سینماگر ساروی برای زادگاهش فیلم می سازد
خانه پدری در قاب هنر سینایی
سید رحیم موسوی
نمای نخست:
نهم دی ماه سال ۱۳۱۹خورشیدی، شهر ساری به لبخند کودکی روشن شد که در خانۀ دکتر سینا -پزشک مشهور و خوشنام- چشم به جهان گشوده بود. آن هنگام که او کودکی اش را در خیابان ها میان خانه و مدرسه طی می کرد هیچگاه ساری باور نداشت که روزی چهرۀ مهربان و خندان «خسرو» به یکی از بزرگترین کارگردان های صاحب سبک سینمای ایران بدل شود. روزگار کودکی اش در مسیر سنگفرش خیابان و بازی های کودکانه آن روزها حکایتی است دیرپا که شنیدنش از زبان خودش شیرین و بی همتاست...
نمای دوم:
دیرزمانی نگذشت که سینایی جوان با جهانی از آرزوها و استعداد روانۀ فرنگ شد و طی زمان حضورش در اتریش در رشته های کنسرواتوار و کارگردانی تحصیل کرد و سرشار از ایده و تجربه به ایران بازگشت و کار حرفه ای را به سال۱۳۴۶ با پیوستن به وزارت فرهنگ و هنرآغاز کرد.
نخستین تجربۀ سینمایی اوفیلم«شرح حال»(۱۳۴۷) بسیار موفق و پیشرو بود. مستندی که قصه ای بزرگ و لوکیشنی کوچک داشت.آثاری دستمایۀ سینایی قرار گرفته بود که خود آثاری از هنرمند نوگرا «ژازه طباطبایی» بود. این فیلم درخشان هنوز پس از گذشت حدود چهل و هفت سال از بهترین آثار نوگرای تاریخ سینمای ایران به شمار می آید.
ساخت فیلم پرتره از هنرمندان شاخص سنتی ایران و چهره های مشهوری چون نصیری قهرمان وزنه برداری(سردی آهن۱۳۴۹) و یا مدرسۀ باغچه بان(آنسوی هیاهو۱۳۴۷) از آثار فراموش ناشدنی سینمای مستند ایران است.
نگارنده بیشتر از همه به فیلم های «حاج مصورالملکی(۱۳۵۱) و حسین یاوری(۱۳۵۲)» به جهت سوژه و پرداخت عمیق به دو هنرمند سنتی ایران علاقمند است.
بی شک بسیاری از سینماگران جوان آن دوره که بعدها خود از مفاخر سینمای ایران بودند همانند «سهراب شهیدثالث»با او تجربه کاری کسب کرده اند.
سینایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال۱۳۵۸تاکنون بی وقفه در سینمای ایران فعالیت داشته است.
در طی این سال ها آثار سینمایی داستانی او نیز بسیار شهرت یافت. فیلم هایی چون:«هیولای درون(۱۳۶۲)» و «عروس آتش(۱۳۷۸)» موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه از جشنواره بین المللی فجر شده است.فیلم «مرثیه گمشده(۱۳۶۲)» پس از سال ها مورد توجه قرار گرفت و نشان ویژۀ ریاست جمهوری لهستان را ازآنِ سینایی کرد.
سینایی در دهۀ هشتاد با فیلم رازپرداز و پرکششِ«گفتگو باسایه(۱۳۸۴)» نشان داد که در دهه هفتاد عمرش هیچگاه از تجربه های شگفت نمی هراسد چنانکه در مجموعۀ فرش ایرانی اثر شگفت«فرش،اسب،ترکمن(۱۳۸۴)»را ارائه کرد.
نمای سوم:
از حدود یکسال پیش زمزمه هایی در راهروهای شهرداری ساری شنیده می شد که برای ساری فیلم ساخته می شود. با حضور اعضای خانۀ سینما این احتمال قوت بیشتری گرفت تا یکی از کارگردان های صاحب نام کشور در کسوت فیلم ساز در ساری حاضر شود و روایتگر این شهر تاریخی باشد.
مجموعه گفتگوهای صاحبان خرد و اندیشه بر این مدار استوار بود که کهن شهرِساری برای به تصویر کشیدن حال و روزش که سخت بی بدیل و سترگ است به شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار و کاربلد نیاز دارد. اما نکتۀ اساسی در همین نهفته بود که فیلم ساز بزرگ متناسب با خواست و مطالبات ساری چه کسی است؟ از همان زمان گمانه زنی های شکل گرفت.
در گوشه و کنار نام چند کارگردان جوان و خوشنام ساروی هم شنیده می شد که ساخته هاشان جوایز داخلی و خارجی را نیز کسب کرده بود اما تنها یک تئوری ساده حکایت از این داشت که جوانان پیشرو و با استعداد و شایستۀ ساروی و یا حتی گزینه های حرفه ای و فیلم سازان مشهور چگونه می توانند با یک سینماگر بزرگ و درخشان که بِِرند ملی و بین المللی دارد مقایسه شوند.
اندیشۀ حضور سینایی در ساری و پذیرفتن پیشنهاد فیلم سازی برای شهرش ساری، ایدۀ شگفت انگیزی بود که نمی دانم چگونه به ذهن مدیران شهرداری رسید اما بی تردید این آغاز یک پرواز با بال های شاهین است که در اوج آسمان هاست.
نگارنده بر این باور است که سینایی از مفاخر بی بدیل ساری در عرصۀ هنر سینماست و حضور این بزرگِ ماندنی در تولید اثری برای ساری کاری است بایسته و شایسته که از همت شهرداری تنها می توانست برآید.
از خاطر علاقه مندان هرگز نمی رود که نگارش طرح بزرگ شهرک سینمایی ساری از سوی ایشان و پیگیری های چند سالۀ این بزرگمرد برای اعتلای نام ساری تا به امروز بی نتیجه مانده بود؛ طرحی که ساری می توانست به آن ببالد... اما این مهم هرگز به سرانجام دلخواه استاد سینماگر نرسید. اما اینک تصمیم سازان شهرداری به ویژه شهردار جوان و خوش قریحه ساری و معاونت فرهنگی این نهاد مردمی می خواهند این مرد نامور را برای ساری همراه باشند.آیا این تلاشِ فرخنده ستودنی نیست؟
این شیوۀ ارج گذاری شهرداری به نخبگان ساری همان آرمان حقیقت نگری است که هر شهر باید داشته باشد...
ساری فرزند شایستۀ خویش را فراخوانده است، بانیان این حضور مبارک را باید قدر دانست و سپاس گفت، آن چنان که استاد سینایی را در آستانۀ هفتاد و پنج سالگی درود و سلام.
ارسال دیدگاه