برگزیدهی جایزه ملی محیط زیست در گفتگو با پانا
دین بر دایره محبت میگردد؛ محبت به تمامی مخلوقات خداوند
حجت الاسلام کمیل نظافتی، برگزیدهی جایزه ملی محیط زیست، گفت: جامعه ما جامعهای دینی است و دین بر دایره محبت میگردد؛ محبت به انسانها، حیوانات، طبیعت و تمام مخلوقات خداوند.
حجت الاسلام کمیل نظافتی آملی خود را زائر کربلا، سرباز ولایت و نماد صلح و دوستی سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران معرفی میکند. او اولین روحانی برگزیده جایزه ملی محیط زیست است که آن را خردادماه جاری از دستان معصومه ابتکار رییس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور دریافت کرده است، جایی که ابتکار در توصیف زمان دریافت این جایزه توسط او گفته است: «صدای دست زدن و تشویق حضار برای یک تلاشگر روحانی به نام کمیل نظافتی بلندتر و طولانیتر بود.»
نظافتی این جایزه را به دلیل تیمار سگهای شهر آمل و ایجاد نقاهتگاه و پناهگاه برای آنها دریافت کرده است. وی علاوه بر این به فعالیتهای انساندوستانه مشغول است که دامنهی آن از خریدن دستگاه بریل برای دانشآموزان نابینا و پرداخت هزینه درمان بیماران بیبضاعت تا خریدن ویلچیر و آسم برای نیازمندان گسترده است و تنها منحصر به استان مازندران نیست.
کمیل نظافتی در نظرسنجی برنامه فرمول یک صدا و سیما نیز با کسب بیشترین آرا به عنوان تأثیرگذارترین طلبه سال ۹۵ شناخته شد. وی که روحانی طرح امین در مدرسه تیزهوشان بابل بوده و همزمان در یک کارخانه نیز مشغول به کار بوده، یکی از کلیههای خود را به کودکی از خانوادهای فقیر اهدا میکند و پس از آن صاحب کارخانه او را از قید کار کردن در آنجا آزاد میکند و از او میخواهد به کمک به نیازمندان بپزدازد و در عین حال حقوق ماهانه کارگری خود را در آن کارخانه داشته باشد.
با کمیل نظافتی روحانی دوستدار طبیعت و حامی حقوق حیوانات به گفتگو نشستیم:
- شما جایزه ملی محیط زیست را کسب کردید. چه فعالیت منحصر به فردی باعث دریافت آن شد؟
- تیمار سگهای شهری و بعد هم ایجاد نقاهتگاه با کمک دوستان خوبم در شهر آمل. سگهای را در سطح شهر میبینیم که گرسنهاند و از شدت گرسنگی در حال مرگ هستند، گاه حتی آنها را به منزل آورده و غذا به آنها میدهم و رسیدگی میکنم تا حالشان بهتر شود. اگر جای مناسبی برای نگهداری آنها نداشته باشیم از دوستداران حیوانات کمک میگیریم تا موفتا سرپناهی برای آنها پیدا کنند. اگر هم دست و پایشان شکسته باشد آنها را به کلینیک آشنا میبریم و درمانشان میکنیم.
- در جامعه نسبت به توجه به حیواناتی مانند سگ حتی از سوی مسئولین نگاه خشن و نامناسبی میبینیم، نظر شما چیست؟ شما این نگاه را چگونه در خود تغییر دادید؟
- جامعه ما جامعه دینی است و دین بر دایره محبت میگردد؛ محبت به انسانها، حیوانات، طبیعت و تمامی مخلوقات خداوند. اگر کسی نسبت به مخلوقات خداوند مهربان نباشد از دایره انسانیت خارج است. الحمدلله این فرهنگ دارد روز به روز نهادینهتر میشود که لازم است به تمام مخلوقات احترام بگذاریم. بیعلت شاخه درخت را جدا نکنیم، به سمت سگ و گربه سنگ پرت نکنیم. یاد بگیریم که هرجایی باید مقابل حیوانآزاری و حیوانکشی بایستیم، غذا دادن به حیوانات هم میتواند جزو اعمال ثواب ما قرار گیرد.
- واکنش نامناسب یا دلسردکنندهای نسبت به این رفتار خودتان از دیگران دیدید؟
- خب البته همیشه هستند کسانی که یا این نوع برخورد من با حیوانات برایشان قابل قبول نیست یا نسبت به رفتار من با حیوانات مغرضند و یا حسود. به هر حال فعالیتهای من واکنش سایرین را برمیانگیزد اما حتی اگر واکنش مناسبی هم نبینم صبرم را بالا میبرم و اصل برای من این است تا منجی محیط زیست باشم.
- در مورد سفیر مهربانی و جمعیت قدم خیر نیز بفرمایید که چه نوع فعالیتهایی دارید؟
- شعار ما این است که انسان، حیوان و طبیعت حق حیات دارند و ما حق نداریم این حق را از آنها ضایع کنیم. ما میگوییم نباید کسی به دلیل فقر درد بکشد. بیماران دردمند با بیماریهای سخت و دیرعلاجی داریم که به دلیل نداشتن استطاعت مالی این درد را همیشه با خود حمل میکنند. بیمارانی که بر اثر تصادف در بستر بیماری افتادهاند و سرپرست خانواده هستند و از کسب درآمد برای خرج زنگی و علاج خود عاجزند، این دردمندان نیاز به کمک دارند و ما در سراسر کشور آنها را شناسایی میکنیم و به واسطه خیرین کار درمانشان را انجام میدهیم.
گاه زندانیای را به ما معرفی میکنند که حال خواسته یا ناخواسته به سبب عملش محکوم به اعدام شده است و بعد ما میبینیم تمام هم بندیها و حتی مسئولین آن زندان نگران احوال این فرد هستند، در چنین مواردی نیز با دست به دست هم دادن خیرین سعی میکنیم برای آزادی چنین افرادی قدمی برداریم.
- شما به شهرهای دیگر هم برای دفاع از حقوق حیوانات هم میروید. آیا به نتایج قابل قبولی در سفرهایتان میبینید؟
- بله مثلا در یکی از شهر ها که با آمل ۸۰۰ کلیومتر فاصله داشت، صد قلاده سگ را زنده به گور کردند که وقتی متوجه شدم رفتم و با مسئولین شهر صحبت کردم و گفتم اگر یکبار دیگر این اتفاق شوم بیفتد به اسم اسلام و دین میآیم و عمامه خودم را باز میکنم و مقابلتان میایستم که به لطف خداوند مانع این قتلعام شدیم.
من معتقدم خیلی از انسانها نیازمند هستند و کم و بیش میتوانند خود رفع نیاز کنند اما حیوانات زبان سخن ندارند و ما انسانها آنها را وارد شهر میکنیم و یا حیوان ناخواسته وارد شهر میشوند و با مسائلی مثل گرسنگی، تصادف و غیره مواجه میشوند. باید حواسمان به آنها هم باشد در حد توان خود از حیوانات حمایت کنیم.
ارسال دیدگاه