نگاهی به فیلم «تونی اردمن»

آیا تو می خواهی، من یک گوریل باشم

حربه پایانی وینفرد برای سر عقل آوردن دخترش پوشیدن لباس گوریل است.«آیا تو می خواهی که من یک گوریل باشم تا مرا بپذیری؟!» پیش از این وینفرد خودش را همه کاره معرفی کرده بود در حالی که نبود. آن کسی که پوستین گوریل را پوشیده است تونی اردمن است. تونی اردمن یک گوریل گنده است و راه خود را به زحمت و تلو تلو خوران پیدا می کند.

کد مطلب: ۶۱۱۵۸۷
لینک کوتاه کپی شد
فیلم «تونی اردمن» ساخته تحسین شده «مارن اده» یکی از 5 فیلم کاندیدای دریافت جایزه اسکار در سال 2017 بود.
«تونی اردمن» داستان وینفرید و دخترش اینس است. وینفرید معلم موسیقی یک مدرسه‌ی راهنمایی است. مرد میانسالی که با سگ پیرش زندگی می‌کند و برخلاف اکثر هم‌سن و سال‌هایش که روزهایشان را روی نیمکت‌های پارک محله و شطرنج بازی کردن می‌گذارنند، روحیه‌ی سرزنده‌ای دارد و البته علاقه‌ی فراوانی به شوخی کردن. اینس دختر وینفرد، مشاور یک شرکت نفتی است که در حال عبور از آلمان برای رفتن به رومانی سری به خانواده اش می زند. زمان ملاقات اینس و خانواده کوتاه است. پس وینفرد تصمیم می گیرد که به طور ناگهانی سر راه دخترش سبز شود. او سگ پیرش را به مادرش می سپارد و در فرودگاه در مسیر حرکت دخترش قرار می گیرد. اینس دستیارش را سراغ پدرش می فرستد و او را برای یک اقامت چند روزه در رومانی دعوت می کند. اما رفتار عجیب وینفرد با اشخاصی که دخترش با آنها برای کارش در ارتباط است در بسیاری از مواقع سبب معذب شدن اینس می شود. اینس که بیشتر وقت خود را با موبایلش و ارتباط با دیگران می گذراند همواره چهره جدی در برابر دیگران دارد و این در تضاد با رفتار پدرش است.
وقتی که اینس به این نتیجه می رسد که حضور پدرش مانع رسیدگی او به امور کاریش می شود، پدر به آلمان برمی گردد. اینس به مهمانی جشن تولد در رستورانی می رود و در آنجا با دوستانش درد دل می کند که از رفتن پدرش ناراحت است اما ناگهان وینفرد در هیبت مردی به نام «تونی اردمن» خودش را به دوستان اینس معرفی می کند. اما اینس واکنشی نشان نمی دهد و نشان نمی دهد که تونی پدرش است. اما بعد از این اینس خلاصی از دست پدرش ندارد و هر جایی که اینس می رود به طورناگهانی سروکله تونی اردمن آنجا پیدا می شود. اینس سعی می کند که از پدرش دوری کند اما بالاخره تصمیم می گیرد برای آنکه حضور پدرش مخل کار او نشود او را با خود همراه کند و قرارهای کاریش را با حضور پدرش انجام دهد. اما با این شیوه هم آن دو نمی توانند با یکدیگر دوام بیاورند و در یک مهمانی سرزه که اینس پدرش را همراهی کرده است بعد از اجرای یک قطعه پیانو توسط پدر و همراهی آواز اینس، دختر مهمانی و پدرش را ترک می کند. اینس مهمانی ترتیب می دهد که به طور ناگهانی تصمیم غیر معمولی برای حضور مهمانان در آنجا می گیرد. تونی اردمن با پوششی متفاوت و در هیبت یک گوریل که لباسی مبدل خاص رومانیایی هاست به مهمانی دخترش می رود. اما اردمن آنجا را ترک می کند و اینس بدنبال پدرش از آپارتمان خارج می شود و با تعقیب او موفق می شود پدرش را پیدا کند و او را در آغوش بگیرد.
«تونی اردمن» به بحران روحی و عدم ارتباط آدم ها می پردازد. وینفرد پدری سرزنده ، شوخ طبع و مهربان است که وقتش را به آموزش کودکان و نوجوانان می گذراند. با پستچی شوخی می کند و زندگی را آسان می گیرد. هنگامی که شاگرد پسرش به او می گوید که دیگر نمی تواند به کلاس پیانو بیاید ابتدا سربه سر او می گذارد و سپس به راحتی با آن کنار می آید. اما نقطه مقابل وینفرد دخترش اینس است که تمام مشغله ذهنی اش کارش است. کار برای بدست آوردن پول و رفاه است اما زندگی اینس لحظاتی سراسر اضطراب آور دارد. بطوریکه او قادر نیست از دسترنج خود برای زندگی و رفاه بیشتر استفاده کند. او حتی اگر در رومانی در بهترین آپارتمان زندگی کند باز قادر به لذت بردن از آن نیست.
«مارن آده» کارگردان فیلم اساس فیلم خود را بر حرکات غیرقابل پیش بینی وینفرد گذاشته است. شوخ طبعی وینفرد در همان سکانس ابتدایی به نمایش گذاشته می شود و این روند برای او تا پایان فیلم ادامه دارد. حتی حضورهای ناگهانی وینفرد، بدون اینکه دلیل آن بازگو شود از همان ابتدا با حضور او در فرودگاه دیده می شود. این معرفی بخشی از شخصیت وینفرد است تا اینکه وقتی بیننده وینفرد را در رستوران و در جمع دوستان اینس می بیند این حضور ناگهانی و بدون ذکر دلیل به یکی از مولفه های فیلم تبدیل می شود. ما از همان ابتدا دیدیم که ناگهان وینفرد سر از فرودگاه در می آورد پس در ادامه ما حضورهای ناگهانی و بدون منطق روایی وینفرد را به عنوان یک مولفه از ساختار روایی فیلم می پذیریم.
اینس پدرش را با این جمله سرزنش می کند؛ «من آدم های زیادی به سن و سال تو می شناسم که هنوز جاه طلب هستند» به عقیده اینس پدرش رفتاری کودکانه دارد که هدف مشخصی در زندگی ندارد. از نظر اینس آدم ها باید جاه طلب باشند و در پی دست یافتن به مدارج عالی باشند باید کسب و کاری داشته باشند که با رونق یافتن آن آدم های درگیر از نردبان ترقی بالا بروند. اما پدرش هیچ وجه مشترکی با آدم هایی که در اطراف اینس هستند ندارد. مدیر کمپانی که اینس بدنبال ارتباط کاری با اوست وینفرد را به صرف شام در رستوران دعوت می کند اما وینفرد آن را رد می کند در حالی که اینس بخاطر کار، خودش را به آن مهمانی تحمیل می کند و پدرش را نیز تشویق می کند که دعوت را بپذیرد. اینس آدم فرصت طلبی است که لبخندهایش و کارهایی که برای دیگران انجام می دهد مانند گرداندن همسر یکی از روسای کمپانی ها در فروشگاه های بخارست نه بخاطر احترام و وجه دوستانه شخصیتش، بلکه بخاطر موقعیت کاری و بدست آوردن اعتماد رییس کمپانی است. در حالی که وینفرد با گفتن اینکه خسته است و ترجیح می دهد در آپارتمان دخترش استراحت کند خیلی ساده و بدون تزویر دعوت را رد می کند چون نیازی به بدست آوردن توجه و احترام رییس کمپانی ندارد.
فصل دوم فیلم که با خلق شخصیت تونی اردمن توسط وینفرد آغاز می شود شاید پاسخگویی وینفرد به اینس درباره میزان جاه طلبی اوست. برای همین وینفرد یک کت و شلوار محقر می پوشد و مانند افراد دیگری که به عقیده اینس جاه طلب و موفق هستند به هر کسی که می رسد خودش را آدم مهمی معرفی می کند؛ حتی سفیر آلمان. او همانند آدم هایی که کسب و کار موفقی دارند کارت خودش را ارائه می دهد تا خود ا آدم موفق و از جنس آدم هایی نشان دهد که در اطراف دخترش پراکنده اند. در حالی که اینس شاهد این نقش بازی پدرش هست و می داند که پدرش این روش زندگی را تحقیر می کند و آن را پوچ و بی معنا می داند. شوخ طبعی وینفرد نشات گرفته از نگاه او به زندگی است او می خواهد به همه لبخند بزند برای همین دندان مصنوعی خود را گاه به گاه در دهان می گذارد و در حالت خاصی با آدم ها حرف می زند.
حربه پایانی وینفرد برای سر عقل آوردن دخترش پوشیدن لباس گوریل است.«آیا تو می خواهی که من یک گوریل باشم تا مرا بپذیری؟!» پیش از این وینفرد خودش را همه کاره معرفی کرده بود در حالی که نبود. آن کسی که پوستین گوریل را پوشیده است تونی اردمن است. تونی اردمن یک گوریل گنده است و راه خود را به زحمت و تلو تلو خوران پیدا می کند.
اینس خود را در آغوش گوریل می اندازد و به پدرش ابراز محبت می کند. اینجاست که بازی به پایان می رسد و وینفرد تلاش می کند که پوستینی که نفس کشیدن را برایش سخت کرده است را از خود جدا سازد. وینفرد به خود واقعی اش باز می گردد همانطور که اینس به پدرش نزدیک می شود.
وحید یگانه/

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار