رحمان قهرمانپور *
جدال لفظی روحانی- ترامپ فاصله اعلامی و اعمالی
جدال لفظی روسای جمهور ایران و آمریکا را باید از چند زاویه بررسی کرد. واقعیت این است که مواضع دو کشور در شرایط «تبادل تهدید» قرار دارد. الزاما این گونه تهدیدات لفظی در عرصه دیپلماتیک به معنای این نیست که دو کشور در آستانه جنگ عملی هستند. ممکن است در روزها و هفتههای آتی این تهدیدها تشدید بشود و یا برعکس زمینهساز یک نوع کاهش تنش باشد. هر دو امکان وجود دارد.
در محافل سیاسی این دو تحلیل دارای موافقان و مخالفان است. عدهای معتقدند این تهدیدات لفظی مقدمه یک تنش بزرگتر و افزایش آن خواهد بود و عدهای هم معتقدند بر اساس «نظریه آبشار» که در علوم ارتباطات مطرح است؛ یعنی هرگاه آبشار به اوج خود برسد فرود میآید، امکان فرونشست و کاهش تهدیدات و تنشها بین تهران و واشنگتن یا حتی استفاده از ابزارهای دیپلماتیک در ماههای آینده وجود دارد. بنابراین باید منتظر ماند و دید که آیا این سخنان مقدمهای برای ورود به تهدیدات عملی هست یا خیر. از طرفی در آبان ماه جاری شاهد دور تازه و سختگیرانهای از تحریمهای ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران خواهیم بود. در واقع امکان این وجود دارد که دو طرف در روزهای منتهی به آبان، یعنی از ماه مهر(اکتبر) مواضع تندتری نسبت به هم اتخاذ کنند؛ شاید این مواضع اخیر روحانی و ترامپ مقدمه مواضع تندتری باشد.
در هر حال هر دو رئیسجمهوری در حال سنجش این امر هستند که به طرف رادیکال کردن مواضع و تهدید بروند یا مقدمه گفتوگو را برای آبان ماه فراهم کنند. هر دو طرف هم در حال تهدید یکدیگر هستند و هم از امکان مصالحه و گفتوگو سخن میگویند! نکته مهم این واقعیت است که با توجه به شناختی که از آقای حسن روحانی داریم، مواضع اخیر ایشان از سفر به سوئیس و اتریش تا در جمع دیپلماتهای وزارت امورخارجه، چرخش به راست محسوب نمیشود. مواضع رئیسجمهوری در سیاست خارجی و مسائل مربوط به امنیت ملی همواره چنین بوده است. کسانی که با آقای روحانی آشنایی داشته باشند میدانند که ایشان در برخی مسائل مثل سیاست خارجی و هستهای، با جریان راست قدیم و اصولگرای فعلی همواره زاویه داشتهاند. اما این زاویه به آن اندازهای که بعضا اصلاحطلبان مدعی هستند، نبوده و اکنون هم زاویه مواضع ایشان با جریان اصولگرا بر سر مسائل سیاست خارجی و غیره چندان قابل توجه نیست. روحانی چرخشی در مواضع و یا به تعبیری «گردش به راست» نداشته است.
در هر حال باید منتظر ماند و دید حرکتها و مواضع بعدی آقای روحانی چگونه خواهد بود. معتقدم مواضع اخیر ایشان چرخش نیست. شاید در پس چنین سخنان و یا در ورای نظر روحانی ایجاد یک نوع انسجام داخلی قویتری مطرح باشد و در بین گروههای سیاسی و مردم یک انسجامی را برقرار کند. حالا این انسجام در خدمت مصالحه، مذاکره و یا کنار آمدن با غرب است یا نه ادامه و در عین حال افزایش تنشها مطرح خواهد بود. با شناختی که از ایشان داریم کار و نیت دوم کمی دور از ذهن است.
به نظر میرسد رئیسجمهوری به دنبال این است که مقداری از مخالفتهای سیاسی رقبای داخلی خود بکاهد و یک اجماع نسبی را در بین گروههای سیاسی ایجاد کند که این اجماع نسبی میتواند نوعی سوخت سیاست خارجی و لازمه و مقدمه این امر باشد. سیاستهایی که ایران باید در چند ماه آینده اتخاذ کند. این تصمیمات به طور قطع با توجه به تحریمهای پیش رو سخت خواهد بود که نیازمند همراهی و پشتیبانی طیف وسیعتری از نظام سیاسی و تصمیمگیر داخلی است. در چنین شرایطی مقامات آمریکایی از جمله مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا خواستار تغییر رفتار ایران هستند که این میتواند دو معنا داشته باشد؛ از نگاه «بازهای آمریکا»(جناح تندرو و رادیکال) نئومحافظهکارانی چون جان بولتون و پمپئو، تغییر رفتار یعنی تغییر رژیم ایران و حذف جمهوری اسلامی، اما نگاه جمهوریخواهان معتدل بازدارندگی همه جانبه ایران است.
البته گاهی از واژه «دیپلماسی اجبار» هم استفاده میکنند. درواقع یک گام عقبتر از تغییر رژیم در ایران، همان دیپلماسی اجبار طیف معتدلتر جمهوریخواهان است. آن چه که وزیر خارجه آمریکا میگوید یعنی «تغییر رفتار ایران» همان بازدارندگی همه جانبه است. اما در رابطه با تغییر رژیم اجماع نظر کافی در کاخ سفید وجود ندارد. یک اقلیتی به سرکردگی جان بولتون در دولت ترامپ حضور دارند که به دنبال تغییر سیستم حاکمیت ایران هستند. خود ترامپ هم برای ایجاد توازن در سیاستهایش در قبال ایران، گاهی طرف جناح تندرو و گاهی هم طرف جناح معتدل در کاخ سفید را میگیرد تا توازن ایجاد کند. اما نکته مهم این است که در سیاست همواره باید بین سطح گفتار و عمل یا سیاست «اعلامی» و «اعمالی» یا به تعبیری موضعگیری و تصمیمگیری تفکیک قائل شد. قاعدتا کسانی که در رأس سیاستگذاریها و تصمیمگیریها هستند از مسائل پشت پرده آگاهی دارند و آنها تشخیص بهتری ازجنگهای لفظی و موضعگیریهای کلامی دارند. این افراد میتوانند تشخیص بدهند که موضعگیریهای تند چه موقع میتواند به عرصه عمل وارد شود تا چه هنگام از عملی شدن گفتهها فاصله وجود دارد. این مواضع ترامپ و روحانی چقدر میتواند روی رابطه ایران و اروپا تاثیر بگذارد هم بحثی است که باید منتظر ادامه یا قطع چنین مواضعی بود.
به هر حال اروپا با واشنگتن پیوندها و علاقههای مشترکی دارد در این رابطه اگر فشارهای آمریکا بر اروپا از حد معینی فراتر برود، طبیعی است که امکان مقاومت آنها از بین خواهد رفت. در حال حاضر برخی مقامات اروپایی با ترامپ جنگ لفظی دارند که ابعاد مختلفی را شامل میشود. تنشهای لفظی بین مقامات ناتو، کمیسیون اروپا یا وزرای خارجه اروپایی وجود دارد. اما نمیتواند تنشهای لفظی تهران و واشنگتن بر روابط اروپا یا موضعگیریهای آنها تاثیر خاصی بگذارد. همه اینها بستگی به این دارد که تنشها و لفاظیها به وادی عمل برسد. اگر به آن نقطه پیش برویم، آنگاه ممکن است اتحادیه اروپا به فکر کاهش روابط با ایران باشد وگرنه تاثیر جدی نخواهد داشت.
منبع: آرمان
*کارشناس روابط بینالملل
ارسال دیدگاه