پیامدهای زیست محیطی زیانبار و لزوم تغییر در الگوی كشت نیشكر
جاسم مرمزی طی یادداشتی مطرح کرد: اجرای برخی پروژه های صنعتی از جمله کشت نیشکر، سد سازی ، انتقال سرشاخه رودخانه هاو... خوزستان را دچار فاجعه زیست محیطی نموده که به تدریج این استان به محلی غیر قابل سکونت تبدیل خواهد شد.
شكی نیست كه كشور به شكر نیاز دارد و برای مصارف گوناگون آن در كشور می بایست آن را تهیه نمود. ولی آیا نمی شد این مقدار شكری كه از طریق طرح نیشكر شمال و جنوب اهواز تهیه می شود، از طریق كشت جایگزین كم هزینه تر و با تبعات زیست محیطی كمتر نظیر چغندر قند، تامین نمود؟ و اگر به هر دلیل جواب منفی است، آیا نمی شد همانند محصولات استراتژیك وارداتی با اهمیت تر دیگر نظیر گندم، ذرت و ... از طریق واردات تامین نمود؟ این سؤالات بدین جهت مطرح می شوند كه امروز كاملاً روش گردیده كه اجرای طرح نیشكر در اهواز هزینه های سنگین زیست محیطی و اقتصادی بر مردم استان به صورت خاص و بر كشور به صورت عام تحمیل می نماید كه ابعاد آنها بسیار گسترده و در حد فاجعه به حساب می آیند.
بعضی از این تبعات به شرح زیرند :
۱- مصرف آب شیرین فراوان در مقایسه با كشت های استراتژیك فصلی: این طرح سالانه بیش از ۲ میلیارد متر مكعب مصرف می نمایدكه خود مصرف این مقدار آب از پایین دست كارون دارای پیامدهای زیر است :
- عدم باقی ماندن آب در پایین دست حوضه ی كارون برای مصارف دیگر محصولات كشاورزی و صنعتی مهم.
- نامناسب كردن آب باقی مانده جهت مصارف شرب و كشاورزی برای شهر های خرمشهر و آبادان و نیز برای محصولات مهمی همچون نخیلات.
- شور كردن آب پایین دست و نامناسب كردن آب برای آبزیان مهاجر رودخانه های مهم نظیر صبور. این پدیده بدون شك نابودی ذخایر این گونه آبزیان با ارزش را تشدید نموده است(توضیح).
- با شور شدن آب ورودی به دریا و بالا رفتن نسبت فاضلاب و پساب در آن، تعادل اكواژریك منطقه ی حساس مصبی و خوریات مجاور آن را به هم زده و ذخایر آبزیان دریا را در معرض خطر نابودی قرار داده است. وارد شدن خسارت به ذخایر آبزیان مهاجر رودخانه ای و دریا به دلایل فوق اقتصاد خیل عظیم جامعة صیادی استان را مختل خواهد نمود.
۲-تولید پساب زیاد: متاسفانه بخش مهمی از آب شیرین مصرف شده توسط نیشكر به پساب تبدیل شده كه اینك به یك معضل زیست محیطی جدی در جنوب استان تبدیل شده است. این پساب شور و حامل انواع املاح و سموم به هر اكوسیستمی هدایت شود توازن آن را بهم زده و آن را در معرض خطر قرار خواهد داد.
در صورت هدایت به تالاب آن را نابود خواهد كرد در حال حاظر بخشی از آن به تالاب شادگان هدایت می شود كه متاسفانه توازن اكولوژیك آن را بهم زده و ماهیت آن را به كلی تغییر داده است این امر موجب گردید كه توان تولید آبزیان در این تالاب مهم به شدت كاهش یافته و آبزیان مهاجم دیگری نظیر تیلاپیا زیلی در آن غالب شود. در حالیكه بر اساس تحقیقات صورت گرفته بیش از ۱۵ هزار تن ماهی مرغوب تولید می كرده كه هزاران صیاد محلی از این طریق ارتزاق می كردند. ضمن آن كه پوشش گیاهی و جمعیت پلانكتونی آن به كلی در حال تغییر می باشد.
هدایت آن به كارون علاوه بر تشدید فجایع زیست محیطی تشریح شده موجب مشكلات زیادی برای آب شرب مردم شهرهای پایین دست و فعالیتهای اقتصادی و كشاورزی منطقه مخصوصا نخیلات می شود.
ملاحظه می شود پساب این طرح عظیم با این حجم و با این آثار مخرب سرنوشت نامعلومی دارد كه بالآخره به كجا باید تخلیه شود؟ ظاهرا فقط یك راه حل برای حل این مشكل متصور باشد و آن اینكه بعد از پالایش و نمك زدایی، جهت جبران حق آبه تالاب های شادگان و هور العظیم به این دو تالاب هدایت شود كه بالطبع این امر مستلزم هزینة گزاف جهت مطالعه و ایجاد سامانه های مناسب پالایش است كه با توجه به وضعیت اعتبارات دولتی قاعدتاً این امر می بایست از محل اعتبارات و در آمدهای خود طرح نیشكر تامین شود كه این امر به دلیل وضعیت اقتصادی خود طرح تحقق آن بسیار دور از ذهن خواهد بود.
۳-تولید مقدار معتنابهی دود و خاكستر احتمالا توام با سم و نیز انتشار بوهای نامطبوع ناشی از واحدهای صنعتی نظیر الكل و غیره كه سلامتی مردم شهرهای مجاور به ویژه كلان شهر اهواز را در معرض خطر جدی قرار داده است و واقعا مردم ساكن این شهرها از این وضعیت به ستوه آمده اند.
استان خوزستان و مردم شریف و نجیب آن از دهه های اخیر در چنبره تبعات زیست محیطی طرح های ملی بزرگ گرفتار آمده اند. ریزگرد، دود و بوی نامطبوع ، از بین رفتن تالابها، از بین رفتن ذخایر آبزیان رودخانه، تالاب و دریا تشدید آلودگی در سواحل و دریا، تبدیل رودخانه های بزرگ استان به فاضلاب و پساب و ... . اگر چه این فجایع زیست محیطی در نتیجه اجرای طرح های ملی عظیم نظیر سد سازی، نفت پتروشیمی، نیشكر و.... به وقوع پیوسته اند، اما نهایتا عمده آنها ریشه در یك موضوع مهم دارند و آن كاهش شدید"آب های داخلی استان" است.
كنترل آب توسط سدها، جابجایی بین حوضه ای آن، و یا مصرف كردن نامناسب آن در طرح هایی مثل نیشكر باعث گردید هم رودخانه ها شور شده و به فاضلاب تبدیل شوند، هم تالاب ها خشك و یا در معرض نابودی قرار گیرند و هم پساب سرگردان فراوان تولید شود و مشكلات و پیامدهای منفی دیگر . بدون شك یكی از مسببان و عاملان این فجایع بزرگ طرح نیشكر جنوب و شمال اهواز می باشد.
از جمله تحولات ناگوار زیست محیطی بسیار مهم كه در سالهای اخیر در استان به وقوع پیوست تخریب عمده تالاب ها و نابودی كامل بعضی از آنهاست. این اتفاقات تلخ عمدتاً به دلیل كاهش آب ورودی و یا اصطلاحاً حقآبه تالاب ها و قطع كامل آن درپی اجرای پروژه های وسیع سدسازی و كنترل سیلاب ها، جابه جایی بین حوزه ای آب و البته پدیده خشكسالی به وقوع پیوسته است. متاسفانه بعضی از تالاب ها نظیر تالاب های میانگران و آهودشت و نیز تالابهای فصلی شرق استان به دلیل این اتفاقات به كلی خشك شده و بعضی دیگر مانند تالاب های مهم و بین المللی شادگان و هور العظیم مراحل احتضار خود را سپری می كنند. بعضی از قابلیت ها و ظرفیت های این سامانه های زیست محیطی فوق العاده مهم به قرار زیر است:
- در نقش یك فیلتر طبیعی عظیم مانع از بروز ریزگرد شده و با رهاسازی رطوبت مورد نیاز در هوا، حرارت طاقت فرسای دشت خوزستان را تعدیل نموده و آن را قابل تحمل می سازد .
- در طی قرون و اعصار حیات خود سالانه دهها هزار تن ماهی با كیفیت بدون صرف هیچ گونه هزینه ای مجاناً در اختیار مردم قرار می دهند.
- از انواع پوشش گیاهی آنها دهها هزار راس دام را سخاوتمندانه و بدون صرف هر گونه هزینه ای تعلیف نموده واین زیربخش مهم اقتصادی را در بهترین وجه رونق می بخشد.
- این ظرفیت را دارند كه دهها هزار شغل پایدار و بدون نیاز به هر گونه سرمایة اولیه از طرف دولت یا بخش خصوصی از طریق صید آبزیان، دامداری، كشاورزی، حصیربافی، صنایع دستی ، صنعت توریسم، شكار پرندگان و.... تامین نمایند و در عین حال این ظرفیت را دارند تا میلیون ها تن مواد اولیه برای رونق بخشیدن به صنایع چوب ، كاغذ، غذای دام، و....به صورت مجانی فراهم كنند.
به یقین می توان گفت كه خیرات و بركات تالاب ها بی شمار بوده و در عین حال كه بدون صرف هیچ گونه هزینه استحصال می شوند، نه تنها كوچكترین مزاحمتی برای محیط زیست و زندگی مردم در پی ندارند بلكه خود وجود آنها و پایداریشان حیات بخش بوده و زندگی جوامع بشری را بهبود و اقتصاد و سلامت آنها را رونق می بخشند. به واقع این سامانه های عظیم زیستی منحصر به فرد از مصادیق نعمت های بزرگ خداوند هستند كه برای بقا و پایداریشان تنها و تنها آب لازم دارند و لاغیر. نه برای احداثشان طرح و اعتبار لازم دارند و نه برای حفاظتشان. برای استمرار بقا و حیات خود فقط تنها تامین حق آبه طبیعیشان كه طی هزاران سال حیاتشان از آن بهره می جستند را لازم دارند كه متاسفانه آز و طمع و ندانم كاری ما انسان ها باعث شد این حق طبیعی از آنها دریغ شده تا به این وضع تاسف بار دچار شوند.
بر اساس بعضی بر آوردها، درآمدی كه از هر هكتار تالاب از طریق بهرهبرداری اصولی از ذخایر آبی و گیاهی، جهانگردی و پژوهشی و ... استحصال می شود ۱۴ هزار دلار در سال می باشد در حالی كه این میزان در بهرهبرداری از بهترین عرصههای جنگلی ۲ هزار دلار و از زمینهای زراعی ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار بر آوردشده است. از یك هكتار كشت نیشكر در یك سال چه میزان در آمد حاصل می شود و به چه قیمتی؟
آیا بهتر نبود بجای مصرف میلیاردها متر مكعب آب برای صنعت مخرب و زیانكار نیشكر این آب صرف احیای این سرمایه های با ارزش ملی و بین المللی یعنی دو تالاب شادگان و هور العظیم می شد؟ به جرات می توان گفت چنین اقدامی هم بلحاظ اقتصادی و هم از نظر زیست محیطی بسیار به صرفه تر خواهد بود.
و سوال آخر آنكه حال كه زیانبار بودن طرح نیشكر در استان بر همگان روشن شده است آیا به مصداق "جلوی ضرر هر وقت بگیری سود است" نمی شود تدبیری اتخاذ نمود و برای جلوگیری از این همه اتلاف آب و سرمایه و تبعات مصیبت بار زیست محیطی مترتب برآن برنامه ای به منظور تغییر الگوی كشت در آن و لو به صورت تدریجی تهیه و اجرا نمود؟
گفتنی است:جاسم غفله مرمضی، مشاور استاندار خوزستان در امور محیط زیست، عضو هیئت علمی وزارت جهاد كشاورزی و رئیس پژوهشكده آبزی پروری جنوب كشور می باشد که از او به عنوان متخصص و صاحبنظر معتمد در امور زیست محیطی استان خوزستان یاد می شود.
ارسال دیدگاه