طنز/ اندر احوالات درختکاران
تهران (پانا) - «علاقه زنبیلداریان به درخت و درختکاری بر کسی پوشیده نیست و تقریباً هر نهالی را که به دستشان برسد، با همان پیتش درون خاک میکنند، چون عشقشان درخت است ولی آن طور که از آن تجربه هشت ساله [!] دستگیرمان شده، به قول قدیمیها دستشان برکت ندارد و هر چه میکارند یا کج درمی آید، یا میپوسد یا میوه اشتباهی میدهد یا در همان نونهالی خشک میشود. شاید هم به کودش مربوط است که خب آن دیگر به ما ربطی ندارد.»
روزنامه ایران نوشت: «به مناسبت هفته درختکاری گفتیم آخر هفته درباره چی بنویسیم بهتر از درخت؛ درختی که زندگیمان را به آن مدیونیم و... البته ما از آنهایی نیستیم که پیامهایمان را مثل سیخ بکنیم توی چشم مخاطب؛ برای همین خیلی زیرپوستی در این مطلب سعی خواهیم کرد فرهنگ درختکاری را به خوردتان بدهیم. مثلاً گمانهزنیهایی میکنیم درباره این که هر جناح و گروهی در این هفته، چه درختی و چگونه آن را خواهند کاشت.
اصلاحطلبان: خب چون ما خودمان هم یک زمانی اصلاحطلب حساب میشدیم، پس خیلی بهتر خودمان را میشناسیم و میتوانیم حدس بزنیم دوستانمان چه درختی میکارند: کاکتوس! دلیلش هم خیلی ساده است، نه به خاطر خارهایش، بلکه چون ما اعتقاد داریم همه چیز باید خیلی آهسته و با شیب ملایم انجام شود. برای همین از کاکتوس استفاده میکنیم که هر چند ۱۰ سال یک بار یک گل میدهد که آن هم دو روز دوام میآورد و تمام. البته دلیل دیگرش این است که کاکتوس حرف هم نمیزند.
اصولگرایان: طبیعی است که دوستان اصولگرا هم به شیب غیر ملایم و تند علاقه داشته باشند. برای همین چه درختی بهتر از چنار. البته تا جایی که ما حس کردهایم شیب کاج و سرو تندتر است ولی چون چنار ارتفاعش بیشتر است، شیبش هم شدیدتر است و هر چه از آن بالا بیفتد داغان شدنش ردخور ندارد. برگش هم بسیار مفید است. تازه شبانه هم میشود قطعش کرد و به جایش چیزهای خوب خوب ساخت.
زنبیلداریان: علاقه این گروه به درخت و درختکاری بر کسی پوشیده نیست و تقریباً هر نهالی را که به دستشان برسد، با همان پیتش درون خاک میکنند، چون عشقشان درخت است ولی آن طور که از آن تجربه هشت ساله [!] دستگیرمان شده، به قول قدیمیها دستشان برکت ندارد و هر چه میکارند یا کج درمی آید، یا میپوسد یا میوه اشتباهی میدهد یا در همان نونهالی خشک میشود. شاید هم به کودش مربوط است که خب آن دیگر به ما ربطی ندارد.
سلبریتیان: یعنی آدم معروفهایی که این روزها خیلی توی چشم هستند. از هنرمند و ورزشکار گرفته تا دابسمش کار و اینفلوئنسر و... البته اینها خودشان دو دستهاند. یک عده که عاشق سرسبزی و کاشت گل و گیاه هستند و از بوته چمبرخیار گرفته تا درخت اقاقیا، فرقی برایشان ندارد و میکارند. یک عدهشان هم متأسفانه علاقهای به این کار ندارند و هر جا درخت ببینند یا از ریشه درش میآورند، یا شاخههایش را میشکنند، یا آتشش میزنند، یا رویش یادگاری مینویسند یا از نوک تا بنش را گل میگیرند و خلاص.
ما مردم: آخ آخ آخ... شانس که نداریم. میرویم نهال رز بخریم، خرزهره از کار درمیآید یا درخت عرعر. بعد که میخواهیم بکاریمش، یا سر و ته میرود زیر خاک یا به جای عمودی، افقی میشود یا چنان آفتی میزند که به جان خودمان هم میافتد. یا وقتی میخواهیم آبش بدهیم، آب قطع میشود. آخرش هم که منتظر ثمرهاش نشستهایم، جریان درخت سکه پینوکیو به سرمان میآید.
خب، اینم از این. کیف کردید چقدر نامحسوس کاشت و داشت و برداشت درخت را ترویج دادیم؟ پس بیایید همه با هم بکاریم. آب هم کم مصرف کنیم. شب چهارشنبه سوری هم ترقه نزنیم و یکدیگر را نترقانیم.»
انتهای پیام
ارسال دیدگاه