حمیدرضا کاظمی پور، منتقد سینما:
"سلام بمبئی" یک کپی بسیار بد، آشفته و پریشان گو از فیلمفارسی
حمیدرضا کاظمی پور، منتقد سینما، تئاتر و تلویزیون در یادداشتی به نقد و بررسی فیلم «سلام بمبئی» به نویسندگی و کارگردانی قربان محمد پور پرداخته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی-هنری خبرگزاری پانا، متن این یادداشت به این شرح است:
یک دانشجوی پسر ایرانی در هندوستان با یک دانشجوی دختر هندی که جزوه های درسی اش ناقص است و از پسر کمک می خواهد آشنا می شوند، دست در قضا بعد از کلاس ماشین لگسوس دختر نیز پنچر می شود و اینجا حتما به ظهور یک قهرمان برای گرفتن پنچری ماشین نیاز هست و این قهرمان نیز حتما همان پسر دانشجوی پاستوریزه ایرانی است که بسیار هم متعهد است و علاوه بر درسش بعداز ظهرها در رستوران ظرفشویی می کند تا خرج تحصیل و بیماری مادر پیر خود در ایران را نیز بدهد.
همه چیز سر جای خود است و حالا وقت آن رسیده که بعد از گرفتن پنچری ماشین عشق در یک نگاه شکل گیرد آن هم نه از نوع معمولی بلکه از نوع جانسوز هندی آن که قلب هر انسانی را به درد بیاورد.
خب فیلمنامه با این قدرت داستانی و ساختار قدرتمند و پر از رگه هایی از خلاقیت و نو آوری چه چیزی کم دارد ؟
دقیقا درست حدس زدید یک بدمن پولدار و جنایتکار، آن هم باز از نوع هندی با بوت های سیاه و بادیگاردهایی که همیشه همراه و گوش به فرمان او هستند تا جدال بین قهرمان و ضد قهرمان نیز به خوبی شکل گیرد و فیلمنامه را تا سر حد تعلیق، کشمکش و بزن و بکوب های لازم پیش ببرد.
قصه به همین جا نیز ختم نمی شود و ما حتما به یک پایان کاملا تراژیک برای فیلمنامه ای با چنین ساختار قدرتمندی نیازمندیم و این قدرت ساختاری را جز با مرگ معشوقه اصلی فیلم، آن هم از نوع مرگ سرطانی به هیچ شکل دیگری نمی توان جمع کرد تا همه چیز ختم به خیر شود.
فارغ از اینکه فیلم سلام بمبئی فیلم کاملا پرفروشی از آب درآید و احتمالا همچون فیلم هایی از این دست، رکورد تاریخ فروش سینمای ایران را نیز بشکند و حتما نیز تهیه کنندگان آن با افتخار سر علم کنند و ادعا کنند که سالن های ورشکسته سینمای ایران را ما با این فیلم نجات دادیم واقعا بعد از تماشای فیلم با یک سوال جدی در ذهن روبرو میشوم ؟! و آن اینکه تا چه اندازه یک فیلم می تواند در این حد سخیف و نازل تولید شود.
سلام بمبئی یک کپی بسیار بد، آشفته و پریشان گو از فیلمفارسی و سینمای بدنه هند است.
اینکه سینمای بدنه تا چه اندازه در روشن نگه داشتن چراغ سالن های سینما و اقتصاد آن نقشی بی بدیل دارد و در سینمای همه کشورهای صاحب سینما حتی توسط کمپانی های بزرگ فیلمسازی به آن پرداخته می شود به خوبی واقف بوده و اتفاقا بر خلاف نظر برخی متخصصین به وجود آن در جهت حیات سینما ایمان داشته و لازم و ضروری می دانم، اما سوال اینجا برایم بی جواب می ماند که حتی همین قصه کلیشه ای فیلمفارسی را آیا فیلمساز نمی توانست اندکی با نگاهی خلاقانه تر، کمی با رنگ و بویی بدیع تر و یا حداقل اندکی متفاوت تر از آنچه که در سال های آغازین شکل گیری سینما در ایران اتفاق افتاده است به آن بپردازد ؟
نگارنده در این یادداشت کوتاه هرگز قصد پرداختن به فضای تکنیکی فیلم، ساختار محتوایی اثر، دکوپاژ و میزان سن های سطحی و دم دستی فیلم نداشته و از کنار آن می گذرم.
به یقین مخاطب امروز سینمای ایران قطعا با مخاطب سالهای نه چندان دور تفاوت عمده ای دارد.
مخاطب جدی و پیگیره امروز سینمای ایران بسیار فیلم دیده تر و با شعور بصری بالاتری نسبت به گذشته می باشد.
نباید فراموش کنیم امروز به مدد یک دانلود ساده در فضای مجازی قابلیت دسترسی به جدیدترین فیلم های روز دنیا و جهان سینما هست و مخاطب امروز همچون هم نسلان ما در فقر فیلم، کتاب و تکنولوژی به سر نمی برد.
این مخاطب فهیم را باید جدی گرفت و برای اندیشه و حتی جنس سرگرم کردن او نیز احترام قائل شد.
اینکه فیلم سلام بمبئی به مدد سوپر استار فیلم، نیاز مردم این سرزمین به تفریح دسته جمعی و هزار و یک دلیل و پس زمینه اجتماعی به فروشی میلیاردی در آغاز اکران دست پیدا می کند را نه به حساب خوب بودن فیلم سلام بمبئی و نه به حساب شعور مخاطب بگذاریم و دچار توهم نشویم.
مخاطب امروز سینمای ایران که بخش عمده ای از آن را جوانان تشکیل میدهد بیشتر از آنکه از فیلم سلام بمبئی لذت ببرد به دنبال تجربه یک تفریح دسته جمعی است، حال چه این تفریح در یک سالن سینما رخ بدهد و یا بهانه ای بعد از برد در یک بازی فوتبال یا والیبال باشد.
آنچه که در سلام بمبئی شاید از معدود نقاط قوت فیلم باشد و بی انصافی است از آن عبور کنیم فیلمبرداری نسبتا قابل قبول، قاب بندی ها و بعضا حرکات خوب دوربین به ویژه در نماهای اکستریم لانگ شات و هلی شات فیلم است که در فضاسازی اثر تا اندازه ای موفق عمل کرده است.
حمید رضا کاظمی پور
منتقد سینما و تاتر
ارسال دیدگاه