شاهنامهشناس نامی و استاد ادبیات دانشگاه ارومیه:
اهتمام تاریخی تبریز و آذربایجان در حوزه شاهنامهشناسی، قابلتقدیر است
ارومیه(پانا)-شاهنامهشناس نامی و استاد ادبیات دانشگاه ارومیه با اشاره به نقش تبریز در چاپ، نشر و پژوهشهای حوزه شاهنامه، گفت: ادبا و هنرمندان تبریزی با پژوهشها، نگارگریها و محافل نقالی، اهتمام تاریخی خود را در حوزه شاهنامهپژوهشی نشان دادهاند.
سجاد آیدانلو، در نشست «شبهای بخارا» با موضوع «تبریز و شاهنامه» با بیان این مطلب خاطرنشان کرد: آذربایجان و به تعبیر فردوسی «آذرآبادگان» به همراه شهرها و نواحی اطراف، در حماسه ملی ایران، حضور پررنگی دارد اما مشخصاً از تبریز نامی برده نشدهاست؛ با این حال، شاهنامه، در تبریز و میان تبریزیان همواره مورد اقبال بودهاست.
وی با بیان اینکه پیشینه تاثیرپذیری ادبای تبریز از شاهنامه، در هر دو حوزه نظم و نثر، تقریباً به قدمت خود شاهنامه است، خاطرنشان کرد: درست چند سال پس از فوت فردوسی، نسخهای از شاهنامه در دسترس شاعران تبریزی، از جمله قطران تبریز بوده و این جریان، تا دوره شهریار ادامه داشتهاست.
آیدانلو اضافه کرد: پس از فردوسی، منظومههای پیرو شاهنامه، در موضوعات مختلف، گرد آمده است که از آن جمله میتوان به شهنشاهنامه احمد تبریزی در قرن هشتم اشاره کرد.
استاد ادبیات دانشگاه ارومیه با بیان اینکه شواهدی از ابیات شاهنامه در فرهنگ لغات تدوینشده در تبریز وجود دارد، تصریح کرد: صحاحالفرس هندوشاه نخجوانی از نمونههای شاخص این فرهنگ لغات است که در سال ۷۲۸ هجریقمری، در همین تبریز تالیف شده و در مقابل برخی واژههای آن، ابیاتی از شاهنامه، به عنوان شاهد آورده شدهاست.
این محقق ادبی، به استنساخ و نگارگری نسخههای شاهنامه در تبریز اشاره کرد و افزود: برخی از نسخههای مهم شاهنامه، در همین تبریز، نگارگری، مصور و چاپ شده که از آنجمله میتوان به شاهنامه معروف دوره ایلخانی معروف به «شاهنامه دموت» و نسخه بسیار نفیس شاهنامه شاهطهماسبی مربوط به دوره صفوی اشاره کرد.
وی ادامه داد: مستوفی در تبریز در حدود سالهای ۷۱۴ هجری، شاهنامهای تصحیح کرده که از منابع مشورتی در کار تصحیح شاهنامه به شمار میرود، همچنین یکی از کاتبان شاهنامه بایسنقری، فردی به نام جعفر تبریزی بودهاست.
آیدانلو اضافه کرد: تبریز در چاپ سنگی متن شاهنامه نیز پیشگام بوده، به طوریکه دومین و سومین چاپ سنگی این اثر ادبی، به ترتیب در سالهای ۱۲۷۵ و ۱۳۱۶ هجریقمری در تبریز صورت گرفتهاست.
این استاد ادبیات به رواج شاهنامهخوانی و نقالی در تبریز اشاره کرد و گفت: شاهنامهخوانی و نقالی در تبریز، ماجرای دور و درازی دارد که هنوز به شکلی محققانه، روی آن کار نشدهاست؛ به لحاظ شواهد مکتوب، اسامی شاهنامهخوانان تبریز از دوره تیموری، هنوز باقی است و افراد سالخورده قطعاً میتوانند دوره رونق نقالی قهوهخانهای را در تبریز به خاطر داشتهباشند.
وی اضافه کرد: از همین رو، در سال ۱۳۳۹ شمسی، کتابفروشی فردوسی تبریز، مجموعهای با عنوان «شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی» را به نثر ترکی چاپ و منتشر کرده که حاوی طومار نقالیهای شاهنامهای است.
این شاهنامهپژوه یادآور شد: در اعتقادات عامه و روایات شفاهی مردمی، بین شخصیتهای شاهنامهای و تبریز، ارتباطات جالبتوجه برقرار بوده و مرحوم انجوی شیرازی در فردوسینامه معروف خود، بخشی از این روایات را با ذکر نام راویان، شغل آنها و شهر یا روستاها و نواحی آن، ثبت کردهاست.
آیدانلو متذکر شد: مرآتالبلدان که یک متن جغرافیایی است به نقل از یک سفرنامه خارجی مربوط به ۱۸۶۶ میلادی، نقل کرده که در تبریز، بالای سردر حمامها و دکانها، نگارههای رستم، مشابه نقوش سایر شهرهای کشور، نقش بستهاست.
وی با اشاره به پیشینه مجالس بزرگداشت برای فردوسی و شاهنامه، اظهار داشت: کنگره بزرگ فردوسی در سال ۱۳۱۳ شمسی، در حالی در تهران و مشهد برپا شد که مقدمات آن در بهمن ۱۳۱۲ در تبریز برگزار شد؛ همچنین میتوان به آئین پردهبرداری از پیکره فردوسی در تبریز در آبان سال ۱۳۴۸ اشاره کرد که طی آن، مرحوم شهریار، شعر باشکوهی در توصیف فردوسی و شاهنامه قرائت کرد که در دیوان ایشان نیز آمدهاست.
آیدانلو به نقش محققانه شاهنامهشناسان شاخص تبریزی اشاره کرد و گفت: در حوزه تحقیقات ایرانی، این افتخار برای تبریز محفوظ است که نخستین تحقیقات علمی و رسمی به زبان فارسی درباره شاهنامه، توسط مرحوم تقیزاده در تبریز شکل گرفتهاست.
وی با بیان اینکه سنت شاهنامهشناسی در تبریز توسط اساتید زندهیاد، صادقزاده شفق، عبدالامیر سلیم، منوچهر مرتضوی و بهمن سرکاراتی ادامه داشتهاست، گفت: بسیار خرسندیم که این سنت علمی، امروز در تبریز با مقالات وزین واژهشناسی، اسطورهشناسی و تصحیح متن شاهنامه توسط محقق ارجمند، جناب دکتر چنگیز مولایی، استمرار داشته است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: هنرمندان برجسته تبریز، در هنر فرش، خوشنویسی، نقاشی، نگارگری، حکاکی و نمایشنامهنویسی، در آثار خود از نقوش شاهنامهای تاثیرات بسیار پذیرفتهاند که نمونهای از آن در کارگره فرش دستباف کهنمو آمده و مشابه آن، میتواند موضوع رسالهها و پایاننامههای میانرشتهای ادبیات و سایر رشتههای هنری باشد.
ارسال دیدگاه