رضا بیات در برنامه «شب شعر»: شمس آینه ایست که مولوی خدا را در آن میبیند
تهران (پانا) - «شب شعر» در یازدهمین نشست خود، شامگاه دوشنبه 26 آذر، با موضوع « عشق در شعر فارسی» و اجرای محمود اکرامی فر، میزبان دکتر رضا بیات، نویسنده، پژوهشگر و مدرس و محمود حبیبی کسبی، شاعر بود.
بیات درباره تفاوت «حب» و «عشق» استفاده از واژه حب ادر قرآن گفت: ریشه هر دو این کلمات عربی است. در هر زبانی بعضی واژه ها کاربرد دارند و بعضی ندارند. مثلا در فارسی ما آرامگاه به کار می بریم اما آرامستان را نه، با اینکه هر دو واژه یک معنا دارند. حب و عشق همین ساختار را در زبان عربی دارند. نکته دیگر اینکه یک واژه ای مفهوم قدسی پیدا می کند یکی نمی کند. واژه وقتی از زبانی به زبان دیگر می رود ممکن است اقتضاعاتش عوض شود.حافظ، مولوی و سعدی که استادان زبان فارسی هستند و دغدغه دین دارند، از عشق بسیار استفاده کرده اند ولی از حب بسیار کم. عشق فارسی ترجمه حب عربی است.
کسبی پاسخ داد: یک نظر زبان شناسی هست که می گوید هیچ دو کلمه ای در جهان با هم دقیقا مترادف نیستند. مثل سرخ و قرمز که به یک معنا هستند اما تاریخ، فرهنگ و انرژی متفاوتی دارند. حب به نظر می رسد در صدر اسلام کاربرد داشته است و عشق از گیاه عشقک گرفته شده که همان پیچک ماست و درخت را خفه می کند. به نظر می رسد به این توجه داشته اند که عشق نابه سامانی به همراه دارد. حب جمع بین دوست داشتن و عشق است. حب می تواند مترادف عشق در شعر فارسی باشد.
وی پر رنگ بودن عشق در مذهب تشیع را وجه تمایز آن با دیگر فرقه های اسلامی دانست.
غزلیات سعدی رساله عملی عاشقی
آیا عشق باید به تملک ختم شود؟
کسبی در جواب گفت: در نگاه فقهی جواب مشخص است. اما در نگاه باطنی اساسا دوست داشتن ها جنس های مختلفی دارند. عشق همیشه لزوما بین دو جنس مخالف اتفاق نمی افتد که به ازدواج ختم شود. عشق می تواند به والدین یا کتاب باشد.
دکتر بیات بحث را ادامه داد: در ادبیات ما اگر عشق شدید باشد عاشق خودش را به تملک معشوق در می آورد، نه اینکه معشوق را به تملک خود در آورد. غزلیات سعدی رساله عملی عاشقی است.
شمس آینه ایست که مولوی خدا را در آن می بیند
تفاوت عشق از منظر حافظ ، مولوی و سعدی چیست؟
دکتر بیات تفاوت نگاه حافظ و سعدی به عشق را اینطور توضیح داد: سعدی از عشق زمینی شروع می کند اما معشوق را آنچنان خالصانه دوست می دارد که چیزی برای خودش نمی خواهد.
کسبی گفت: عشق مولوی مشخص است که به شمس است، یعنی از جنس عشق مرید به مراد است. عشق سعدی ، یک عشق ملموس و زمینی اما عفیف است. حافظ از یک منظر جمع بین مولوی و سعدی است و از منظر دیگر نگاهی کاملا ویژه به عشق دارد. حافظ یک جهان عاشقانه را نگاه می کند، نه آن را در خاک محصور می کند و نه در آسمان آنقدر دور می اندازد که دست کسی به آن نرسد.
دکتر بیات افزود: شمس آینه ایست که مولوی خدا را در آن می بیند. یعنی شمس بهانه است.
کسبی در مخالفت با دکتر بیات گفت: من باور دارم که مولوی عاشق خودِ شمس است. این در باورهای متصوفه وجود دارد. یقینا شمس قرار است که پلی برای رسیدن به حق و حقیقت باشد اما آنچه در شعر مولوی است عشق به شمس است.
دکتر بیات در جواب محمود کسبی گفت : مولوی از زمان به دنیا آمدن بزرگ زاده بوده و همه احترامش می کردند تا اینکه شمس تبریزی آمد و او را به هیچ انگاشت. تصور من این است که مولوی لذت آزادی از خود را با شمس چشیده است.
شاعری به نام کسبی، می خواهد مولوی شود یا سعدی یا حافظ یا هیچ کدام؟
کسبی پاسخ داد: حتما حافظ. با مولوی زیاد ارتباط برقرار نمی کنم، سعدی هم به نظرم یک سویه است با اینکه در عشق و شعر او را می ستایم. جایگاه حافظ بسیار ویژه است.
انسان امروز یک انسان فردیت گراست
بخش آخر برنامه به شعر معاصر اختصاص یافت.
کسبی گفت: یک تفاوت دیدگاهی در انسان معاصر و شعر معاصر به وجود آمده و آن اینست که منِ شعر حافظ و سعدی منِ نوع بشر است. اما انسان امروز یک انسان فردیت گراست و عشق به جلوگری دارد بنابراین شعر امروز کاملا وقوعی شده است.
بیات افزود: روزگار معاصر روزگار کم عمق بودن است و رابطه عاشقانه هم کم عمق است.
مجله ادبی «شب شعر» به تهیه کنندگی کوروش انصاری، هر دوشنبه شب در حوزه ادبیات، ساعت ۲۳ روی انتن شبکه ۴ می رود.
ارسال دیدگاه