مجید وحید*

مساله محیط زیست

محیط زیست بشری از قرن بیستم بدین‌سو در معرض بی‌سابقه‌ترین آسیب‌ها به دلیل سرعت توسعه صنعتی در سراسر جهان بوده است.

کد مطلب: ۸۱۲۲۲۵
لینک کوتاه کپی شد

قرن بیستم، قرن تغییر چهره زمین به دلیل فعالیت‌های اقتصادی انسان بوده است؛ فعالیت‌هایی که آثار منفی خود را در خشکی، دریا و جو آشکار کرده‌اند. زمین زیستگاه انسان‌ها و تمام مخلوقات دیگر است و آسیب به آن تبعات ناگواری برای همه ساکنان آن به جا خواهد گذاشت. یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی که زمین در معرض آن قرار گرفته، گرم‌شدن این سیاره به دلیل گازهای گلخانه‌ای برخاسته از صنایع جهان است که مرزهای دریایی و خشکی کشورها را تغییر می‌دهد، سرزمین‌های بسیاری را در معرض خشکی یا سیل‌های ناگوار قرار می‌دهد و ...اسباب نابودی بسیاری موجودات زنده را در دریاها و خشکی فراهم می‌سازد.

پیش‌بینی‌های زمین‌شناسان، زیست‌شناسان و متخصصان محیط زیست نشان می‌دهد که در صورت ادامه وضع موجود، زمین در آینده زیستگاه مناسبی برای ساکنان آن نخواهد بود. درک این وضع در جهان، به ویژه از دهه ١٩٨٠ بدین سو، سبب شده که فعالیت‌های مختلفی در سطوح بین‌المللی و ملی در دستور کار کشورها قرار گیرد تا بتوان پاسخی برای این مساله یافت. توجه به آثار فعالیت‌های انسان بر محیط زیست، سبب شد که نگاهی دیگر در خصوص توسعه در جهان قالب شود که از آن به عنوان توسعه پایدار یاد می‌شود.

توسعه پایدار، توسعه‌ای ا‌ست که میان الزامات رشد اقتصادی و حفظ محیط زیست ارتباط برقرار می‌کند. بر این اساس، کشورهای جهان باید رشد اقتصادی خود را به گونه‌ای فراهم سازند که محیط زیست را مورد آسیب و تخریب قرار ندهد. طبعا بیان این خواسته بسیار آسان است، اما برآوردن آن کاری بس دشوار است. در زمینه محیط زیست، اکنون کشورها دو دسته سیاستگذاری را دنبال می‌کنند.

دسته اول، سیاستگذاری جهانی است. مساله محیط زیست مساله‌ای است که باید در سطح جهانی برای آن چاره‌اندیشید. به همین سبب سال‌هاست که از سوی سازمان ملل متحد کنفرانس‌های متعددی در این زمینه برگزار شده است. کنفرانس مهم پاریس در سال ٢٠١٥، از جمله این اقدامات است که طی آن کشورهای جهان از جمله ایران تعهدات مشخصی را برای کاهش سهم خود در تولید گازهای گلخانه‌ای پذیرفتند.

دسته دوم سیاستگذاری‌ها مربوط به سطح ملی می‌شود و در این سطح کشورها درگیر رقابتی با یکدیگر برای حفظ و بهبود وضعیت محیط زیست خود هستند. به‌زعم نگارنده، در آینده، کشورهایی مقصد سرمایه‌ها و بهترین نیروهای انسانی هستند که بتوانند شرایط مناسب‌تری را در خصوص محیط زیست در اختیار ساکنان خود قرار دهند. اینچنین است که کشورهای پیشرفته در این زمینه تلاش‌های زیادی را به عمل آورده‌اند و فاصله خود را با دیگر کشورها به مرور زمان بیشتر می‌سازند. در این کشورها تلاش می‌شود که از آسیب انسان بر محیط زیست کاسته یا جلوگیری به عمل آید و نیز تاثیرات تغییرات اقلیمی بر محیط زیست مورد توجه قرار گیرد و برای آن پاسخ مناسب پیدا شود .

در خصوص وضعیت محیط زیست در ایران توجه به نکاتی واجد اهمیت است :

اول اینکه، ضرورت توجه به الزامات محیط زیست در سند قانون اساسی کشور درج شده است و تنظیم‌کنندگان این سند در همان دهه ١٩٨٠ به اهمیت این موضوع واقف بوده‌اند. با این حال میان الزامات این اصل و سیاست‌ها و سیاستگذاری‌های بخش محیط زیست مناسبت زیادی وجود ندارد .

از سوی دیگر، شرایط اقلیمی کشور در جهتی نامساعد رو به حرکت است. کشور سال‌هاست در شرایط گرما و خشکسالی قرار گرفته است و از حجم نزولات آسمانی کمتری نسبت به گذشته بهره‌مند است. چنین چیزی تاثیراتی ناگزیر را بر محیط زیست کشور به جا می‌گذارد که برخاسته از فعالیت ایرانیان نیست، اما باید برای آن چاره اندیشند. گرما و کاهش آب دست به دست هم می‌دهند تا ذخایر آب زیرزمینی کشور کاهش جدی یابند، از سطح جنگل‌ها و مراتع کشور کاسته شود و بیابان‌ها گسترده‌تر شوند.

دیگر اینکه، کارنامه ایران در زمینه‌هایی که در اختیار دولت و مردم است، کارنامه درخشانی نیست و هنوز در ایران درکی جدی از ابعاد مساله که می‌توان از آن به عنوان بحران یاد کرد، به وجود نیامده است و در این زمینه هر دو طیف ضعیف عمل کرده‌اند. باید توجه داشت که بخش عمده‌ای از مسائل و مشکلات محیط زیست برخاسته از فعالیت‌های انسانی و شیوه‌های نامناسب مدیریت دولتی ا‌ست.

اهمیت محیط‌زیست به اندازه‌ای است که اکنون در کشورهای پیشرفته جهان برای آن وزارتخانه‌های استوار و قدرتمندی با امکانات و حمایت‌های جدی ایجاد شده است. در ایران، اما، امور محیط‌زیست در اختیار یک سازمان است. هیچ سازمانی در ایران از اهمیت وزارتخانه برخوردار نیست. رییس سازمان چون در مقابل مجلس مصون از برکناری‌ است، نسبت به آن کمتر مسوولیت‌پذیر است. ضعف سازمان محیط‌زیست در ایران به دلایل زیادی از جمله مشکلات مدیریتی مضاعف شده است. آنان که درکی از مصالح عمومی دارند، خود از قرارگرفتن در جایی که برای دیگران مناسب‌تر است، خودداری می‌کنند. اگر مدیریت محیط زیست ایران به اندازه امور خارجه یا نفت برای رییس دولت اهمیت داشته باشد، به نظامات سازمانی و مدیریت آن به گونه دیگری نگاه خواهد کرد. بدین صورت بوده است که سازمان محیط زیست ایران، به عنوان نهادی ضعیف، بیشتر شاهد آسیب‌هایی ا‌ست که بر محیط زیست ایران به صورت ارادی وارد می‌شود. کاهش شدید سطح آب‌های زیر‌زمینی به دلیل برداشت‌های نادرست و غیرقانونی، خشک‌شدن تالاب‌ها، عقب‌نشینی جنگل‌ها، فرسایش خاک، آلودگی دریاهای کشور، آلودگی شدید هوای کلانشهرهای کشور و... بخش عمده‌ای از آسیب‌های وارد‌شده به محیط زیست حاصل فعالیت‌های دولت است.

دولت در ایران در قبال خشک‌شدن سطح گسترده‌ای از دریاچه ارومیه مسوول است، همچنان‌که سیاست‌های دولتی در خشک‌شدن زاینده‌رود و تالاب‌ها تاثیر داشته‌اند و نیز همین سیاست‌ها به آلودگی شهرهای بزرگ کشور دامن زده‌اند، شهرهایی که خود توسعه‌ای بی‌نسبت با الزامات محیط زیست داشته‌اند... در زمینه محیط‌زیست، کارنامه مردم ایران نیز درخشان نیست. افکار عمومی در ایران نسبت به مسائل محیط زیست چندان حساس نیست و بدتر اینکه در زمینه‌های گسترده‌ای نظیر مصرف و برداشت آب، آسیب به جنگل‌ها، ایجاد آلودگی در آب، خاک و هوا... شماری از مردم ایران بسیار مسوولند. به دلایل گوناگون، هنوز بر بسیاری از هموطنان ما پوشیده است که سود شخصی که از رهگذر آسیب به کشور فراهم آید، ضرری بیش نیست .

منبع:اعتماد

*استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار