محمد درویش*
فقدان پوشش گیاهی عامل سیل اخیر است
یکی از مهمترین عوامل که پوشش خاک را حفظ میکنند و به خاک اجازه جابهجایی نمیدهند، درختان هستند. در واقع ریشه و سامانه درختان امکان جابه جایی یا فرسایش خاک را کم میکنند. این در حالی است که در صورت فقدان پوشش گیاهی بارندگیهای رخ داده ضریب ارضی آب را بسیار افزایش داده و قدرت تخریبی آن را افزایش میدهند. در مقابل سامانه تنه و برگ درختان شدت خورندگی باران که اصطلاحا فرسایش پاشمانی نام دارد را میگیرند و آب باران به نرمی به داخل زمین نفوذ میکند و سبب افزایش آبخوانها و همچنین بهبود وضعیت چشمهها و سنوات میشود.
بنابراین هنگامی که رویشگاههای جنگلها و مراتع به دلیل فشار بیش از حد دام تخریب میشوند، قطرات باران مستقیما با خاک برخورد میکنند و فرسایش پاشمانی ایجاد میشود. در واقع ذرات خاکدانهها از یکدیگر میپاشند و دیگر امکانی برای نفوذ آب در خاک فراهم نمیشود. این آب ضریب هرزآب را افزایش میدهد و آرام آرام بر دامنهها جاری میشود و بر سرعت خود اضافه میکند. همچنین گل و لای و هر چه در مسیر عبوری خود را حرکت میدهد و در دشتها و شهرها خسارات مهلکی به مال و جان مردم وارد میکند. این دقیقا همان رخداد سیل اخیر است در شمال کشور است.
نیمی از وسعت جنگلها نابود شد
هموطنان شمالی سالمند در شمال کشور اذعان میکنند که چنین سیلهایی با این قدرت تخریبی را در گیلان و مازندان به یاد نمیآورند و این حاصل این واقعیت است که در سالهای اخیر بیش از نیمی از وسعت جنگلهای خود را از دست دادهایم. همچنین برهنگی خاک سبب شده حاصل خیزی سرزمینمان کاهش پیدا کند. علاوه براین میزان بارندگی به طور کلی در کشورمان کاهش و متوسط ریزشهایآسمانی کم شده است. در این میان اندک رخداد بارندگی رخداده منجر به تولید سیلهای ویرانگر میشود. در واقع باران مجال ورود به خاک را پیدا نمیکند و همچنین پوششگیاهی به عنوان سپر خاک وجود ندارد تا از وقوع سیل جلوگیری کند.
سیلها سبب از بین رفتن بخشی از حاصلخیزترین خاکهای کشور میشوند. این درحالی است که مدت زمان شکلگیری یک سانتیمتر خاک به طور متوسط ۸۰۰ سال است. اگر هر سیل صرفا ۱۰ سانتی متر از خاک فرضی را جابهجا کند در این صورت هشت هزار سال کشور به عقب میافتد. در واقع صدها سال صبوری کرد تا بتوان خاکی که در اثر یک سیل از بین میرود را قناعت بخشید. براساس آخرین آمار حدود سالانه دو میلیارد تن از خاک ایران از دسترس خارج میشود که ارزش این میزان با توجه به آنکه هر تن خاک صرفا به دلیل کانیهای فلزی ۲۸ دلار قیمت گذاری شده حدود ۵۶ میلیارد دلار است. این مبلغ بیشتر از فروش نفت یک ساله کشور یا ارزش کل محصولات کشاورزی، باغی و دامی، طیور و شیلات است.
قانون تنفس جنگل اجرا نشد
قانونی که دولت تحتعنوان قانون تنفس جنگلها ابلاغ کرد قانون بسیار خوبی بود، اما در گام اول ودولت برای تامین اعتبار ۸۰ میلیارد تومان عاجز ماند و نتوانست آن را تامین کند. این در حالی است که دولت دهها برابر این رقم برای احداث سدها در این منطقه هزینه میکند و جنگلهای هیرکانی حداقل چهار میلیارد مکعب آب را در خود ذخیره میکنند. این میزان آب بیشتر از حجم آب ذخیره شده در پشت بزرگترین سدهای ایران است. این کار به دلیل تامین سود شرکتهای سد ساز است که از طریق پروژههای سازهای تامین میشود.
جنگل زغال میشود
قاچاق چوب یک واقعیت غیرقابل کتمان در کشور است. براساس آمارهای سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور حدود ۳۰ درصد از اندوخته چوبی جنگلها در اثر قاچاق از دسترس خارج میشود که رقم بسیار بزرگی است. این موضوع صرفا متعلق به شمال و جنگلهای هیرکانی نیست و در غرب کشور و جنگلهای زاگرس نیز با این پدیده مواجه هستیم. چند سال پیش مدیرکل منابع طبیعی استان چهار محال و بختیاری اعلام کرد که سالانه پنج هزار هکتار از جنگلهای استان برای تبدیل به زغال از بین میروند و این به آن سبب است که کشور برای مصارف قلیان و منتقل کباب به شدت درگیر ماجرای زغال است و در هر سوپرمارکت در شهرهای بزرگ کشور نیز شاهد زغالفروشی هستیم. بنابراین اگر بنا به حفظ مایملک محیط زیستی باشد نباید انگشت اتهام را به سوی دولت نشانه رفت و باید از خود آغاز کرد. به عنوان مثال به هیچ دلیلی زغال تهیه نکنیم تا بهانهها برای دلالان زغال کمتر شود.
چوب برای ساخت کاغذ وارد شود
براساس قانون بنا نیست جنگلها را به کاغذ چاپ تبدیل کنیم و باید برای تامین مایحتاج کاغذ افزوده کشور زراعت چوب به راه انداخت. در واقع کشت صنوبر یا گونههای سریع رشد در محدوده هایی با سطح بالای آب و در مناطقی با آب بی کیفیت فاضلاب مانند جنوب تهران، راهچاره است. بنابراین باید این شکل کاشت درخت را ترویج داد و باقی نیازهای چوبی را باید از خارج از کشور و به ویژه کشور روسیه که بزرگ ترین تولیدکننده چوب جهان است تامین کنیم.
مردم با جنگلها خوبند
مردم تا حد زیادی به حفظ جنگلها کمک کردهاند ومردم در شمال کشور در این کار بهترین هستند، زیرا برخی از آنها با تمام کمبود امکانات و فقر مطلق تا حد توان هوای محیطزیست و منابع طبیعی خود را دارند. دولت باید به فعالیتهای مدنی در حوزه محیط زیست اهمیت دهد و مردم را شریک قدرت کند؛ در این صورت احتمال آنکه بتوان طرحهای موفقیت آمیز را برای حفظ جنگلها و مراتع مان اجرا کرد بسیار بیشتر است. مردم میتوانند با تحریم خرید کیسههای پلاستیکی و زغال و استفاده نکردن از خودروهایشخصی تا حد امکان میزان انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهند و به این ترتیب ظرفیت گرمایی کشور را حفظ کنند. همچنین مدیران خود را متاثر کرده و از آنها بخواهند پویش محیطزیستی مانند سه شنبههای بدون خودرو یا نه به پلاستیک راه بیندازند.
هنگامی که اجازه فعالیت درست به سازمانهای مردم نهاد ندهیم و با انگهای امنیتی آنها را رانده و فضای جاسوسی و ضد جاسوسی ایجاد کنیم در این صورت نباید انتظار داشت آنها به درستی بتوانند به وظایف خود عمل کنند. چنانچه در حالحاضر شاهد پایینترین نرخ مشارکت در حوزه محیطزیست هستیم و مهمترین متهم این ناکارآمدی وحشتناک به نظر سیستمهای امنیتی کشور هستند که عملا اجازه به تشکلهای مردمنهاد نمیدهند. البته تشکلهای مردم نهاد در شمال کشور براساس بضاعت خودشان اقدامات خوبی انجام می دهند. در برخی از روستاها مردم را تشویق کردند که بلوطها را به زغال تبدیل نکرده و از خودرو شخصی استفاده نکنند. همچنین کمپینهای خوب استفاده از کیسههای پارچهای جای کیسه پلاستیکی ترویج دادهاند و مدارس طبیعت را با دست خالی راه انداختند. در این میان از دولت چند گام جلوتر بودند و دولت تنها پیش پای آنها سنگاندازی کرد.
منبع: آرمان
* عضو هیاتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
ارسال دیدگاه