بهروز بیرشک*
برای فارغالتحصیلان چارهای بیندیشند
هماکنون در هر کوچه و خیابان شاهد فعالیت مشاوران متعدد هستیم. حال این سوال مطرح میشود که آیا تمامی فارغالتحصیلان در رشتههای روانشناسی و دیگر رشتههای تحصیلی میتوانند با گذراندن یک دوره کوتاه مسئولیت مشاوره در زمینههای مختلف را در جامعه بر عهده بگیرند؟ این قضیه گواه فعالیت نادرست مسئولان امر در جذب دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی است.
بیشک پذیرش دانشجو بدون برنامهریزی جوانان را در دیگر مسائل با مشکلات متعدد روبهرو میکند. برای مثال با ایجاد امکان ادامه تحصیل برای دانشجویان در رشتههای حساس باید زمینه گذراندن دورههای ویژه و تعلیمات اصولی نیز فراهم شود. رشتههای روانشناسی در شاخههای مشاوره، بالینی و... نیز یکی از رشتههای حساس محسوب میشود.
هماکنون دانشگاههای مختلف در کشور به جذب دانشجو در رشتههای مختلف میپردازند. با بررسی وضعیت دانشجویان باید گفت که حتی کوچکترین امکانات تحصیلی برای رشتههای تحصیلی حساس همچون روانشناسی و مشاوره وجود ندارد و دانشجویان فقط با گذراندن چند واحد تئوری مورد تعلیم قرار میگیرند. هماکنون دانشگاههای مختلف در رشتههای روانشناسی بالینی و مشاوره خانواده در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری به پذیرش دانشجو به شکل گسترده میپردازند. بر این اساس هرساله تعداد انبوهی از دانشجویان در اقصی نقاط کشور در دانشگاهها پذیرفته میشوند که هنوز صلاحیت یا امکانات علمی برگزاری این دورهها و کادر علمی را ندارند. باید دانست که فارغالتحصیلان در مقطع کارشناسی در رشتههایی همچون روانشناسی فقط اطلاعات اولیه را کسب کرده و بعد از ورود به مقطع ارشد باید به شکل تخصصی و در دوره دکتری به شکل کامل و تخصصی مسائل را مورد بررسی قرار دهند. این در حالی است که در کشور ما افراد با تحصیل در رشتههای روانشناسی و مشاوره مدرک دکتری عمومی اخذ کنند. باید به این نکته اذعان کرد که در کشور ما یک مرکز یا کانون برای تصمیمگیری در این زمینه وجود ندارد. برای مثال هماکنون وزارت علوم بدون در نظر گرفتن دیگر شرایط مجوزهای لازم را صادر کرده و به این ترتیب دانشکده و رشتههای متعدد در کشور تاسیس میشود. بر این اساس دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد فعالیت میکنند. همچنین در وزارت بهداشت و درمان امکان تحصیل در این رشتهها محدودتر و مختص به روانشناسی بالینی است .
دانشگاهها به مهارت آموزی توجه کنند
با بررسی وضعیت فارغالتحصیلان در رشتههای مختلف دانشگاهی در کشورهای پیشرفته باید گفت که از بین دانشجویان بعد از گذران دورههای آموزشی فقط تعداد محدودی فارغالتحصیل میشوند. در حالی که در کشور ما تمامی افراد به دانشگاه وارد شده و بعد وارد بازار کار میشوند. باید دستگاههای مربوطه بر روی فعالیت این افراد نظارت کنند. در اصل کسب مهارت در رشته روانشناسی بالینی، رشته مشاوره و ... بهنحوی نیست که فقط با خواندن چند کتاب بتوان در این زمینه مهارت پیدا کرد. فارغالتحصیلان این رشتهها نیز بعد از گذران دورههای تحصیلی توانایی فعالیت در جامعه را ندارند، چون در جامعه امروز هر گونه تصمیمگیری مشاوران بر روی زندگی افراد تاثیرگذار است .
تخصص با خواندن چند کتاب بهدست نمیآید
از قدیم الایام در نظام روانشناسی و مشاوره سعی بر آن بود که مجوزهای لازم با بررسیهای دقیق این قضیه انجام شود. در شرایط کنونی تعدادی از افراد پروانه کسب اخذ کرده و وارد جامعه شدهاند. هرچند آنها از تخصص و مهارت کافی برای کمکرسانی به افراد جامعه برخوردار نیستند. در این وضعیت اگر فرد مشاور بدون تخصص نتواند مراجعان را به شکل مناسب راهنمایی کند، جامعه با دیگر مشکلات مواجه میشود. بنده نیز وجود این نارسایی را در کمیسیونهای سازمان نظام روانشناسی بارها مطرح کرده و بر این باور هستم که نباید گذراندن دورههای تخصصی فقط به خواندن چند کتاب محدود شود. همچنین وزارت علوم میتواند از پذیرشهای بیقاعده در رشتههای مختلف دانشگاهی ممانعت کند. در این زمینه ستاد انقلاب فرهنگی موظف است با تشکیل کمیسیون ویژه به بررسی دانشکدهها و تعداد پذیرش دانشجو توجه کند. در حال حاضر با حجم عظیم دانشجو در کشور مواجه هستیم. اغلب این افراد بدون شغل و مهارتهای لازم بر این باورند که میتوانند با گذراندن چند واحد درسی در رشته روانشناسی به مشاوره بپردازند. در حالی که در دیگر کشورهای دنیا به این میزان دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری وجود ندارد. هرساله این افراد از دانشگاههای کشور فارغالتحصیل شده و خواستار شغل هستند. حال این سوال مطرح است که این افراد به چه میزان از آمادگیهای لازم برخوردار هستند؟
وزارت بهداشتودرمان و وزارت علوم
یکی از بحثهایی که در مدتهای قبل بین وزارت علوم و وزارت بهداشت وجود داشت، این بود که وزارت بهداشت و درمان خواستار پوشش رشته روانشناسی بالینی، خانواده و سلامت بود. از سوی دیگر افراد فعال در وزارت علوم نیز مخالف این موضوع بودند. در این وضعیت سالانه تعداد انبوهی فارغالتحصیل در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در رشته بالینی وارد جامعه شده که حتی یک بیمار را مورد بررسی قرار ندادهاند. چگونه این افراد میتوانند وارد حرفهای شوند که یک نوع اختلال شخصیت کامل را به شکل تشخیصی بررسی نکردهاند؟ در این شرایط باید وزارت بهداشت و درمان و وزارت علوم برای بهبود این مقوله به شکل هماهنگ برنامریزی کنند .
فارغالتحصیلان پرتوقع پرورش دادهایم
از دیگر تاثیرات جذب انبوه دانشجویان در مقاطع تحصیلات تکمیلی میتوان به افزایش سطح توقع آنها در جامعه اشاره کرد. برای مثال فرد بهدلیل پذیرش بیضابطه در دانشگاههای کشور فارغالتحصیل شده، اما از تخصص لازم برخوردار نیست. از سوی دیگر این فرد از مهارت لازم برای ارائه دانش خود بهرهمند نیست. اغلب این افراد در قبول شغل و دیگر جایگاههای اجتماعی توقعشان افزایش یافته است، اما در عمل از علم، آگاهی و تخصص لازم برخوردار نیستند. در این شرایط هر یک از مسئولان مسبب پذیرشهای بیضابطه و کاهش سطح علم و آگاهی در دانشگاهها باید خود را نسبت به ایجاد این نابسامانی مسئول بدانند. این در حالی است که اگر این افراد با آگاهی لازم وارد جامعه میشدند، در ابعاد مختلف شغلی، اجتماعی، اقتصادی و... جامعه مناسب بود. این در حالی است که فعالیت فارغالتحصیلان رشتههای مختلف که امروز دفاتر مشاوره متعدد در سطح شهر تاسیس کردهاند، با کوچکترین اشتباه میتواند زندگی دیگران را به نابودی بکشاند، چون این افراد تحت تاثیر و آموزش فرد متخصصی نبودهاند تا بتوانند مهارتهای لازم را بیاموزند. در این شرایط از مسئولان حوزه تحصیلات تکمیلی انتظار میرود تا با برنامه ریزیهای لازم اقدامات مناسب در این زمینه را انجام دهند، چون با ادامه این روند در آینده نزدیک کنترل وضعیت فارغالتحصیلان با مشکلات متعدد همراه است .
منبع:آرمان
* روانشناس
ارسال دیدگاه