دانشآموز صاحب مدال نقره المپیاد ادبی در گفتگو با پانا
امیدوارم المپیاد ادبی در استانها بومیسازی شود
دانشآموز صاحب مدال نقره المپیاد ادبی گفت: «امیدوارم با همکاری اداره آموزش و پرورش بتوانیم المپیاد را بومیسازی کنیم و کلاسهای منظم برای دانشآموزان علاقمند به شرکت در المپیاد ادبی برگزار کنیم.»
به گزارش خبرنگار پانا-مازندران، علیرضا فتحی دانشآموز پیشدانشگاهی رشته علوم انسانی دبیرستان هیأت امنایی ۲۹ آبان در شهرستان ساری است که با به دست آوردن مدال نقرهی المپیاد ادبی در سال جاری در واقع حکم بنیاد نخبگان و سهمیه کنکور را نیز از آن خود کرده است. او فرزند اول یک خانواده پنج نفره است یک خواهر اهل کتاب مانند خودش دارد و یک برادر علاقهمند به کارهای فنی. اهل شعر است و در انجمن شعر شهرش نیز شرکت میکند.
علیرضا فتحی درگفت و گو با خبرنگار پانا از نگرانیها و دل مشغولی های خود می گوید در زیر این گفت و گوی کامل را می خوانید:
به گفته فتحی المپیاد ادبی بعد از المپیاد ریاضی که ۳۵ سال قدمت دارد، در رتبه بعدی قرار گرفته و نزدیک به ۳۱ سال در حال برگزاری است: «متاسفانه دست کم در مازندران اطلاعرسانی برای آن به قدر کافی نیست و حتی برخی دبیران و مدیران نسبت به نتیجهی حاصله از این المپیاد خوشبین نیستند و آن را بیهوده تلقی میکنند.» فتحی در عین حال از مدیر مدرسهاش سپاسگذار است که پیش از برگزاری المپیاد به او اجازه دادهکه یک هفته مرخصی گرفته و وقتش را صرف مطالعهی کتابهای مربوط به المپیاد کند.
فتحی المپیاد ادبی را چنین معرفی میکند: «آزمون مرحله یک المپیاد ادبی که در بهمن ۹۵ و مرحله دوم آن که در اردیبهشت ۹۶ برگزار شد، از منابع غیردرسی است که خود شامل هشت درس است: نظم کهن، نثر کهن، نقد ادبی، داستان، شاهنامه، کارگاه نویسندگی، شعر معاصر و ادبیات فولکلور. امسال در مرحله سوم آن که کشوری و آزمون آن نیز تشریحی است، ۴۲ نفر پس از گذراندن کلاسهای آموزشی دو ماهه در دانشگاه شهیدرجایی تهران شرکت کردند. این دوره بیشتر از اینکه در بالابردن میزان سواد دانشآموزان مؤثر باشد، در کسب خودآگاهی آنان موثر است نسبت به این واقعیت که هنوز چیزی نمیدانیم و بعد از اتمام دوره و آزمون باید به مطالعه بیشتر بپردازیم. المپیاد زبانشناسی که هشتاد سال است در دنیا برگزار میشود، مرحله بینالمللی همین المپیاد ادبی است که البته ایران در آن شرکت نمیکند. از کل شرکت کنندگان در المپیاد سال جاری ۲۴ نفر از استان تهران بودند و بقیه از کل استانهای دیگر، همچنین از ۱۷ نفری که مدال طلا را به دست آوردهاند، ۱۴ نفر اهل تهران و سه نفر از استانهای دیگر، که به نظر من علاوه بر اینکه تهرانیها نسبت به المپیاد ادبی آگاهترند، شرایط جسمی و روحی آنان نیز در دورهی آموزشی دو ماهه بهتر از دانشآموزان سایر استانهای مهمان بود زیرا آنها آن دو ماه را در خانه گذراندند و بقیه در خوابگاه.»
فتحی از ابتدای علاقهاش به ادبیات میگوید: «به واسطهی حضور پدرم که علاقهمند به ادبیات و تاریخ بود از دوران بچگی گلستان و شاهنامه و غزلیات حافظ میخواندم. در کنار آن از سن نُه سالگی با استاد حسن شیدا که آن زمان همسایهمان بود آشنا شدم و تحت تأثیر او آنچه در درون داشتم را شناختم و راهم را پیدا کردم. شاید اگر پدرم اهل مطالعه نبود یا با استاد شیدا آشنا نمیشدم، راهی که طی میکردم به سمت دیگری میرفت و هرگز علاقهمند به کتاب و ادبیات نمیشدم و مثلا به خواسته بقیه وارد رشته تجربی میشدم.»
فتحی معتقد است گرچه در سنی نیست که بتواند مدرس دانشآموزان دیگر باشد اما میتواند تا حدی به دانشآموزان پایه دهم و یازدهم علاقهمند به شرکت در المپیاد ادبی کمک کند. او میگوید نه تنها مدرسه دانشآموزان را کتابخوان بار نمیآورد بلکه در دانشگاه نیز به این سمت کشیده نمیشوند: «گاه فارغالتحصیلان ادبیات هنوز عروض را بلد نیستند و معنای شعر را درنمییابند. آکادمیک بودن نشانهی باسواد بودن نیست. ادیب شدن در مطالعه مستمر خارج از کتابهای درسی به دست میآید.»
فتحی اشاره میکند که در دوران ابتدایی سه مدرسه، در دوران راهنمایی دو مدرسه و در دروان دبیرستان نیز دو مدرسه عوض کرده و با خیلی از دانشآموزان در این مدارس آشنا شده است اما تعداد دانشآموزان و حتی معلمهای کتابخوان را کم میداند که بی شک به ناآگاهی آنان منجر میشود: «برای من تجربه خوبی بود و دریافتم معلم کتابخوان و آگاه است به دانشآموز فرصت ابراز عقیده و نظر میدهد و به او در چهارچوب قوانین مدرسه آزادی بیان میدهد تا رشد کند.»
فتحی در کتابخانه آزادگان و شهرآشوب شهر ساری برای کنکور مطالعه میکند و قصد دارد رشتهی اولش حقوق باشد و اگر توانش را داشت از آنجاکه اجازه تحصیل در دو رشته را دارد، ادبیات نیز بخواند: «انتخاب اولم ادبیات نیست چون هنوز یک پایم روی زمین است و افلاکی نشدهام (میخندد) و علاوه بر اینکه به درآمد خوب میاندیشم به رشته حقوق علاقهمندم چون ضمانت اجرایی دارد. علاوه بر این دوست دارم در آینده کتابهای حوزه تاریخ اجتماعی را نیز مطالعه کنم.»
از کسی شکایت ندارد و بیشتر از همه از خودش گله دارد که چطور گاهی مقابل بزرگ شدن منِ درونیاش میایستد و به آن اجازهی رشد بیشتر نمیدهد و در مقابل اینکه تفاوت بزرگش با سایرین کتابخوان بودن و توجه به پیشینه ادبی و تاریخی سرزمینش است، میگوید: «اسم آوردن از مقولاتی مانند انگیزه و پیشتکار در اینجا توضیح واضحات است اما با اینکه میدانم روزی یازده ساعت درس خواندن برای کنکور باعث باسوادی من نمیشود، اما بسیار با انگیزهتر از خیلی از دانشآموزان دیگر که به دنبال رتبههای خوب در کنکور هستند، درس میخوانم زیرا هدفگذاری کوتاه مدت در مورد انگیزههایم دارم.»
او خود را جزو «آلودگان سابق فضای مجازی» معرفی میکند و میگوید: «روزی نه ساعت از وقتم را فضای مجازی میگرفت تا اینکه در هفتم مهرماه تصمیم گرفتم تلگرام و در مجموع فضای مجازی را حذف کنم و حذف کردم.»
علیرضا فتحی در نهایت اعلام میکند که هرچه بیشتر میخواند درمییابد حرف کمتری برای گفتن دارد زیرا به این واقعیت میرسد که خیلی چیزها را نمیداند و لازم است که بیشتر و بیشتر مطالعه کند تا بتواند در مورد موضوعی خاص صحبت کند. او گفتگویش با ما را با یک بیت شعر به پایان میرساند: «فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد».
ارسال دیدگاه