فرهاد ورهرام:
ساخت فیلم درباره قاچاق چوب با تهدید جانی همراه است
خبرگزاری پانا: فیلم مستند «زمستان، عشق و سایر قوانین» در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد.
به گزارش سرویس فرهنگی پانا، در برنامه این هفته انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند که سهشنبه ۱۰ شهریور در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد، فیلم مستند «زمستان، عشق و سایر قوانین» ساخته یاسر خیّر به روی پرده رفت و در ادامه نشست نقد و بررسی فیلم با حضور بهروز بادروج فیلمبردار فیلم، فرهاد ورهرام و پدرام اکبری برگزار شد.
در ابتدای این نشست پدرام اکبری گفت: فیلم از یکسو تعارض میان سوژه فیلم که در جنگل دامداری میکند و دستگاههای مسئول و از سوی دیگر تعارض بین همین دستگاهها و عوامل خودشان که دست به بریدن درختان میزنند را نشان میدهد. اما به نظر میرسد جا داشت به برخی موارد از جمله شخصیت و زندگی سوژه اصلی فیلم بیشتر پرداخته میشد.
در ادامه بادروج به موضوع فیلم اشاره کرد و گفت: موضوع اصلی فیلم این است که همه افراد دم از قانون میزنند، خود را محق دانسته و میخواهند حرف خود را به کرسی بنشانند. در واقع هر کسی با توجه به پیشزمینه زندگیاش تلاش میکند از قانون به نفع خود استفاده کند. در این فیلم میبینیم جنگل بهواسطه وجود قانون در حال تخریب است و کسی نمیتواند بگوید چرا این نابودی اتفاق میافتد. همه ما در هر لحظه در حال نابود کردن محیط پیرامون خودمان هستیم. گویی هیچ سرنوشتی برای وضع قانون و قانونگریزی وجود ندارد و قانون صرفا وضع میشود تا قانونگریزی هم اتفاق بیفتد. بهواقع شاهد دور باطلی هستیم که در پایان فیلم تازه آغاز میشود.
سپس فرهاد ورهرام به سابقه چنین مشکلاتی در جنگلهای شمال کشور پرداخت و گفت: تناقضی وجود دارد بین دامداری که احتمالا قانون را رعایت نمیکند و سازمان جنگلها که میگوید بهدنبال اجرای قانون است. سوال این است که چرا این فرد قصد دارد قانون را دور بزند و چرا سازمان جنگلها که بهدنبال رعایت قانون است، خود دست به تخریب جنگل میزند؟ در دوران پیش از انقلاب قرار شد دامداران را از جنگل بیرون بیاورند چون آنها را موجب تخریب جنگل میدانستند. بعد از انقلاب، دولتیها با این موضوع مخالفت کردند ولی بعدها دوباره و بهشدت آنرا پیگیری کردند. در مرحله اول گاوها را به قیمت خوب خریدند و از جنگل خارج کردند و گاوسراها مخروبه شدند. در مرحله بعد گفتند مابهازای قیمت زمین را در مناطق جلگهای به دامداران زمین میدهیم و چند سال اینکار را ادامه دادند تا دامداران به سراغ دامداری پرورش گوشت بروند. اما فرد دامداری که سالها با شیوه سنتی و با فرهنگ غنی خود کار کرده است نمیتواند از گاو هلندی نگهداری کند. در نتیجه این دامها میمردند و دامداران ضرر میکردند. زمینی هم که قرار بود به آنها تعلق بگیرد به جای مثلا ۴۰۰۰ متر به ۴۰۰ متر تقلیل پیدا
کرد. در نتیجه این افراد به مشاغل دیگر از جمله فروشندگی در کنار جادهها روی آوردند و ساکن حاشیه شهرها و بعضا بزهکار شدند. این قانون هزینههای هنگفتی داشت و پس از آواره کردن مردم در حال حاضر اجرا نمیشود و همین امر نشان میدهد که چنین قانونی از ابتدا اشتباه بوده است.
این مستندساز ادامه داد: متاسفانه سازمان جنگلها ذهنیت تاریخی ندارد و صرفا بهدنبال اجرای قانون است. به همین دلیل در این فرآیند ساختمانهایی که ارزش فرهنگی و معماری داشتند از بین رفتند. این پروژه در نهایت شکست خورد و دامها مجددا به این مناطق بازگردانده شدند. متاسفانه در هنگام وضع این قوانین مطالعات اقتصادی- اجتماعی، مردمشناسی و.. بهدرستی صورت نمیگیرد و بررسیها به تعدادی عدد و رقم محدود میماند. این درگیریها کماکان ادامه دارد و یکی از دلایل تخریب جنگلهای شمال است. تخریبی که رو به گسترش است، بهطوری که مساحت این جنگلها از ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار به حدود ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار کاهش پیدا کرده است. معضل دیگری که در این میان وجود دارد، قاچاق چوب است. سازمان جنگلها برای محافظت از جنگلها و مقاومت در برابر قاچاق چوب کشته و زخمی و هزینههای فراوانی داده است. اما حتی من که فیلمساز هستم را تهدید کردند که وارد مقوله قاچاق چوب نشوم.
وی سپس به برخی ویژگیهای فیلم اشاره کرد و گفت: کارگردان با استفاده از پاساژهایی ما را به حاشیههایی میبرد که در ظاهر به موضوع اصلی فیلم ربطی ندارند، اما بر جذابیت آن میافزایند. قصه فیلم پیچیده نیست و شخصی را نشان میدهد که با دروغ در مقابل قانون میایستد، قانونی که خود مکانیکی و بیاحساس است. همین قضیه درام فیلم را میسازد و آن را جذاب میکند. متاسفانه اغلب مستندها بهشکل خطی پیش میروند اما مستندی که امروز دیدیم، مخاطب را به فکر وا میدارد و قضاوت نهایی را هم به عهده خود او میگذارد. هنرمند وظیفه دارد دردهای موجود در جامعه را نشان دهد اما قرار نیست مانند پزشک به درمان دردها بپردازد. وارد شدن هنرمند به حیطه درمان و ارائه راهحل، نشان از وابستگی سیاسی او خواهد داشت و متاسفانه در ایران میبینیم نقاش، سینماگر، اهل ادبیات و.. همه بهدنبال علاج دردهای جامعه هستند. در حالی که علاج دردها کار سیاست و تشکیلات سیاسی است نه هنرمند.
در پایان بادروج در پاسخ به سوالی مبنی بر اضافه بودن برخی از دیالوگهای فیلم گفت: در صورتی که فیلم هیچ شاخ و برگی نداشته باشد، برای بیننده کسلکننده خواهد شد. ضمن اینکه در دنیای واقعی نیز زندگی انسانها صرفا در یک محور پیش نمیرود. دوربین ما نیز مشاهدهگر بود و موظف بودیم آنچه میبینیم را به تصویر بکشیم. بخشهایی از فیلم حذف شده که از دلیل آن بیخبرم و همین امر باعث ایجاد پرسشهایی در ذهن بیننده میشود. در خصوص رای نهایی دادگاه در خصوص این پرونده نیز باید بگویم رای نهایی هنوز صادر نشده و دور باطلی که در فیلم میبینیم، کماکان ادامه دارد.
ارسال دیدگاه