چرا نوجوانان دیگر حرف پدر و مادر را نمی فهمند؟

اهواز (پانا) - آیا می دانید اگر از دانش آموزی مانند شما بپرسیم: «اگر مشکلی برایت پیش بیاید، با چه کسی مشورت می کنی و چه کسی به کمک تو خواهد آمد؟» چه پاسخی خواهد داد؟ به تازگی مدیرکل آموزش و پرورش تهران گفته است: «حدود 66 درصد از دانش آموزان در پاسخ به این سوال که اگر مشکلی برای شما پیش آید چه کسی به شما کمک خواهد کرد به جای خانواده، همسالان و دوستان خود را معرفی کردند.» به همین بهانه و در ادامه، تحلیلی بر این آمار خواهیم داشت و می خواهیم کمی رک و راست تر با نوجوانان سخن بگوییم.

کد مطلب: ۸۰۵۹۲۷
لینک کوتاه کپی شد
چرا نوجوانان دیگر حرف پدر و مادر را نمی فهمند؟

دوره گرایش به دوستان به جای خانواده
اگر بخواهیم یکی از مهم ترین ویژگی های دوره نوجوانی را نام ببریم، گرایش به دوستان و همسالان خود در برابر رویگردانی نسبی از خانواده است. به عبارت دیگر، نوجوان ترجیح می دهد بیشتر وقت خود را با دوستانش بگذراند تا این که در کنار خانواده باشد. وقتی با نوجوانانی مانند شما صحبت می کنم و چرایی این مسئله را از دید آن ها جویا می شوم، پاسخی که بیشتر می شنوم این است که با دوستانم راحت تر هستم یا بودن در کنار دوستانم، هیجان انگیزتر است. اما در طرف مقابل، والدین تان توقع دارند شما ساعات زیادی را در کنار آن ها بگذرانید و توجه ویژه ای به خانواده و لحظاتی داشته باشید که در کنار هم هستید. البته که دوستی کردن و تجربه لحظات خوب در کنار دوستان را نمی توان حق شما ندانست و این تجارب حتی در زندگی آینده شما فایده هایی هم خواهد داشت اما نگرانی های والدین هم در این زمینه قطعا قابل درک است. به عنوان مثال والدین نگران هستند که شما دوستان خوبی انتخاب نکرده باشید یا هنگام بروز مشکلات، به جای اعتماد به خانواده و درخواست کمک از آن ها از دوستانی کمک بگیرید که سطح تجربه آن ها در زندگی در خوش بینانه ترین حالت اندکی از شما بیشتر است و هیچ گاه مانند افراد بزرگ سالی که به اصطلاح سرد و گرم روزگار را چشیده اند، نمی توانند با مشکلات مواجه شوند.

چرایی کمک گرفتن از دوستان به جای خانواده
آمارها می گویند ۶۶ درصد نوجوانان هنگام بروز مشکلات، دوستان خود را به عنوان اولین گزینه برای دریافت کمک در ذهن دارند. می توان گفت عواملی مانند بی اعتمادی به والدین، ترس از تنبیه یا مواخذه شدن از سوی والدین، اثبات توانایی های خود به والدین و دیگران، اطمینان از رازدار بودن دوستان و حتی ترس از طرد شدن از گروه دوستان، علت چنین رویدادی است.

بررسی این آمار از ۳زاویه
بیایید بررسی کنیم در این باره والدین نظر صحیحی دارند یا شما؟ یا این که آیا راه سومی هم وجود دارد یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال لازم است به این مسئله از سه زاویه نگاه کنیم.

خود شما به عنوان نوجوان:
قضاوت نمی شوم: از دید شما دوستانتان به این دلیل هنگام بروز مشکلات قابل اعتمادتر هستند که بدون قضاوت شما، سعی دارند برای حل مشکل به شما کمک کنند.
راحت تر درددل می کنم: از دید شما صحبت و درددل کردن با دوستان به مراتب راحت تر و کم استرس تر از صحبت با والدین است.
حرف من را می فهمد: از دید شما، دوستان تان منظور شما را از مسئله ای که در ذهن دارید بهتر متوجه می شوند و نظرات شخصی شان را در آن دخالت نمی دهند.

از دید والدین نوجوان:
دوستان تان کم تجربه هستند: از دید والدین، دوستان شما افرادی هستند که تجربه کافی درباره مشکلات ندارند و به جای کمک به شما، به دامنه مشکلات می افزایند.
خودشان هم درگیر مشکلاتی مانند شما هستند: به اعتقاد برخی از والدین، چون دوستان شما درگیر مشکلاتی از جنس مشکلات خودتان هستند بنابراین نمی توانند کمکی به شما بکنند.
آن ها هم با والدین شان مشکل دارند: برخی از والدین معتقدند اگر نوجوانی با والدینش مشکلات جدی دارد، دیگر قابل اعتماد نیست و باید او را از دایره رفاقت حذف کرد (چه برسد به این که از او کمک هم بخواهید).

منطق:
باید از با تجربه ها راهنمایی گرفت: به طور قطع در مواجهه با مشکلات، تجربه حرف اول را می زند. به بیان دیگر افراد گاهی فقط با استفاده از تجارب خود، مشکلاتشان را حل می کنند. دوستان و همسالان شما نوجوانان، دنیا را همان اندازه درک کرده و دیده اند که شما دیده اید. هر قدر بنا به تفاوت های خانوادگی و فرهنگی، موقعیت های تجربه شده بیشتری نسبت به شما داشته باشند، باز هم نمی توانند مرجع مناسبی برای ک سب راهنمایی باشند. اشتباهی که عمده ما افراد (چه نوجوان و چه بزرگ سال) مرتکب می شویم این است که تجربه را مساوی با بودن در موقعیت های خاص می دانیم. در حالی که تعریف صحیح از تجربه عبارت است از مشاهده موقعیت های مختلف و نتیجه گیری از آن ها به منظور بهره مندی از بهترین راهکار در موقعیت های مشابه. صرف بودن در یک موقعیت خاص نمی تواند بیانگر تجربه داشتن یک فرد باشد به خصوص اگر آن فرد یک نوجوان باشد چراکه تحلیل کردن مشاهدات و نتیجه گیری منطقی از آن ها (به دلیل این که یک نوجوان ممکن است دید محدودتری درباره وقایع داشته باشد) اتفاقی است که در سنین جوانی و بزرگ سالی رخ می دهد.

به مشکلات تان اضافه نکنید:
قبول می کنم که برخی از والدین به اشتباه و فقط با نیت دلسوزی به قضاوت رفتار شما و نقش تان در مشکل پیش آمده می پردازند. این یک نقص بزرگ است که والدین باید بپذیرند و برای رفع آن گام بردارند. والدین باید بدانند هرچند در مشکل پیش آمده شما مقصر هستید اما آن چه مهم تر است، یافتن راهکاری برای حل آن است نه مرور میزان مقصر بودن شما و دیگران در این مشکل. با این حال انکارناپذیر است که والدین می توانند در پس این قضاوت ها، راهکارهای مفیدتر و اجرایی تری به شما پیشنهاد دهند. به عبارت دیگر اگر منطقی به مسئله نگاه کنیم، فایده دریافت یک راهکار منطقی و اجرایی حتی اگر همراه با قضاوت شدن باشد، به مراتب مفیدتر و بهتر از درک شدنی است که هیچ راهکار کاربردی به همراه نداشته باشد و حتی باری به مشکلات شما اضافه کند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار