سیدعلی خرم*
یار شاطر باشیم نه بار خاطر
اولتیماتوم دونالد ترامپ برای اعمال تحریمهای بیسابقه علیه ایران دارد بهسرعت نزدیک میشود. برخی شرکتهای غربی و آسیایی در زمینه سرمایهگذاری و نفتی در حال جمع و جور کردن خود در ایران میباشند و اعلام میدارند در وقت مقرر ایران را ترک مینمایند. البته برخی شرکتها هم به ایران اظهار نمودهاند قصد دارند به کار خود در ایران ادامه دهند و یا کماکان از ایران نفت بخرند.
اما چرا شرکتهای غربی و شرقی مصمم به خروج از ایران هستند؟ بیشک تحلیل آنها این است که هر دو طرف آمریکا و ایران قصد ندارند از مواضع خود کوتاه بیایند و حاصل آن اعمال تحریمهای سخت بر ایران و متقابلا واکنش ایران خواهد بود. پس، قبل از هرگونه درگیری احتمالی بهتر است ایران را ترک نمایند. انتظار میرفت ما درصدد تعدیل این فضای منفی برمیآمدیم و جلوی بدتر شدن اوضاع را میگرفتیم. هرگونه اظهار نظر سنجیده یا نسنجیده میتواند دولتهای اروپائی را در حمایت از ایران مصممتر و یا سست نماید، شرکتهای نفتی و صنعتی را برای ماندن در ایران و ادامه کار تشویق نماید و یا زودتر ایران را ترک نمایند.
اروپا در مقابله با زورگوئی آمریکا خودش را با ایران هم سرنوشت میبیند لذا مصمم است خود و شرکتهایش را آماده مقاومت نماید. بهعبارت دیگر ایران موقعیت ویژهای پیدا کرده که اگر هنرمندی به خرج دهد، میتواند فشارهای بیامان تحریمهای آمریکا را مهار نماید. اما سخنرانی اخیر برخی عزیزان در خلاف جهت این سنجیدگی بود و به فضای منفی ایرانگریزی، بیشتر دامن زد و آب پاکی بر دستان همه شرکتهای غربی و شرقی که به نوعی رابطه مالی تجاری با آمریکا دارند، سرازیر نمود و جای مانور کمتری برای مسئولان دیپلماسی کشور باقی گذاشت. ایشان نه تنها تلاشهای اروپایی را قابل قبول ندانست بلکه آنها را شریک آمریکا معرفی نمود و گفتند قصد دارند برای آزاد شدن از شر اروپائیها، بسوی روسیه و چین حرکت نمایند. در حالی که بپاخیزی اروپا در مقابل آمریکا امری واقعی میباشد که دلائل آن را در مقالات دیگر برشمردهام. اروپا نه فقط به خاطر ایران بلکه بهخاطر اصول و شرافتهای خودش مایل به قبول قوانین تحریمهای آمریکا و تسری آنها به اروپا نمیباشد. اما هنر ما این بود که اروپا را تا حد ممکن یاری برسانیم که بتواند از حقوق ما در قالب اصول و حقوق بینالملل دفاع نموده و اثرات تحریمهای آمریکا را تعدیل نماید.
اگر ما میگفتیم قصد داریم با همه قطع رابطه کنیم، آثار و تبعات سیاسی اقتصادی و نظامی فعالیت مجدد هستهای و غنیسازی را تحمل کنیم شاید مفهومتر بود ولی اینکه بخواهیم در این بمباران تحریمهای آمریکا، واگن خود را فقط به لکوموتیو کشورهایی نظیر روسیه و چین ببندیم، ما را خیلی ضربهپذیرتر مینماید زیرا شرکتهای بزرگ روسیه، چین و هند بعد از آمریکا، چشم بهدست اروپا دارند. لوک اویل، دومین شرکت بزرگ نفتی روسیه که آشکارا با ترامپ، اعلام بیعت نمود و پروژه خود را به طرف ایرانی واگذار کرد. اگر با قوت از دیپلماسی بین ایران و اروپا حمایت کنیم، در جنگ تجاری علیه آمریکا با اروپاییها، کانادا، مکزیک و بقیه دارای منافع مشترک میشویم. این بدین معنا نخواهد بود که همه تحریمهای آمریکا خنثی میشوند زیرا اروپا چنین توانایی ندارد ولی حداقل فضای همدردی با ایران بهوجود میآید و هر آنچه بتوانند با ایران همکاری میکنند. در حالی که قهر کردن ما با بخش فعال مالی بانکی سرمایهگذاری جهان یعنی اروپا، رغبت را از شرکتهای غربی و شرقی در همکاری با ایران میگیرد و ایران اجماع بینالمللی را از دست خواهد داد. آن هنگام که ایران اجماع خود را از دست دهد، شرایط برای دشمنان منطقهای فراهم میشود که اسباب درگیری را بهوجود آورند. نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل مجددا عازم سفر به فرانسه و آلمان است تا در فضای تردید و دو دلی ایران، این کشورها را از حمایت از کشورمان نا امید سازد و همه چیز را برای ایران منفی نماید.
بیجهت نیست که اسرائیل در اشتیاق یک حمله مستقیم به ایران بسر میبرد تا دست آمریکا را نیز در این درگیری دخیل سازد و به اهداف خود یکی پس از دیگری برسد. آیا روسیه به عنوان متحد قدیم اسرائیل، حامی ایران در این درگیری خواهد بود؟ روسیه در عرصههای دیگر هم نشان داده که هدف غایی آن کشور تضعیف ایران است. روسیه برای تحویل موشکهای ضدموشک اس ۳۰۰ده سال با ایران گفتوگو میکرد ولیدر ظرف یکسال با ترکیه و قطر روی تولید مشترک موشکهای اس۴۰۰ به توافق رسید درحالیکه آنرا به ایران نداد تا کشورمان بتواند جنگندههای رادارگریز را شناسایی کند. آیا اینها سیگنالهای کافی برای یافتن راه برای ایران نمیباشد؟ چرا راهی انتخاب میکنیم که ارزیابی واقع بینانهای از آثار و تبعات آن برای کشور و مردم ایران نداریم؟
منبع:آرمان
*تحلیلگر سیاسی
ارسال دیدگاه