معرفی آستان مقدس :
گزارشی توصیفی از صعود به ارتفاعات زکریا پیغمبر(ع)
بجنورد (پانا)-ارتفاعات امامزاده زکریا به عنوان زیارتگاهی در باور مردم شهرستان شیروان جایگاه و منزلت خاصی دارد و عشایر دشت وسیع گلیل و عشایر بوانلو در دره بَردَر هر سال گوسفند نذری در آن قربانی می کنند و از آنجا که در ارتفاع ۲۴۶۵ متری قراردارد هرسال کوهنوردان زیادی از آن دیدن میکنند،
سازه امامزاده زکریا به شکل ساختمانی یک طبقه بر روی یال کوهی مشرف بر منطقه سر سبز گلیل احداث شده است بنای آن در ابعاد ۱۰×۱۰ و با ارتفاع ۴متر از جنس سنگ و سیمان بندکشی و زیبا ساخته شده است، دو در آهنی بزرگ در ضلع شمالی و شرقی برای ورودی زائران نصب شده است و در ضلع جنوبی آن نیز دو پنجره آهنی حفاظ دار قرار دارد که فضای درون را کاملا روشن می کند، ضریح نقره ای رنگ قلمکاری شده به سبک معماری اسلامی مضجع شریف را در وسط بارگاه محصور کرده و بالای سر آن گنبد طلایی رنگ در بام بنا افراشته شده است تا نماد زیارتگاهی برای ارادتمندان و صاحبدلان در این بارگاه ملکوتی باشد.
گاوصندوقی فولادین نیز در گوشه ای نهاده شده تا نذورات نقدی زائران در آن جمع آوری شود. کف ساختمان سیمانی است و با چند قالی منقش شش متری فرش شده است.بدنه دیوار داخلی تا یک متر از سنگ مرمر است و مابقی آن گج کاری شده است.
قفسه ای چوبین در گوشه بنا، محل کتب ادعیه و قرآن شده است، دو مناره نقره فام در دو گوشه بام بنا در بلندای آسمان قرار دارد که نماد قداست محل و عروج روح و کمال انسان است، صحن بیرونی بنا در حقیقت سقف خانه هایی است که در پایین دست قرار گرفته اند، خانه ها همه از جنس سنگ و بر روی سنگ در بلندای کوه بنا شده اند و هیچ چشمه و سایه بانی ندارد، سازندگان بنا، برای تامین آب، پشت بام ها را سیمان کرده و آب برف و باران را به آب انبارهای ساخته شده هدایت کرده اند تا مورد استفاده زائران قرار گیرد.
چند سرویس بهداشتی کمی دورتر از خانه ها به چشم می خورد، این امکانات رفاهی برای زائرانی است که در طول سال به جز فصل زمستان که پوشیده از برف است تعبیه شده است.
کشاورزان مخصوصا عشایر منطقه گلیل مرداد ماه هرسال یک روز را اختصاص به جشن برداشت محصول در زکریا می دهند و به شکرانه آن گوسفندان زیادی را قربانی می کنند، مراسم مداحی اهل بیت و حمد و ثنای پروردگار برگزار می کنند و گوشت ها را نیز به صورت کباب و قورمه درست کرده و بین زائران تقسیم می کنند و در پایان، جلسه بزرگان عشایر برگزار می شود و درباره زمان کوچ کردن از گلیل به قشلاق و برگشت سال بعد به ییلاق گلیل تصمیم می گیرند و در صفا و همدلی مراسم جشن شکرانه محصول به پایان می رسد.
مکان حرکت:
گروهی از کوهنوردان دل در گرو طبیعت و زیبایی هایش، قصد صعود به ارتفاعات زکریا در۹۰کیلومتری شمال شیروان رادارند، زمان حرکت ۶/۳۰ صبح، و وسیله نقلیه مینی بوس است، از اراده راسخ، شادابی و استواری در چهره و گام های همنوردان موج می زند، در ساعت مقرر، پا در رکاب راهوار خویش داریم و با ذکر صلواتی فضای جان ها را معطر می کنیم و اطمینان قلوب را بیشتر، که الا بذکر الله تطمئن القلوب.
مسیر حرکت:
جاده را در پیچ و تاب بی انتهایش پیش می بریم و از روستاهای زیارت و لوجلی که به تازگی نام با مسمای شهر را بر پیشانی شان نصب کرده اند، می گذریم در انتهای شهر لوجلی راه دو می شود، سمت چپ، جاده تکمران است که مسافر خویش را به پهن دشتی بیکران می برد و ما از سمت راست به مسیر خود ادامه می دهیم. جاده در پیچ وتاب وسینه کش کوه وسیله نقلیه را هدایت می کند این سربالایی که به زبان محلی به «کتل شیخ حسن » معروف است در یک کیلومتری سمت راست خود غاری خفته در دل کوه دارد که هر سال کوهنوردان زیادی را به شگفتی های درون خویش فرا می خواند و به «غار پو ستین دوز» معروف است.
با عبور از سینه کش کوه به دو راهی در زمین مسطح می رسیم که تابلو نوشته ها، در جاده مستقیم تو را به بخش قوشخانه و قصبه های آن هدایت می کند و جاده سمت راست که رهگذر خویش را به بخش جیرستان و منطقه گلیل همراهی می کند و مسیر فرا روی ما است.
معرفی منطقه:
اینجا بهشت زمین است منطقه ای مسطح و وسیع، آرمید ه در دامنه کوه است، درختان ارس و پوشش گیاهی متنوعی دارد و بخاطر ارتفاع از سطح منطقه، تا نیمه های تابستان حریر سبز مزارعش چشم نوازی می کند، در انتهای این مرغزار نزه، سه درخت ارس در مجاور هم، قامت آراسته وسایه بانش، مشاطه رهگذران خسته دلی است که بر خوان گسترده طبیعت مهمانش شده اند و به خاطر وجود این سه تندیس صبور و سرسبز، این دل انگیز دشت وسیع، در زبان محلی به تخت سیار(سه دار) معروف است.
به مسیر خود در سراشیبی ادامه می دهیم به دو روستای پالکانلو علیا و سفلی می رسیم پس از آن به بستر رودخانه ای می رسیم که در سالهای باران زا، آبی زلال از بستر آن جاری است و تفرجگاهی زیبا برای مسافران می شود و در ادامه مسیرش به سد بتنی برزو در۳ کیلومتری پایین دست خود می ریزد از جاده ساحلی می گذریم دو کیلومتر پیش می رویم راه دو می شود جاده سمت چپ مسافرش را به کلاته نظرعلی و نظر محمد هدایت می کند ولی جاده مستقیم، راهنمای طبیعت گران به منطقه گلیل و زکریا است.
درادامه مسیر به روستای کوسه می رسیم روستایی با خیابان آسفالت شده، پیاده روهای سنگ فرش شده است وکلیه امکانات رفاهی ومخابرات و پست بانک، فروشگاه مواد غذایی و ایستگاه هواشناسی دارد و در یک کلام مینوشهری در دل کوه هاست که، به برکت انقلاب اسلامی بنا شده است و تنها روستای ترک زبانی است که در این منطقه وسیع کرمانج نشین، در سایه اخوت و دیانت، باروستاهای مجاور، معاشرت و مراودت دارد.
وجود درختان متنوع میوه و مراتع سرسبز کوهپایه ها در طول مسیر، مردمی سخت کوش را نشان می دهد که از راه کشاورزی و دامداری امرار معاش می کنند و مردم به اصطلاح مترقی شهر، جیره خوار دستان پینه بسته شان هستند وعرق جبین شان، معرف شرمساری کسانی است که صداقت روستایی را دست مایه ترقی خویش کرده و چون بر خر مراد خویش سوارند به خواسته های فروخفته در صدای سکوتشان، وقعی نمی نهند و «گوییا باور نمی دارند که روز داوری/این همه قلب و دغل در کار داور می کنند»عنان قلم ارنگیرم هلاکم کند، در طول مسیر از روستاهای آلخاص و کورکانلو، ملوانلو علیا و سفلی، سیرسپرانلو، تخت وچرمه، میلانلو، کالتمانلو، زیندانلو، می گذریم تا به آخرین روستا یعنی نامانلو می رسیم جاده تا اینجا آسفالت است در وسط روستا راه دو می شود یک راه شوسه مستقیم که با گذر از پیچ و خم های طولانی سینه کش کوه در نهایت به منطقه استراتژیک و بی بدیل گلیل می رسیم و راه دوم مسیر سمت راست که با عبور از کوچه باغ ها به سوی دره ای نهفته در دل کوه ها می رسد، گروه تصمیم می گیرد از مسیر دوم حرکت کند، جاده خاکی و با فراز و فرود همراه است از روستا و مزارع آن که می گذریم به دره ای طولانی، با جنگل های انبوه می رسیم در ابتدای دره راه دو می شود ۱- مسیر سمت راست که سربالایی تندی پیش رو دارد مسیر بازگشت دامداران از کوه به روستای قلعه حسن، بوانلو و...است ۲- مسیر سمت چپ که به درون دره ما را هدایت می کند جاده براثر بارندگی و آبرفتهای زیاد خراب شده است و مرکب ما با تٱنی و درنگ تا جایی که محلی ها به آن «چیل» می گویند پیش می رود، از ماشین پیاده می شویم با هماهنگی سرپرست ماشین ازمسیر آمده بر می گردد تا از مسیر اول به پایین دست زکریا در ضلع شرقی گلیل برود و منتظر گروه بماند.
عقربه زمان، ساعت ۹ را نشان می دهد، بند کفش ها بسته، کوله ها برپشت یعنی آماده پیمایش مسیری سخت و صخره ای در فرا روی خود هستیم بعد از نیم ساعت پیاده روی، به اولین چشمه این دره موسوم به « کانی ریچان» می رسیم آبی سرد و گوارا که نوشیدن جرعه ای از آن خستگی را از تن بیرون می کند و آتش درون را خاموش و اشتهایت را در میل به غذا بیشتر، صبحانه را مهمان میزبان بخشنده ای می شویم که خوان کرمش را در بستر رودخانه گسترانیده است و اهل وحوش از پرنده و چرنده و درنده، طفیل هستی اویند و چشمه سلسبیل بهشت را ماند که به ید قدرت لایزال هست بخش، جهت ارتزاق خلایق بر زمین جاری است و سرسبزترین بهار را تقدیمت می کند.
این دره که در شرق آن روستاهای قرجقه و بردر قرار دارند موسوم به دره بردر است و به خاطر یک قرن مالکیت عشایر روستای بوانلو که مرتع و چراگاه بیش از ۲۰گله گوسفند آنها است به دره بوانلو معروف است غرب آن روستای نامانلو است شمال دره کوههای مشرف بر زکریا و ادامه کوه کُنجِه خور است و چون دژی مستحکم، نوار مرزی ایران و ترکمنستان را پوشانده است غرب آن آق کمر است با ارتفاع۲۹۰۰متر و صخره هایی عمود از جنس آذرین، که میزبان کوهنوردان در طول سال است در وسط دره چشمه های جوشان فراوانی است و عجیب نام های محلی، که عشایر بوانلو به آنها داده اند مثل «کانی ریچان، صفر آقا، بیده، تختی شواته، رخنه، خرخند و کانی خرمانگه »
ساعت ده ونیم است صبحانه ای دل چسب در صدای دلنشین آب میل می کنیم و شاهد صحنه هایی بسیار زیبا در دل طبیعت در حریم حیات وحش هستیم، وجود مهمان ناخوانده ای چون ما در گستره حیاطشان، به آنها خوی اهلی گری دست داده بود و گویی برخود عار می دانند که از مهمانشان روی بگردانند یا بگریزند، چون شاهد دسته ای بیش از۲۰ رٱس آهوی بزرگ و کوچک در یک صد متری خود بودیم که سپیده صبح به مشرب چشمه آمده بودند و با دیدن ما با ناز و تبختر در سینه کش کوه می رفتند و آخرین نگاهشان را بدرقه راهمان می کردند، جوجه کبک هایی که هم عنان بزرگترها در چند قدمی ما با زیبایی خاصی می خرامیدند و به قول شاعر
« تیز رو و تیز دو وتیز گام / خوش روش و خوش پرش و خوش خرام»
«هم حرکاتش متناسب به هم / هم خطواتش متقارب به هم»
تصورش را بکنید سر سفره ای رنگین از نعمت الهی، در کنار دوستان همدل و باصفا، صدای دل انگیز آبشار، که حزن و اندوه درون را می زداید، نغمه کوک شده کبک ها که بزرگترین سمفونی را در گوش جان می نوازد و حرکات دلربای غزال ها که چشم نواز نگاه های مبهوت ماست درهیچ داستان تخیلی یا رؤیای شیرین نمی گنجد ولی همنوردان که دل در گرو طبیعت دارند آن ها را می بینند و شعله عشق به طبیعت در وجودشان زبانه می کشد.
تشکر و قدردانی از محیط بانان منطقه:
در بدو حرکت ما یک ماشین تویوتای قدیمی، بالا دست چشمه پیدا می شود دو نفر با لباس فرم ازآن پیاده می شوند سلامی می گویند وعلیکی می شنوند سر سخن باز می شود با سوالاتی که از ما می کنند پی می بریم که محیط بانان منطقه هستند، با اطمینان ازاهداف و حرکت گروه ما، خداقوتی به رنگ رضایت می گویند و بدرودی از جنس تشکر می شنوند و ادامه مسیرمی دهند.
اما نگاهمان به رفتارشان، به خدمت بی منتشان، به گمنامی رسم ونشانشان در سکوت این کوههای پر از غوغا، شوری در شهناز دل می افکند و از سر درد می گویم «خدایا آنانکه همه چیز دارند مگر تو را، به سخره می گیرند آنان را که هیچ ندارند مگر تو را» یعنی، عده ای بدین سان، آرامش و خواب را برخود حرام می کنند تا در حیات وحش مدینه فاضله ای بنا کنند که گرگ و میش کنار هم باشند و عده ای با رانت خواری و احتکار، زالو صفت، خون دیگران را می مکند تا آرامش و خواب را از مردم بربایند «فردای قیامت این به آن کی ماند.»
ساعت ۱۰/۴۵دقیقه است خورشید گرمای پر مهر خود را به دشت و کوه ارزانی می دارد نسیمی خنک، مشاطه وار گیسوی جان را نوازش می کند یاران همه سرمست از باده یک رنگی، عزم خود جزم کرده اند تا با عبور از صخره ها و پوشش درهم تنیده درختان ارس، کاج، کرکاو، چوک، شفت، زرشک کوهی، پیق و گون های دامن گستر در سینه کش کوه، خود را به خط راس منتهی الیه زکریا برسانند بعد ازهفتصد متر طی طریق از چشمه ریچان به سمت شرق، در سمت چپ، پاکوب راهی به سمت دامنه کوه به چشم می خورد که رهگذر خود را به سمت ارتفاعات زکریا هدایت می کند.
وارد دره می شویم برج دیدبانی پاسگاه مرزی در نوک قله خودنمایی می کند. سر بالایی سمت چپ دره را انتخاب می کنیم، بعداز دو ساعت پیمایش سخت و نفسگیر، خود را به یال کوه می رسانیم، بر بام آسمان قدم می گذاریم یعنی جایی که همه کوهها و آبادی ها تا چشم کار می کند در قاب دیدگان به تصویر کشیده می شوند، عقربه ساعت، سیزده ظهر را نشان می دهد، در سایه ارس مادری مهربان لحظاتی می آرامیم.
بساطی از خوردنی و نوشیدنی گسترده می شود تا انرژی تحلیل رفته، را باز یابیم و برای ادامه مسیر در یال کوه و فراز و فرودش آماده شویم.
به مسیر خود ادامه می دهیم در قله سمت راست ما پاسگاهی نوساز مجهز به سیستم های پیشرفته روز احداث کرده اند که تمام منطقه را زیر چتر امنیت خود دارد و با دیدن آن، احساس امنیت و غرور می کنیم و به وجود نیروهای خدوم پاسدار مرزهای خاک وطن، می بالیم و با درودی از گرم نای وجود به مسیر خود ادامه می دهیم تا به قله بعدی می رسیم که مناره های نقره ای فام و گنبد طلایی رنگ زکریا از دور نمایان می شود، دست ادب بر سینه، سلامی از جنس ارادت و اخلاص می دهیم.
صعود و پایان سفر
نسیمی مسیحایی از کوی جانان می وزد و جان را سرمست از نشئه ی روحانی می کند، به مسیر خود در یال کوه ادامه می دهیم به زیارتگاه نزدیک و نزدیکتر می شویم، یال کوه پوشیده از صخره های سخت و خشنی است که گویی در مقابل بارگاه حضرتش، سر تعظیم فرود آورده و بی هیچ غروری، نقش بر زمین شده اند مسیر عبور دشوار می شود و باید دست به سنگ از آن گذشت، بعد از سه و نیم ساعت کوهپیمایی سخت و جانفرسا به زکریا می رسیم ساعت دو بعد از ظهر است تا ساعت چهار و نیم، نهاری می خوریم و نمازی و زیارتی و استراحتی می کنیم و بعد از یک ساعت پیاده روی در سراشیبی با پیچ های تند، ساعت پنج و نیم به سر چشمه معروف به «چشمه حسین آقا »، می رسیم و سوار بر مینی بوس شده و ساعت هشت ونیم شب به لطف و عنایت حق سالم و با خاطراتی ماندگار و روحیه ای پر نشاط به خانه می رسیم.
تعداد همنوردان ۱۱ نفر به سرپرستی آقای حمید نجف زاده مرد علم و هنر و ورزش و راهنمای گروه نیز آقای محبعلی نادری بود.
ارسال دیدگاه