جشنواره فیلم رشد در گذر زمان/ قسمت دوم

فیلم رشدو نیمه گرم دیگرش در دهه هفتاد: از «کیمیا» تا «مصائب شیرین»

تهران (پانا) - این گزارش شاخص‌ترین فیلم‌های جشنواره فیلم رشد در دهه هفتاد را که توانستند در جلب مخاطب موفق عمل کنند، بررسی می‌کند.

کد مطلب: ۸۶۹۸۲۷
لینک کوتاه کپی شد
فیلم رشدو نیمه گرم دیگرش در دهه هفتاد: از «کیمیا»  تا «مصائب شیرین»

در ادامه دهه هفتاد،جشنواره بین المللی فیلم رشد همچنان به روند رو به جلوی خود ادامه داده و در سال های ۷۴ تا ۷۸ به اوج خود رسید. بخش مهمی از این امر هم به شرکت فیلم‌هایی از کشورهای مختلف جهان و بخش دیگر هم به فیلم‌های بلندی بازمی‌گردد که به واسطه نزدیکی به موضوع جشنواره در برنامه سینماهای نمایش دهنده گنجانده شده‌اند.

دوره بیست و پنجم:از «کیمیا»درویش تا «ایلیا نقاش جوان»

یکی از فیلم های شاخصی که در جشنواره فیلم فجر هم جوایز زیادی را به خود اختصاص داد و در جشنواره رشد هم خوش درخشید »کیمیا» ساخته احمدرضا درویش بود که بخش مهمی از قصه آن حول محور دختر کم سن و سال رضا دور می‌زند که پس از سال ها اسارت به وطن بازگشته و حال به دنبال ردی از دخترش است که در تمامی این سال ها نزد دکتر شکوه زندگی کرده است. یک ملودرام جذاب و پرکشش با دو نیمه کاملا متفاوت که از یک پایان بندی درخشان بهره گرفته است. همچنین باید از حضور سه بازیگر در اوج آن سال های سینمای ایران یعنی خسرو شکیبایی، رضا کیانیان و بیتا فرهی یاد کرد که هر یک نقش موثری در هرچه باورتر شدن فیلمنامه کیمیا داشته اند. به خصوص بازی در سکوت شکیبایی که به ندرت در سال های بعد بازیگری اش موفق به تکرار آن شد.

«ایلیا نقاش جوان» ساخته ابوالحسن داودی یکی دیگر از آثار شاخص این دوره به حساب می آید که پس از نمایش‌های جشنواره ای اش به دلایل نامعلومی برای همیشه توقیف شد. فیلم داستان نوجوانی به نام ایلیا است که زادگاهش را برای تحصیل در رشته نقاشی ترک کرده و همراه دوستش حمید به تهران می‌آید و در این شهر با ماجراهای مختلف و تلخی مواجه می شود. داودی در این فیلم به سراغ سینمای رئالیستی رفته و تلاش کرده تا داستان قهرمان خود را در دل جامعه ای که پذیرایی وی نیست،روایت کند. در این فیلم پربازیگر،عمار تفتی نقش اصلی را به عهده داشته و طیف متنوعی از بازیگران همچون رضا کرم رضایی، رضا خندان، بهرام ابراهیمی و رضا کیانیان در آن ایفای نقش کرده اند.

ابوالفضل جلیلی هم در ادامه راهی که برای خود در دنیای کارگردانی ترسیم کرده «دت یعنی دختر» را ساخت و در جشنواره رشد جایزه کارگردانی بخش فیلم های تربیتی را به خود اختصاص داد. فیلم داستان نوجوانی به نام شوان است که در یک مجتمع در حال ساخت مسئول تهیه غذا و مواظبت از وسایل کارگران است.خواهر شوان که به بیماری بهت زدگی دچار شده،توسط پدر به تهران منتقل می شود اما برای معالجه اش به نتیجه ای نرسیده و سرانجام به روستای خود بازمی گردند. جلیلی در این فیلم تلاش زیادی برای نزدیک شدن به سینمای شاعرانه به خرج داده و فیلمی انتزاعی ساخته که مخاطب عام برای ارتباط با آن باید سختی های زیادی را به جان بخرد.

در نهایت به فیلم برگزیده جشنواره در بخش دانش آموزی به نام «تیک تاک» ساخته محمدعلی طالبی می رسیم. فیلمی در ادامه فیلم سینمایی چکمه که فیلمنامه آن را طالبی مشترکا با هوشنگ مرادی کرمانی نوشته است. بخش مهمی از تیک تاک در فضای مدرسه و کلاس درس می گذرد و قهرمان های آن نیز دو پسر دبستانی به نام های حسن و سعید هستند. مادر حسن برای تشویق فرزندش،ساعتی را که از پدر او به یادگار مانده را به معلم می دهد تا سر کلاس به عنوان جایزه به پسرش بدهد.غافل از اینکه این ساعت باعث اختلاف و دعوای میان حسن و سعید شده که دامنه آن به پدربزرگ پیر و باغبان سعید می رسد.

طالبی در این فیلم هم از رفاقت های کودکانه به عنوان تم اصلی فیلم بهره گرفته و اثر گرم و پرعاطفه ای را روانه اکران کرده که می تواند طیف خاصی از مخاطبان را اقناع کند. دیگر برگ برنده طالبی در تیک تیک بازی خوبی است که از دو نابازیگر خردسال خود گرفته و آنها را در کنار بازیگر تازه کار آن سال ها(نگین صدق گویا) قرار داده و هماهنگ کرده است.

دوره بیست و ششم: «کودکان سرزمین من»

در آن سال ها صداوسیما طرح جذاب و بلندپروازانه در زمینه مستند به نام کودکان سرزمین من داشت که تعداد زیادی از مستندسازها را به سمت خود جلب کرده بود. هر یک از این افراد هم طرحی را برای اقلیمی خاص نوشته و در آن محل فیلمبرداری کرده و در نهایت تحویل شبکه فوق دادند. در جشنواره بیست و ششم فیلم رشد،تعدادی از این آثار به نمایش درآمده و مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفتند. در عین حال هیات داوران نیز توجه خاصی به این آثار نشان داده و جایزه ویژه خود را تقدیم تهیه کننده آن(محمدرضا سرهنگی) کردند. در کنار آن می توان به فیلم سینمایی «پدر» ساخته مجید مجیدی اشاره کرد که در جشنواره فیلم فجر هم موفق ظاهر شده و سیمرغ هایی را از آن خود کرده بود. قصه نوجوانی به نام مهرالله که پس از مرگ پدر و برای خرج زندگی مادر و خواهرهایش به شهر دیگری رفته و پس از مدتی که بازمی گردد با استوار میانسالی مواجه می شود که با مادرش ازدواج کرده است. درگیری و کشمکش های این دو نفر،بخش مهمی از فیلمنامه پدر را تشکیل داده که پرنفس پیش رفته و در نهایت آنها را به یک تفاهم می رساند. مجیدی در این فیلم دست روی نکته ای گذاشته که تماشاگر در هر طیف سنی قادر به درک آن بوده و هر لحظه میان دو قطب ماجرا در نوسان است. بازی های خوب محمد کاسبی و پریوش نظریه در کنار بازیگران نوجوان فیلم از نقاط قوت آن به حساب می آیند که کارگردانی سنجیده مجیدی آن را همراهی می کند. پدر به واسطه همه امتیازاتی که برشمردیم، توانست تندیس سیمین فیلم بلند بیست و ششمین دوره جشنواره بین المللی فیلم رشد را از آن خود کند.

دوره بیست و هفتم:«بچه های آسمان»

در این دوره هم فیلم های زیادی از کشورهای مختلف در جشنواره به نمایش درآمده و از میان فیلم های بلند سینمایی نیز به آثار شاخصی برمی خوریم که بچه های آسمان ساخته مجید مجیدی و مسافر جنوب به کارگردانی پرویز شهبازی از جمله آنها هستند.اولی داستان نوجوانی به نام علی است که کفش وصله پینه شده خواهرش که از کفاشی محل گرفته را گم کرده و حال می خواهد برای رسیدن به جایزه سوم مسابقه دومیدانی که یک جفت کفش کتانی است، مسابقه دهد. فیلمی با مضمونی کاملا انسانی و تاثیرگذار که فقر شخصیت های اصلی اش به هیچوجه اغراق شده نیست و به باور مخاطبانش می نشیند. تلاش علی برای کسب جایزه که در آخر به آن سکانس درخشان جمع شدن ماهی های حوض گرد پای زخمی علی پیوند می خورد، بچه های آسمان را چند پله بالاتر از فیلم های نوجوانانه سینمای ایران قرار داده تا جایی که نخستین فیلم راه یافته به جمع پنج فیلم کاندیدای اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان لقب گرفت. مجیدی هم در هدایت میرفرخ هاشمیان در نقش علی عالی عمل کرده و نشان داد که تبحر خاصی در کار با نابازیگران دارد.مسافر جنوب به عنوان نخستین ساخته سینمایی شهبازی،فیلم گرم،جاندار و در عین حال غافلگیرکننده ای است که یک قهرمان نوجوان کار شده به نام رضا دارد که مرکز ثقل فیلم است. آشنایی او در قطار با پیرزنی که برای دیدن پسرش عازم اتریش است،قصه را شکل داده و با ریتمی مناسب به جلو می برد.

دوره بیست و هشتم تا سی ام: از «بانوی اردیبهشت» تا «مصائب شیرین»

در این سه دوره که در سال های پایانی دهه هفتاد برگزار شده است، به فیلم های شاخصی همچون:بانوی اردیبهشت ساخته رخشان بنی اعتماد،بودن یا نبودن به کارگردانی کیانوش عیاری،مهر مادری ساخته کمال تبریزی و مصائب شیرین اثر علیرضا داودنژاد برمی خوریم.

در اولی رابطه مادری در آستانه میانسالی با پسری جوان به تصویر کشیده و فیلمساز در این رابطه بیش از هر چیز روی تنهایی مادر مانور داده است. بازی درخشان مینو فرشچی و ریتم کند و صد البته هوشمندانه فیلم از نقاط قوت فیلم هستند که بنی اعتماد نقش مهمی در به وجود آوردن آن داشته است. در دومی نیز کیانوش عیاری سراغ موضوع جذاب و تا آن زمان کار نشده ای به نام اهدا عضو رفته و قصه دختر جوان ارمنی ای را روایت کرده که باید هر چه سریع تر قلبی برای پیوند زدن پیدا کند.روایت واقع گرایانه عیاری نقطه عطف بودن یا نبودن است که مخاطب را در مقام قضاوت قرار داده و تا آخر با خود همراه می کند.

کمال تبریزی در «مهر مادری» سراغ گونه ملودرام رفته و با استفاده از کلیشه های آشنا و امتحان پس داده،قصه پسر کم سن و سالی را روایت می کند که یک مددکار اجتماعی را به چشم مادری که هیچگاه ندیده می بیند و وارد زندگی او می شود. تبریزی در این فیلم قصه خود را روی مرزی از تلخی و شیرینی روایت کرده و در آخر نیز آن را به خوبی جمع بندی می کند. حسین سلیمانی و فاطمه معتمدآریا ستاره های این فیلم هستند که نقشی کلیدی در موفقیت نسبی فیلم چه در اکران و چه در جشنواره فیلم رشد داشته اند.

داودنژاد هم در «مصائب شیرین» سراغ نوجوان های در آستانه بلوغ رفته و قصه خود را بر پایه آنها شکل داده است. قصه علاقه نوجوانی به نام رضا به دختر دایی اش که حساسیت خانواده ها را برانگیخته و آنها را به سختگیری نسبت به این دو وادار می کند که در نهایت مشورت های یک فرد ثالث ماجرا را ختم به خیر می کند. داودنژاد با این فیلم سبک تازه فیلمسازی خود را بنیان گذاشت که در سال های بعد ادامه پیدا کرده و تکامل یافت.

حضور رضا داودنژاد در نقش رضا و بعدادی از اقوام کارگردان در این فیلم،از جمله شگردهای فیلمساز در راه تازه اش است که در این فیلم به خوبی جواب داده است تا جایی که تندیس زرین بهترین فیلم جشنواره بیست و نهم فیلم رشد را از آن خود کرد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار