منوچهر دین پرست
او چهره ماندگار خواهد ماند
خبر درگذشت دکتر داریوش شایگان در ایام نوروز و آغاز سال جدید، خبری تاسف آور برای علاقمندان و دوستداران وی بود. در مدح و ذم او در این چند روز حرفهای مختلفی زده شد. اما باید قبول کنیم که مرگ شایگان آغازی بر یک راه است. مرگ او، نه حفره ای در فکر و معرفت ایجاد می کند و نه پایانی بر یک رویداد است.
شایگان متفکری بود که بارها خود نیز تاکید می کرد که من متفکرم و نه فیلسوف. او خود را در زمره فیلسوفان قرار نمی داد اما ردای فیلسوفی برای او چندان هم تنگ نبود. تاملات و تفکراتش برای بسیاری از کسانی که دغدغه اندیشه در جهان معاصر دارند دغدغه ای قابل توجه بود. او نسبت به جهان پیرامون خود و تحولات جدی که رخ داده، تعصب و نسبت به گذشته و نسبت به خویش نگاهی نقادانه داشت. به طوری که در کتاب« افسون زدگی » نقدهایی براثر قبلی خود « آسیا در برابر غرب» وارد ساخت و این نشانه تحول و تحرک و پویایی اندیشه اش بود.
فارغ از دانش و فرزانگی، منش شخصیتی و اخلاقی شایگان را باید ستود. او متفکری نقاد بود و بر همین روش ، تاملات و تفکراتش را دائما به بوته نقد می سپرد. شاید همین روحیه نقادی وجه اخلاقی و شخصیتی او را پر بار ساخته بود. بسیاری از منش اخلاقی او سخن گفته اند و از اینکه حتی نسبت به محافلی و رسانه هایی که اتهام هایی به او وارد می کردند، رنجشی در دل نداشت. سلوک فکری او بر همین اساس بود که هیچ گاه مرید بازی و مرید پروری نکرد و کسی نمیتواند خاطره ای بر زبان آورد که او را در گعده ای دیده که حواریونش در ثنای او می گویند و یا هنگام عزیمت به محلی تعدادی از پی او روان باشند. این خصلت را باید بیماری روزگار ما در میان برخی از چهرههای روشنفکری و دانشگاهی دانست. او به خوبی خود را از این آسیب جدی در امان داشته بود. همین نگاه گزیده وار او بود که دوستدارانش و حتی ناقدانش را هم به بوستان انصاف سوق می داد.
روزگار ما، روزگار آسیبها و فرصتهاست. شایگان به خوبی از این روزگار فهم دقیق داشت و تعداد زیادی از دوستانش را جوانان تشکیل می دادند. او خود بارها اعتراف کرده بود که من از جوانان میآموزم و خواست ها و تمناها و مطالباتشان را جدی می انگارم. اگر همین ارتباط دو سویه نبود او هم بر سلوک مرید بازی افتاده بود و حواریونش اگر کسی نقدی بر او روا می داشت کمترین کارشان دشنام دادن و رسوا کردن او در تمامی سطوح علمی و زندگی خصوصی بود. توجه به سلوک زندگی بزرگان فارغ از جایگاه اجتماعی و علمی آنها نیازی است که این روزها باید آن را جدی گرفت.
در دیداری که چندی پیش با ایشان داشتم این نکته را به خوبی واقف شدم که آن چیزی که می تواند نقش یک روشنفکر را در جامعه جدی و تاثیرگذار کند، علاوه بر دانش و همه جانبه نگری، وجوه شخصیتی او نیز هست. احتمالا با چنین روحیه ای بود که شایگان بسیار گزیده کار نیز بود و آثار پرشماری از خود به جای نگذاشت. اما همین تعداد را اگر به خوبی و دقت خوانده باشیم قطعا متوجه می شویم که او آثارش را در جهت شرح یک شخصیت فکری و یا توصیف اندیشه ای ننوشته بود. بلکه آثارش در تبیین یک موقعیت و رویدادی در زمینه و زمانه ماست. اگرچه چند اثر از او به زبان فرانسه منتشر شده و مجال انتشار به زبان فارسی نیافته اما همین آثار گزیده فارسی را باید قیمت شمرد. شایگان با انتشار آثارش، توانست با نوع نگاه و بینش دقیق اش فضایی بدیع و نوین در فضای معرفتی و اندیشگی ایران معاصر ما پدید آورد.
متفکران و هنرمندان دو گروه ممتاز و منحصربهفرد هر فرهنگ و تمدنی هستند. آنها بهواسطه نگرش خاص خود به وضعیت سرزمین و فرهنگشان بهصورت آگاهانه آثاری از خود به جای میگذارند که میتواند از دغدغههای روزمره و شاید آتی سرزمین و فرهنگ خود فراتر رود و طرحی نو بیافریند. تبیین مسأله و صورتبندی آن نگرشها، چه در قالب مطلب و کتاب و چه در قالب یک اثر هنری، میتواند اقلیم اندیشگی سرزمینی را به سوی دیگر ببرد و جهانی دیگر به روی افراد روزگار خود بگشاید. در این میان شایگان از جمله این اندیشمندان بود که توانست در چند دهه با خلق آثار منحصربه فرد و قرار گرفتن در مقام معرفتی، شهرت و اعتباری جهانی بیابد. شایگان رفت و تاملاتش را به جای گذاشت. او هیچ وقت چهره ماندگار نشد اما او چهره ماندگاری در جغرافیای معرفتی و روشنفکری ایران خواهد ماند.
منبع:روزنامه اطلاعات
ارسال دیدگاه