عاطفه بزرگنیا*
همه نمایشهای عروسکی نمایش کودکانه نیستند
یکی از شعارهای امسال جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی امسال این است: «مادر، پدر، مرا به تئاتر ببر!» انتخاب این شعار به تلاش دستاندرکاران جشنواره برای فرهنگسازی در خانواده در اهمیتدادن به حضور در برنامههای فرهنگی و صرف هزینه برای آن اشاره دارد.
شنیدن عنوان «نمایش عروسکی» شاید این تصور را در ذهن مخاطب ایجاد کند که با یک اثر نمایشی برای کودکان سروکار داریم. بازی با عروسک و تماشای نمایشهای عروسکی از تلویزیون گرچه بخش بزرگی از اوقات دوره کودکی افراد را به خود اختصاص میدهد، با نگاهی به تاریخچه تئاتر عروسکی در دنیا خواهیم دید که این نمایشها از گذشته تا امروز طیف وسیعی از مخاطبان بزرگسال را دربر میگیرد، تا جایی که حتی بسیاری از این نمایشها به سبب طرح برخی سوژههای اجتماعی و سیاسی مختص مخاطب بزرگسال بوده و تماشای آن برای کودکان و نوجوانان به هیچ وجه مناسب نیست.
اشاره به تاریخچه نمایش عروسکی در دنیا کمک بسیاری به درک این شاخه از هنرهای نمایشی و نوع مخاطبان آن خواهد کرد، اما پرداختن به آن از مجال این نوشتار خارج است؛ و در اشاره کوتاهی به سابقه عروسکگردانی و نمایش عروسکی در کشورمان به ذکر این مطلب اکتفا میشود که مردم ایران در نقاط مختلف کشور با این هنر آشنایی کامل دارند و از گذشته در مراسم و جشنهای خود بهنوعی از عروسک استفاده میکردند.
گرچه ورود فرهنگهای مختلف تاثیرات عمدهای بر مراسم و آئینهای ایرانیان گذاشته است، در بسیاری از نقاط این سرزمین آیینهایی هرچند به صورت پراکنده با عروسک اجرا میشود که در نوع خود بینظیر و دیدنی است .از جمله این مراسم میتوان به «تکلمگردانی» در عید نوروز در میان آذربایجانیها، مراسم تمنای باران با عروسک «چمچمه گلین» و نیز «کتراکیشه» بازی دختران گیلانی اشاره کرد.
عمر خیام بارها در اشعاری مثل « ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز » به عروسکبازی یا نمایش عروسکی اشاره میکند و اینها شواهدی است که نشان میدهد از قرن ششم و هفتم هجری نمایش عروسکی در ایران رواج داشت؛ و البته متعالیترین و جا افتاهترین شکل نمایش عروسکی در ایران «خیمه شب بازی» است که در عین سادگی و بیپیرایگی تاثیرگذار و جالب است و اغلب توسط نمایشگران دورهگرد به اجرا در میآمد.
این تاریخچه مختصر نشان از اجرای نمایشهای عروسکی برای مخاطبان بزرگسال از دیرباز دارد و متاسفانه یکی از آثار بیتوجهی به این بخش جذاب و پراهمیت از هنرهای نمایشی در سالیان اخیر این شبهه بود که هنر تئاتر عروسکی ویژه مخاطب خردسال است و هرجا که نمایش عروسکی به صحنه میرود پدرومادرها باید دست کودکان خردسال خود را بگیرند و برای تماشا بیاورند.
نتیجه این میشود که مثلا در هفدهمین جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران - مبارک در یکی از اجراهای بخش بینالملل در سالن کوچکی که چندده نفر بیشتر ظرفیت ندارد شاهد این هستیم که تعدادی از والدین با کودک ۵ - ۶ ساله خود در سالن نشستهاند. کودک حتی پیش از شروع نمایش بیتابی را آغاز میکند، «مامان چرا تاریکه؟»، «مامان چرا شروع نمیشه؟»، «مامان این چیه میچرخه؟»، «مامان الان چی شد؟»، «مامان من نمیتونم ببینم» و از صندلی بلند میشود، به تدریج به اینجا میرسیم که «مامان خسته شدم»، «مامان پس کی تموم میشه»، «مامان...» و اینچنین است که تماشاگران ردیف جلویی و کناری این مخاطب ارجمند خردسال تمام ۵۵ دقیقه زمان نمایش را با موسیقی پسزمینه «مامان» تماشا کردند.
در مقام یک علاقهمند به تئاتر و نمایش عروسکی حضور کودکان در سالنهای نمایش را حرکتی زیبا میبینم. همیشه آرزو داشتم مثل کودک این داستان والدینی هنردوست داشتم تا از زمان خردسالی پایم به سالنهای نمایش باز میشد. در واقع ارتقاء فرهنگ و هنر هر سرزمین نیازمند چنین پدران و مادرانی است که دست در دست فرزندانشان به دیدن فیلم و تئاتر و کنسرت میروند تا بذر فرهنگدوستی را در ذهن آیندهسازان این سرزمین بکارند.
حضور کودکان در نمایشگاههای فرهنگی و هنری، سالنهای نمایش و سینماهای کشور حرکتی ارزشمند برای فرهنگسازی مصرف محصولات فرهنگی است و به نظر نگارنده باید تسهیلات و امتیازاتی برای این والدین در نظر گرفته شود تا تشویق شوند فرزندانشان را با خود همراه کنند؛ اما... شنیدن صدای گریه نوزاد در کنسرت موسیقی کلاسیک یا صدای بیتابی کودک ۵ ساله در تماشاخانه چندان آهنگین نمیتواند باشد.
پدر و مادر عزیز فرهنگدوست! همه نمایشهای عروسکی برای کودکان ساخته نشدهاند و تماشای بعضی آثار نمایشی برای مخاطب خردسال مناسب نیست. چه بسا تماشای بعضی نمایشها برای مخاطب خردسال آثار منفی و زیانباری با خود همراه داشته باشد که کمینه این آثار منفی ایجاد مزاحمت برای سایر مخاطبان خواهد بود.
* خبرنگار
ارسال دیدگاه