گلایههای اینستاگرامی مولاوردی از خطونشان کشیدنها
تهران (پانا) - دستیار حقوق شهروندی رئیسجمهوری که بعد از اجرای اصلاحیه جدید قانون منع بهکارگیری بازنشستگان از سمت خود استعفا کرد از تداوم تخریبها و هجمهها نسبت به خود گلایه کرد.
شهیندخت مولاوردی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام نوشت:
«برای دوستانی زلال تر از باران...
امروز درصدد بودم از سر قدردانی و به رسم ادب با دلنوشتهای به خیل پیامهای سراسر لطف و محبت و احساس که هنوز فرصت مرور همه آنها را هم پیدا نکردهام و به تمام همراهیها و همدلیهای چند سال اخیر پاسخ داده و در خلال آن نیز به دروغهای تکراری و عقده گشاییهایی که در این چند روز بستر بروز و ظهور مجدد یافتهاند بپردازم.
دروغپردازانی که مصداق بارز آیه شریفه "صم بکم عمی فهم لایعقلون" هستند، با این تفاوت که بر چشم و گوش و عقلشان قفل زده، اما دهانشان باز است و مدام به تکرار و زنده کردن اتهامات واهی و تهمتهای بیاساسی مشغولند که از فرط تکرار ملالآور شده و به ورطه ابتذال درغلطیده، در عین حال این روزها با فضاسازی و زمینهسازی رسانهای در کانالهای انقلابی! خود و در شبکههای اجتماعی که آرزوی فیلتر شدنش را دارند! به لحنی تهدیدآمیز و خط ونشان کشیدن هم روی آوردهاند، اما با دریافت پیامی از جنس دیگر نظرم برگشت: "نمیدانم آیا واقعا شما خود خانم مولاوردی هستین یا اکانتی دیگر؟
اگر شما خانم مولاوردی هستین میشه بپرسم عملکرد مدیریتی تون طی این سالیان در جامعه چقدر تاثیرگذار بوده و در حیطه کاری خودتون وضعیت جامعه زنان را چقدر ارتقا دادین؟و آیا اصلا وضعیت زنان ما شایسته چنین وضعیتی هست؟
چقدر تونستین عزت و کرامت از دست رفته زنان را بواسطه حاکمیت دینی که شما نیز در اون نقش بازی کردهاید را بهبود بدین؟ سئوالات زیاده در خلوت خود به کردار خود بیندیشید و اگر پاسخی بود به بنده نه به وجدان خود بدهید.
با سپاس از عنایتتون"
امیدوارم در این شرایط که از قدرت و نه از مسئولیت فاصله گرفتهام فرصت اندیشیدن به پاسخ این سوال را بیش از پیش پیدا کنم و به سهم و نقشی که هر کدام از ما در پیدایی یا تقویت این وضعیت داشتیم و داریم، اعم از ما که مسئولیتی بر دوشمان بود و مخالفانی که با دلواپسیها و وارونهنماییهای خود در مسیر حرکتمان شبانه روزی سنگ اندازی کردند بیاندیشم و به آن وزن بدهم.
سوالی که همه مسئولان و متولیان امر و تصمیمگیران در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی باید خود را برای پاسخ آن آماده کنند. با این وصف قدردان دوست عزیزی هستم که با پیام مشفقانه خود این تلنگر را به وجدان همه ما وارد کرد.
بقول شاملو: "همان مرا بس که کوچهای داشته باشم و باران و انسانهایی در زندگیم باشند زلالتر از باران..."»
ارسال دیدگاه