مردم ندانند بهتر است!
تهران (پانا) - گویی در کشور ما اصلا رسم نیست نماینده مجلس به مردمی که او را انتخاب کرده اند توضیح بدهد و اینقدر این رسم جا افتاده که حالا وقتی بحث از شفافیت رأی می شود، نمایندگان به راحتی و به صراحت می گویند، مردم ندانند ما راحت تریم.
به گزارش ایرنا، احتمالا کم شده بشنوید نماینده ای به مردم حوزه انتخابیه اش درباره نظرات خود در مجلس توضیح داده است یا به خاطر مخالفت و موافقتی از مردم حوزه انتخابیه اش عذرخواهی کرده است. باید یادآوری کرد که قیم بودن و جای مردم تصمیم گرفتن در سیاست، خیلی وقت پیش کهنه شد. اگر تنها بخواهیم به تاریخ خودمان رجوع کنیم باید به عصر قجر برگردیم و به یادآوریم، مردم کوچه و خیابانی را که سلطنت را مشروط به رأیشان کردند. وقتی احزاب رشد کردند و مردم برای تعیین سرنوشت خود در امور مختلف پای صندوق رأی آمدند، دیگر آنان که فکر می کردند مردم خوب و بد را تشخیص نمی دهند، به حاشیه رانده شدند.
اساس برپا شدن صندوق رأی این است که مردم یعنی آحاد جامعه، یعنی همان ها که شاید تحلیلشان از اوضاع سیاست، اقتصاد و مناسبات جهانی، خیلی معتبر و با پشتوانه علمی نباشد، به میدان بیایند و تصمیم بگیرند که در سال های آینده، کشور با کدام برنامه اداره شود. همین باعث شده علمای ارتباطات بگویند که افکارعمومی شاید معتبر نباشد اما حتما محترم است. همین عبارت وقتی در چارچوب سیاست قرار می گیرد، می گویند نه تنها افکار عمومی محترم است بلکه وقتی در جامعه ای مردم سالاری حکومت می کند، افکار عمومی تعیین می گوید چه کسی نماینده باشد.
اما گویی در کشور ما عده ای می خواهند این اصل و اساس را به راحتی نادیده بگیرند. این نادیده گرفتن هم به یک عادت تبدیل شده و حالا کار به جایی رسیده که به راحتی بدون اینکه احساس کنند پیامد منفی برایشان دارد، خلاف این اصل را می گویند. نه تنها با شفافیت که ضرورتی انکار ناپذیر است، مخالفت می کنند بلکه پا را فراتر گذاشته اند و می گویند که بخشی از این مخالفت ما به خاطر این است که اگر مردم ندانند بهتر است.
نماینده مجلس که مستقیما از سوی مردم انتخاب می شود می گوید اگر رأی ما در صحن مجلس به طور شفاف اعلام شود در شهرهای مختلف، مردم فشار می آورند، پس بهتر این است که آرا علنی نباشد. یکی از همین نماینده ها رسما احساس قیم بودن مردم را پیدا کرده است و می گوید که مردم خیلی مسائل را تشخیص نمی دهند و به اشتباه به ما فشار خواهند آورد. این یک پس رفت بزرگ در مردم سالاری است. در تشریح یک بعد این مسئله می توان گفت که احتمالا سال هاست که کسی ندیده و نشنیده است مردم چه به صورت پراکنده و چه به صورت سازمان یافته اعم از حزبی و صنفی از نماینده ای مطالبه ای کنند. مردم نیامده اند بگویند آقا و خانم نماینده! شما موظفی که با فلان طرح مخالفت و یا موافقت کنی! مردم نیامده اند بگویند که آقا و خانم نماینده ما خواستار تصویب فلان قانون هستیم. گویی فراموش شده که اصل بر این است که خواسته مردم اجرا شود حتی اگر نماینده تشخیص دهد که خواست مردم اشتباه است.
چه گونه است وقتی روزهای انتخابات نزدیک می شود، همین نمایندگان که می گویند مردم خیلی مسائل را تشخیص نمی دهند، ناگهان به فراست در می یابند که کمبودها و خواسته های مردم حوزه انتخابیه چیست؟ و به همین بهانه وزیر و وکیل و نظام را بازخواست می کنند. همین ها در طول چهار سال نمایندگی هیچ گاه به ذهنشان خطور نمی کند که مردمی رأی داده اند و مطالبات ملی و محلی مختلفی دارند؟
البته مسلم است که همیشه بین آنان که قدرت را در دست دارند و آنان که قدرت را واگذار کرده اند، در به کرسی نشاندن خواسته ها، یک کشمکشی وجود دارد. به این خاطر که از یک سو مردم، گروه ها، احزاب و صنوف مختلف در پی تحقق خواسته های خود هستند و نمایندگان نیز در بهترین حالت در بین این تعارض منافع می مانند و یا اینکه در شرایط بدتر تحت فشار کانون های قدرت و ثروت قرار می گیرند. اما به نظر می رسد که عده ای می خواهند به این بهانه که کشمکش به ضرر جامعه هست و نیت خیری دارند، سرپوشی بر اصل مطالبه گری بگذارند. دریغا که این کشمکش موتور محرک جامعه سیاسی است و آنجا که هیچ صدایی بلند نمی شود دقیقا نشان از آن است که حق بسیاری پایمال شده است.
برخی می خواهند، مردم ندانند تا مبادا به مطالبات همین رأی دهندگان دامن زده شود و راهی برای مخالفت و موافقت پیدا کنند. مردم ندانند تا مسیر جولان کانون های قدرت و ثروت مهیا شود و آنگاه اگر کسی هم به آقا و یا خانم نماینده در حوزه انتخابیه فشار آورد که چرا در مجلس رأی مخالف و یا موافق نمی دهی به راحتی بگوید من هم با شما هم نظرم.
ارسال دیدگاه