محمد مهاجری: در جامعه ما شهوت کلام و سخن گفتن وجود دارد

عبدی: تریبون دادن به تروریست، روزنامه‌نگاری نیست

تهران (پانا) - دو تن از روزنامه نگاران با سابقه به بررسی عملکرد رسانه‌های کشور درباره حادثه حمله تروریستی اهواز پرداخته و آن را از زوایای مختلف مورد نقد قرار دادند.

کد مطلب: ۸۵۹۰۵۱
لینک کوتاه کپی شد
محمد مهاجری: در جامعه ما شهوت کلام و سخن گفتن وجود دارد

به گزارش خبرآنلاین، بیش از ۱۰ روز از حمله تروریستی اهواز می‌گذرد و همچنان سوالات بسیاری درباره این واقعه در جریان است. این واقعه جدای از تکان دهنده بودنش، مسئله دیگری را برای اصحاب رسانه پدید آورد و آن اینکه روزنامه نگاران تا چه اندازه به روزنامه نگاری بحران تسلط دارند.

در این حادثه یکبار دیگر رسانه‌های رسمی از موضوع جا ماندند و این مسئله به شدت به چشم آمد. اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به دنبال کشف این موضوع که چرا رسانه‌ها در ایران هنوز نمی‌توانند در مواقع بحرانی عکس العمل حرفه‌ای نشان دهند، از دو تن از روزنامه نگاران با سابقه دعوت کرد تا این موضوع را به بحث بگذارد.

عباس عبدی روزنامه نگار اصلاح طلب و رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران و محمد مهاجری، روزنامه نگار اصولگرا این موضوع را به بحث گذاشتند.

عباس عبدی با اشاره به جهت‌گیری رسانه‌ها در مواجهه با بحران گفت: «در مواجهه با یک رویداد چهار ویژگی اتفاق می‌افتد، نخست این که انتشار خبر چقدر منافع عده‌ای را تامین یا تهدید می‌کند. هر چقدر تهدید منافع بیشتر باشد، به خبر سوگیرانه‌تر پرداخته می‌شود، چه در سطح داخل و چه بین‌الملل.»

او افزود: «دومین نکته این است که ببینیم رویداد چقدر شفاف است؟ حادثه‌ای مثل حادثه تروریستی اهواز اصلا شفاف نبود. حتی مشخص نشد چه کسانی این کار را کرده‌اند و ما حتی هنوز نمی‌دانیم تروریست‌ها جزو نیروهای مسلح بودند یا لباس آنها را پوشیده بودند. نکته بعدی این است که بررسی کنیم چقدر رسانه‌ها برای پیگیری اتفاق آزادهستند. وقتی رسانه آزاد باشد مردم آن را دنبال می کنند. فردای آن روز من از رادیو یک مجموعه خبری گوش می‌دادم که خبر اولش درباره فلان راهپیمایی بود و در پنجمین خبر خود اشاره‌ای هم به اهواز کرد. این با هیچ‌کدام از معیارهای خبررسانی منطبق نیست.»

عبدی ادامه داد: «نکته بعدی این است که چقدر رسانه‌ها مسئولیت‌پذیرند. در آمریکا که این نوع اتفاقات زیاد می‌افتاد می‌بینیم که به وضوح مشخص است چه کسی خبر اتفاق را می‌دهد. مثلا فرماندار یا رئیس پلیس این وظیفه را برعهده می‌گیرند. کس دیگری حرف نمی‌زند و خبر نمی‌دهد در واقع باقی افراد تحلیل می‌کنند ولی در ایران این طور نیست. به هرحال نمی‌شود همه چیز را به گردن رسانه انداخت چون ساختار رسانه‌ای متناسب با شرایط جدید نیست. ما با رسانه مثل بوق رفتار کرده‌ایم. سال‌ها رسانه یک طرفه چیزی گفته و کسی نمی‌توانسته جوابش را بدهد ولی الان اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و... فضای رسانه را هم زیر و رو کرده است.»

شبکه‌های مجازی تعهدی به انتشار اخبار ندارند

در ادامه این نشست محمد مهاجری نیز با بیان این که فاصله روی دادن اتفاق اهواز و انعکاس آن در رسانه‌ها کمتر از چهل دقیقه بود گفت: «تا اینجا رفتار ما مثل رفتار رسانه‌های بزرگ دنیاست. اما فردای همان روز قرار است رئیس جمهور به نیویورک برود و جامعه ملتهب است که حالا چه اتفاقی خواهد افتاد و مثلا آیا دیداری با ترامپ صورت خواهد گرفته یا نه. به همین دلیل می‌بینید در شبکه‌های اجتماعی گمانه‌زنی‌ها بالا می‌رود. مثلا این که چنین اتفاقی افتاده تا سفر روحانی را تحت‌الشعاع قرار دهد. حتی بعضی این اتفاق را به بخشی از نظام منتسب می‌کردند.»

او افزود: « در تاریخ معاصر ما طی دهه‌های گذشته بحران‌های زیادی به وجود آمده. مثلا در ۵۸ ناگهان اشغال لانه جاسوسی پیش آمد یا وقایع هفت تیر و بعد جنگ و... بنابراین روزنامه‌نگاران ما هیچ‌وقت با بحران بیگانه نبودند اما چه اتفاقی در این سه چهار سال برای‌مان افتاده؟ به دلیل عدم استقلال و نبود آزادی و حرفه‌ای نبودن رسانه‌ها فضا از دست رسانه‌های رسمی گرفته شده و به شبکه‌های مجازی منتقل شده است. در آنجا هیچ تعهدی به انتشار اخبار وجود ندارد. در ماجرای اهواز من تقریبا یقین دارم که هیچ رسانه‌ای خبرنگار به اهواز نفرستاد و این پدیده شهروند ـ خبرنگار باعث شده که حتی ما هم دنباله‌روی فضای مجازی باشیم. البته بخشی از اطلاعات منتشر نشده به دلایل امنیتی بود ولی معتقدم نباید این کش می‌آمد چون دیگر زمانه مانند گذشته نیست که مخاطب منتظر تحلیل ما بماند. »

در جامعه‌ای ما اصل بر نگفتن حقیقت است

عباس عبدی هم گفت: «این که بگوییم همیشه باید راست گفت حرف زیبایی‌ست اما وقتی منافع بزرگتری در میان است می‌توانیم بخشی از اطلاعات را ندهیم. این در همه دنیا رواج دارد و قاعده است. من نمی‌خواهم بگویم روزنامه‌نگاران فقط باید ملتزم به حقیقت باشند. ارزش‌های ما در زندگی، مستقل از هم نیستند و همدیگر را همپوشانی می‌کنند اما اصل بر چیست؟ ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اصل بر نگفتن حقیقت است. باید با این مبارزه کرد چون عکس این قاعده می‌بایست رواج داشته باشد. یعنی باید حقیقت را بگوییم و البته چند استثناء هم قائل شویم. همه دنیا می‌دانند که مسائل امنیتی را نباید گفت ولی همین هم در کشور ما تبیین نشده. یعنی منبع اطلاعاتی نمی‌آید پشت تریبون بگوید بخشی از این اطلاعات را به دلایل امنیتی فاش نمی‌کنیم. به رسانه‌ هم اعتماد وجود ندارد و این حرف اگر زده شود هم باور نمی‌شود.»

الان به تعداد هر ایرانی یک کارشناس وجود دارد

مهاجری نیز اظهار داشت: «وقتی بحران اتفاق می‌افتد ارکان خبر به هم می‌ریزد. من به عنوان سردبیر وقتی با بحران مواجه می‌شویم به خبرنگارم می‌گویم سریع به دو نفر زنگ بزن و مصاحبه بگیر تا صفحه پر شود. مثلا به اعضای کمیسیون امنیت ملی که قطعا اطلاعاتش از خبرنگار کمتر است رجوع می‌کنیم که در قالب مصاحبه حادثه را تحلیل کند. در جامعه ما هم یک شهوت کلام و سخن گفتن وجود دارد که باعث می‌شود میکروفن را جلوی هر کس بگیری حرف بزند. در روزنامه‌نگاری غرب این اتفاق نمی‌افتد. الان به تعداد هر ایرانی یک کارشناس وجود دارد پس یک بخشی از ماجرا متوجه ما روزنامه‌نگاران است که باید جلوی این شلختگی را بگیریم. هر چند افراد هم باید ادب داشته باشند و بگویند که در فلان موضوع سواد ندارم.»

او افزود: «به نظر من جهت، باید جهت حقایق‌نگاری باشد، هرچند ما مجبوریم در بعضی موارد سانسور کنیم. روزنامه‌نگاری ما باید این آموزش را به جامعه بدهد که روزنامه‌نگاری بحران با روزنامه‌نگاری عادی فرق می‌کند، بنابراین اگر اطلاعات دیر می‌رسد معنایش سانسور نیست. جامعه هم باید بداند که دنبال شایعه نباید باشد.»

تریبون دادن به تروریست، روزنامه‌نگاری نیست

در ادامه این نشست عباس عبدی درباره منابع خبری بحران سخن گفت. او اظهار داشت: «این امر مرسوم است که وقتی مثلا داعش فلان اتفاق را پذیرفت با سخنگوی آن سخن بگویند. در مورد رویکرد رسانه‌ای مثل بی‌بی‌سی در مواجهه با اتفاق اهواز آنچه مورد اعتراض بود حاکمیت استانداردهای دوگانه بود. به همین خاطر این پرسش مطرح شد که اگر این اتفاق در لندن یا نیویورک می‌افتاد نیز این گونه به آن پرداخته می‌شد یا با الفاظ منفی؟ از سوی دیگر تریبون دادن به تروریست، روزنامه‌نگاری نیست. هر فعلی در یک زمینه‌ای معنا دارد.یعنی وقتی رسانه‌ای می‌بینید که برعلیه داعش است و با سخنگویش مصاحبه می‌کند کسی نمی‌گوید او بلندگوی داعش شده است. ایرادی که در آن زمان به الجزیره وارد می‌شد همین بود که شما نسبت به القاعده سمپاتی دارید و رسانه آن شده‌اید. موضع‌گیری بی‌بی‌سی در چارچوب مقایسه‌ای مشکل پیدا کرد. اگر همان کار را برای پاریس و... انجام می‌داد کسی مشکلی پیدا نمی‌کرد، ضمن این که از لحن گزارشگر و زبان بدن و خیلی فکت‌های دیگر می‌شود خیلی چیزها را فهمید.»

محمد مهاجری نیز گفت: «روزنامه‌نگاری رزم با روزنامه‌نگاری بزم متفاوت است. ما برای زمان بحران خبرنگار تربیت نکردیم. خبرنگاری که می‌رود و با داعش زندگی می‌کند تا یک مستند بسازد حتما دوره‌های آموزشی بسیاری دیده است ولی ما مثلا نمی‌دانیم با تروریست چطور باید برخورد کرد و این برای کشوری مثل ما که با بحران‌های متعدد مواجه می‌شود خوب نیست. از طرفی مخاطب وقتی بحران ایجاد شد به رسانه نیاز جدی پیدا می‌کند و اتفاقا در میان بحران است که تفاوت رسانه‌ها با هم مشخص می‌شود. ما رسانه‌های حرفه‌ای نداریم. بعضی رسانه‌ها تحلیل‌ها را تبدیل به خبر می‌کردند، بعضی خبر و تحلیل را مخلوط می‌کنند و بعضی ابتدا خبررسانی می‌کنند و بعد منتظر تحلیل می‌شوند. ولی ما در روزنامه‌نگاری خودمان نمی‌دانیم که باید به چه کسی مراجعه کنیم که مطمئن باشیم تحلیلش درست است. به دلیل مشکلات صنف ما عده زیادی نمی‌توانند طولانی مدت در روزنامه‌نگاری بمانند و صاحب تحلیل شوند. اگر در قضیه اهواز رسانه‌ای مستقل از حاکمیت، احزاب و ... وجود داشت و تحلیلی ارائه می‌داد قطعا مورد قبول مردم قرار می‌گرفت.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار