بررسی روانشناختی پدیده کودک آزاری در ایران
بی اعتنایی و رفتارهای خشن والدین با فرزندان و تهدیدات جامعه، همگی دست به دست هم می دهند تا آمار کودکان آزار دیده افزایش یابد و تازمانی که در این زمینه فرهنگسازی های لازم انجام نگیرد چرخه کودک آزاری نیز متوقف نخواهد شد و
کودکان از آسیب پذیرترین گروه های جامعه هستند و خطر تعرض افراد گوناگون در خانواده یا اجتماع، همواره آنها را تهدید می کند. یکی از خطرات بالقوه در مورد کودکان، کودک آزاری است. مطالعات به عمل آمده نمایانگر آن است که بخش قابل توجهی از موارد کودک آزاری توسط کسانی اتفاق می افتد که سالها پیش خود، قربانی کودک آزاری توسط والدین یا سایر بزرگترها بوده اند. کودک آزاری نه تنها امروز و دیروز کودکان را نشانه می رود، بلکه از آنها بزرگسالانی ضعیف النفس، تحقیر شده و با عزت نفس پایین می سازد که یا در خود فرو می روند و منزوی گونه می شوند و یا از جامعه انتقام می گیرند.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی و ملی در آمریکا روزانه ۵ کودک بر اثر کودک آزاری می میرند که سه چهارم آنها کمتر از ۴ سال دارند و در هر ده ثانیه یک مورد کودک آزاری گزارش می شود.
همچنین ۳۱ درصد از زنان و ۱۴ درصد از مردان زندانی در آمریکا، در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند. ۶۰ درصد از مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد در آمریکا در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند. ۳۰ درصد از افرادی که در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند در آینده چرخه کودک آزاری را با آزار کودکان خود ادامه می دهند.
مطالعه ای در بین ۲۲۴۰ نوجوان دبیرستانی تهرانی انجام شد. این گروه شامل ۱۱۷۵ دختر و ۱۰۶۵ پسر در گروه سنی ۱۴ تا ۱۸ سال بود. از این تعداد، ۱۳۶۲ نفر (حدود ۶۰%) به ۱۶۰۰ مورد کودک آزاری قرار گرفته بودند.
این گروه شامل ۱۱۷۵ دختر و ۱۰۶۵ پسر در گروه سنی ۱۴ تا ۱۸ سال بود. از این تعداد، ۱۳۶۲ نفر (حدود ۶۰ درصد) به ۱۶۰۰ مورد کودک آزاری اشاره کردند. تعداد ۱۰۶ نفر (۴/۵ درصد از مجموع و ۶/۶ درصد از آزاردیدگان) گزارش کردند که در معرض آزار جنسی قرار گرفته اند و ۳۲ درصد از دانش آموزان حداقل به یک مورد بی توجهی و غفلت اشاره کرده اند.
تحقیقات در ایران نیز نشان می دهد که عموم خانواده ها بر این باورند که استفاده از تنبیه بدنی در تربیت کودک، بعضا ضرورت می یابد. نگرش والدین نسبت به تنبیه بدنی، تابع ارزش ها و معیارهای فرهنگی است. بسیاری از والدین روزگار ما معتقد به وجود شر و شرارت در کودک هستند و معتقدند که با کتک زدن و مجازات جسمانی مانع از آن می شوند که فرزندشان به راه بد بروند و در مقام توجیه کار خود می گویند: «من هم در کودکی بارها کتک خوردم» در این میان جمعی از والدین هم معتقدند که با کتک زدن به فرزندان خود، آنان را موجوداتی محکم تر، شجاع تر و قوی تر می سازند.
تنبیه بدنی در دوره کودکی ، احتمال آسیب های روانی درازمدت را در بزرگسالی همچون افسردگی شدید، اضطراب، اعتیاد به مواد و الکل افزایش می دهد. شکل گیری شخصیت نابهنجار در کودکان آزار دیده از مهمترین علل روان شناختی شکل گیری چرخه کودک آزاری است. سوء استفاده شدید در اوایل زندگی می تواند منجر به اختلال دلبستگی واکنشی شود. کودکان مبتلا به این اختلال، دشواری های زیادی در برقراری روابط سالم داشته و در رسیدن به رشد و نمو طبیعی ناموفق هستند. آنها نیاز به درمان و پشتیبانی خاص دارند.
سبب شناسی کودک آزاری یکی از مهمترین عواملی است که مشاور یا درمانگر باید به آن توجه کند؛ زیرا در خلال توجه به این مطلب است که می تواند مداخله مناسب را طرح ریزی، بررسی و هدایت نماید. آزارهای جسمی شدیدی که عواقب آنها کودک را به درمانگاه های یا بیمارستانها میکشاند و حتی آزارهای بسیار شدید و کشنده ای که مرگ کودک را در پی دارند، در اکثر قریب به اتفاق موارد از سوی افراد سادیستیک و روان پریش پراکنده در جامعه و همچنین نامادری ها و ناپدری های بی رحمی که تعلق خونی و عاطفی با کودک ندارند، صورت نمی گیرد بلکه در تاریخچه بیشتر این آزارها، ردپای یک والد یا فردی است که به کودک نزدیک بوده و انتظار مراقبت و حمایت توسط وی می رفته است.
کودکی دوران رشد و شکل گیری شخصیت است. انواع کودک آزاری در این سالهای حساس و مهم به رشد و سلامت آنان آسیب های جدی می رساند. کودکان آزار دیده در همه جنبه های رشد مانند جسمی، ذهنیت روانی و اجتماعی با مشکلات و نارسایی های فراوانی روبرو خواهند شد. بسیاری از کودکانی که در دوران کودکی قربانی آزار و بدرفتاری بوده اند، در بزرگسالی خود به آزار کودکان پرداخته اند و این بزرگترین زیان کودک آزاری است که سبب تداوم آن می شود.
تحقیقات نشان می دهد که تجربه بدرفتاری در کودکی می تواند اثرات بلند مدت روی تمام جنبه های سلامت، رشد، هوش و بهزیستی روانی داشته باشد و باعث تخریب عملکرد و رفتارهای پرخطر در آینده گردد. خطرپذیری به رفتارهایی اطلاق می شود که احتمال نتایج منفی و مخرب جسمی، روانشناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش می دهد. رفتارهای پرخطر مانند سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، الکل، رانندگی خطرناک و فعالیت جنسی زودهنگام. در کودکان مورد سوء استفاده جسمی یا جنسی، بسیاری از اختلالات روان پزشکی از جمله اضطراب، رفتار پرخاشگرانه ، اندیشه پردازی پارانوئید، اختلال استرس بعد از آسیب و اختلال افسردگی مشاهده می شود. با توجه به یافته های تحقیقات، برخورد مناسب با کودکان دارای اهمیت ویژه ای است و سوء رفتار با کودکان منجر به شکل گیری ویژگی های شخصیتی نامناسب و افزایش رفتارهای پرخطر در آنها خواهد شد.
تنبیه بدنی در دوره کودکی،رفتارهای سوء افراد در جامعه با کودکان، احتمال آسیب های روانی درازمدت را در بزرگسالی همچون افسردگی شدید، اضطراب، اعتیاد به مواد و الکل افزایش می دهد و هنگام بزرگسالی در برخورد با همسر و فرزندان خود به زور و خشونت متوسل می شوند.
مرجان رابعی - کارشناس ارشد روان شناسی
ارسال دیدگاه