت امور اقتصادی و دارایی به بانک ها ابلاغ شده که در اجرای تبصره ۲۱ ماده واحده قانون بودجه سال ۹۵ کل کشور، کلیه بانک ها و موسسات اعتباری که در چارچوب نظام بانکداری الکترونیک فعالیت دارند، موظفند ۲ درصد درآمد حاصل از دریافتی بابت تراکنش ها در نظام بانکداری الکترونیک را به حساب خزانه داری کل کشور واریز نمایند.
اظهارنظر در خصوص بایدها و نبایدهای تحقق درآمدهای مالیاتی کشور در اینجا مورد بحث نیست، اما در خصوص دریافت مالیات از بانک ها به ازای خدمات الکترونیک و تحمیل هزینه به شبکه بانکی در شرایط اقتصادی امروز بانک ها، به نظر می رسد توجه به چند نکته ضروری است:
نخست اینکه بانک یک بنگاه اقتصادی است که وظیفه واسطه گری در جذب و توزیع منابع را بر عهده دارد، نه یک نهاد سرمایه داری که به تنهایی مالک تمام درآمدها است. به عبارتی آنچه در بانک به عنوان سرمایه و سود، در گردش است صرفا متعلق به بانک نیست و سهامداران بانک که عموما نیز در بخش بانکداری خصوصی، مردم عادی هستند ذینفعان واقعی بانک محسوب می شوند. در صورت تحقق دریافت مالیات بر تراکنش های الکترونیکی نیز قطعا بانک از منابع و منافع خود که نه، بلکه از سود نهایی سهامدار و حتی بعضا افزایش نرخ برخی از خدمات از جمله تسهیلات بانکی مجبور به تامین این مبالغ خواهد بود.
به عبارت دیگر رقمی که در قالب کارمزد تراکنش های الکترونیکی از سوی وزارت اقتصاد و دارایی به هزینههای عملیاتی بانکها تحمیل می شود به طور مستقیم بر قیمت تمامشده منابع در شبکه بانکی افزوده خواهد شد و در اولین اثر، امکان کم شدن نرخ سود تسهیلات را کاهش خواهد داد. در نتیجه این هزینه به صورت غیرمستقیم از کانال شبکه بانکی و در قالب افزایش هزینه خدمات بانکی و نرخ سود تسهیلات به همه مردم منعکس خواهد شد.
موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت، بحث توجه به نظام کارمزدها در مثلث پرداخت الکترونیک در کشور است. برخی با استناد به اینکه بانک ها منافع سرشاری از پرداخت های الکترونیک کسب می کنند، بانک ها را برندگان اصلی و منتفعین بزرگ نظام پرداخت الکترونیک در کشور معرفی می نمایند، این همان رویکرد و تلقی اشتباهی است که به استناد آن در تعیین کارمزدهای شبکه پرداخت، ارائه خدمات به پذیرندگان را کاملا رایگان و بانک ها را پرداخت کنندگان اصلی این هزینه ها شناسایی و در جریان تغییر نظام کارمزد خدمات پرداخت الکترونیک، بانکمرکزی به استناد آن پرداخت کارمزد تراکنشهای خرید را به عهده بانک پذیرنده حساب گذاشت.
بانکمرکزی در آن مقطع هم با این استدلال که بانکها از منابع و رسوب حاصل از کارتخوانها و سایر شیوه های پرداخت الکترونیک سود میبردند، مدل کارمزد را تغییر داد، در واقع در حال حاضر هزینه ارائه این خدمت کاملا بر دوش شبکه بانکی قرار دارد. اما واقعیت اینست که امروز با افزایش شدید تعداد تراکنشها به لطف رایگان بودن آنها، به ویژه در پرداخت های خرد، این شیوه نه تنها سودی برای بخش عمده ای از بانک ها ندارد، بلکه حتی برخی از آنها هزینهای چند میلیاردی نیز بابت این کارمزدها پرداخت میکنند.
نگاهی به جریان منابع برخی از این بانکها از خروج مبالغ هنگفتی به علت بهرهوری پایین ابزارهای پذیرندگی متصل به حسابهای این بانک خبر میدهد.
ارسال دیدگاه