شادی غلامی*
چه شد عاشق خارج رفتن شدیم؟!
ارومیه (پانا) - از این قبل تر ها وقتی کسی به هر دلیلی قصد مهاجرت داشت،کسی درکش نمی کرد. معنای ترک وطن برای مردم عادی، محسوس نبود و همه می گفتند مگر می شود زندگی راحت در کشور را، به غربت و دوری از خاک وطن ترجیح داد؟! اما باز با این حال بودند کسانی که فیلشان یاد هندوستان می کرد.
یادم می آید که بعد تر از این دوره، به لطف تاسیس دانشگاه های بین المللی و کاهش نسبی کار، کم کم زمزمه تحصیل در خارج کشور به گوش رسید و مولتی میلیاردرها آقازاده فرستادند به این دانشگاه ها. اما هنوز اوضاع تا به این حد شدت نیافته بود.
نمیدانم که چه شد تا این رویه عشق به خارج، در سال های اخیر شدت بیشتری گرفت. هرکسی چند تومان پس انداز داشت، کشور های همسایه را برای سفر انتخاب کرد. هرکسی چند میلیون بیشتر از بقیه داشت حتما و حتما حداقل یکی از فرزندانش را برای تحصیل در کالج های خارجی فرستاد. و هرکسی حساب پول های بانکی اش بالای چند ده میلیون شد، کاسه - کوزه و زن و بچه را برداشت و دل به غربت زد.
غربتی که بهترین شرایط تحصیل را برای فرزندانش فراهم می کرد، بیمه رایگان، حقوق بالا،ماشین های روز دنیا، جامعه ای قانونمند، اخلاق، عدالت، شادابی و نشاط و هزاران آرمان و رویا را در اختیارش می گذاشت و در ازای تمام اینها فقط یک جمله به این طور آدم ها می گفت: زندگی کن!!!
نمیدانم چه شد که که دیگر جنگل های سرسبز شمال و بناهای تاریخی اصفهان و دریای گرم جنوب کشور، دیگر برایمان از رنگ و رو افتاد. مدرسه های محله و شهر برای افکارمان تنگ و کوچک شد و کالج های کشور های دیگر، منت کش ایده های ایرانی و اسلامی ما شدند. و چه شد که زندگی به هر قیمتی در هر کشوری با هر موقعیتی برایمان از خاک وطنمان لذت بخش تر شد؟!
من که مشکلی در اقتصاد و قانون و اجتماع و سیاست نمی بینم! چه شد که رفته هایمان هرگز خواب بازگشت را هم ندیدند و مانده هایمان، در حسرت رفتن بغضشان گرفت. به کدام نقطه رسیدیم که ماندن برایمان جام زهری شبیه به آش کشک خاله شد و رفتن را برای نسل های بعدیمان آرزو کردیم.
نمیدانم از کجا شروع شد این رفتن ها و اصلا چه کسی مد کرد این خارج را؟! مگر کم از زندگی هایمان لذت می بریم؟ کم در رفاه هستیم و بساط تفریح و سرگرمی برایمان فراهم است که خودمان را آواره زندگی های مرفه چند صد کیلومتر آن ورتر کنیم؟
هرروز چند ساعت به این فکر میکنم که این مهاجرت ها چرا یک دفعه ای اینقدر زیاد شد؟ نمیدانم واقعا... چیزی به ذهنم نمی رسد. آخر تا وقتی که من به یاد دارم فقط آنهایی مهاجرت می کردند که توانسته بوند چندین میلیارد از بیت المال بدزدند و در همسایگی سلبریتی های جهان برای خودشان خانه بخرند.
* خبرنگار پانا
ارسال دیدگاه